آرشیو

آرشیو شماره ها:
۸۰

چکیده

متن

ب)تربیت اخلاقى:
یکى از ابعاد مهم تربیت اسلامى تربیت اخلاقى است. مراد ازتربیت اخلاقى اعمال روشها و به‏کارگیرى اصولى است که در پرتوآنها فرد فضایل اخلاقى راکسب مى‏کند و صفات رذیله رااز خود دورمى‏سازد. بامطالعه و بررسى سیره تربیتى امام على(ع)به خوبى‏آشکار مى‏گردد که تربیت اخلاقى در کنار تربیت دینى مهمترین واساسى‏ترین بعد تربیت‏بوده، آن حضرت بیشترین تلاش خویش را صرف‏این دو بعد تربیتى فرزندان کرده است. نامه‏ها و وصایاى آن حضرت‏به فرزندان گواه صادقى بر این مدعاست. بررسى تربیت اخلاقى‏فرزندان از دیدگاه امام‏على(ع)و سیره آن حضرت، کتابى مستقل نیازدارد. بدین سبب،تنها برخى از روشهاى تربیت اخلاقى مورد نظر آن‏حضرت را مورد بررسى قرار مى‏دهیم:
1- الگوى عملى بودن
به‏نظر مى‏رسد مهمترین و کارآمدترین روشى که ائمه علیهم السلام‏در تربیت اخلاقى فرزندانشان به کار مى‏گرفتند، رفتار عملى آنان‏بود. آنها خود الگوى کامل و مطمئن اخلاقى براى فرزندانشان‏بودند. اعمال و رفتارشان هر لحظه در منظر فرزندان قرار داشت وفرزندان با دیدن آنها مشق زندگى مى‏گرفتند. سیره تربیتى‏على(ع)مملواز رفتارهاى عملى است که براى همه سرمشق بود.
2- موعظه
پند دادن یکى از روشهاى اخلاقى است که در سیره تربیتى‏على(ع)بسیار دیده مى‏شود. آن حضرت در فرصتهاى مناسب فرزندان‏خویش را پند مى‏داد و دلهاى پاک و نورانى آنان را نورانى‏ترمى‏ساخت. روش تربیتى موعظه چنان در سیره تربیتى آن حضرت مهم بودکه حتى در بستر شهادت از آن بهره جست. نامه طولانى حضرت به‏فرزند معصومش از مهمترین جلوه‏هاى این روش تربیتى شمرده مى‏شود.
3- یاد مرگ و قیامت
از جمله روشهاى تربیت اخلاقى، یاد مرگ و قیامت است. یاد مرگ وقیامت موجب مى‏شود انسان از آرزوهاى مادى جدا گردیده، به گناه‏تن ندهد. على(ع)در خطبه‏ها و نامه‏هایش همواره مرگ را یادآورى‏مى‏کرد و بخصوص فرزندانش را به فراموش نکردن آن توصیه‏مى‏فرمود.حضرت ضمن نامه‏اى به امام حسن(ع)مى‏فرماید: «فرزندم!
فراوان به‏یاد مردن باش و به یاد موقعیتى که در آن قرار مى‏گیرى‏و پس از مردن بدان روى مى‏کنى تا چون برتو درآید، ساز خویش راآراسته و کمر خود را بسته باشى چنان نباشد که ناگهان مرگ تورادریابد و برتو چیره گردد» .
ج)تربیت اجتماعى
تربیت اجتماعى از ابعاد مهم تربیت در نظام تربیتى اسلام است.
اسلام دین عزلت‏گزینى و فردگرایى نیست‏بلکه علاوه بر توجه به امورفردى، به مسایل اجتماعى نیز توجه ویژه دارد و این یکى ازامتیازهاى بزرگ دین خاتم است. در سیره معصومان علیهم السلام،بویژه امام‏على(ع)،تربیت اجتماعى از جایگاهى ویژه و با اهمیت‏برخوردار است. مراد از تربیت اجتماعى مجموعه دیدگاهها در زمینه‏روابط اجتماعى و نیز رفتارهاى عملى است که امام على(ع)فرزندانش‏را به آن سفارش مى‏کرد.
1- تربیت اجتماعى در خانه:
آغاز تربیت اجتماعى از جامعه کوچک خانواده است و فرزندان‏نخستین برخوردهاى اجتماعى را در درون خانه تجربه مى‏کنند. رفتاربا پدر، مادر، برادران و خواهران ابتدایى‏ترین ارتباطات اجتماعى‏فرزندان است. اگر فرزندان بتوانند توافق و سازگارى مناسب داشته‏باشند و آن را در خانه و با نزدیکان خویش به درستى تجربه کنند،در بیرون از محیط خانه و در اجتماع بزرگتر نیز نقش اجتماعى خودرا به درستى ایفا خواهند کرد. درسیره تربیتى امام‏على(ع)این‏نکته مورد توجه بود و آن حضرت با ایجاد رابطه اجتماعى صحیح‏میان فرزندان خود به تربیت اجتماعى آنان اقدام مى‏فرمود. درروایت آمده است: امام على(ع)به امام حسن(ع)و امام حسین(ع)
فرمود: «شما را به تقواى الهى و گرایش و رغبت‏به آخرت و زهددر دنیا سفارش مى‏کنم. بر آنچه از دنیا از دست داده‏اید، تاسف‏نخورید. کار خیر انجام دهید و دشمن ستمگر و یاور ستمدیده‏باشید.» سپس فرزندش محمد را صدا زد و فرمود: «آیا آنچه را به‏برادرانت‏سفارش کردم شنیدى؟» او گفت: «آرى.»
فرمود: «شما را نیز به آنها سفارش مى‏کنم. بر تو باد به نیکى‏به برادرانت امام‏حسن(ع)و امام‏حسین(ع)و رعایت احترام آنها وشناخت فضل و مقام آنان. بدون نظر آنان کارى انجام مده.»
سپس به امام‏حسن(ع)وامام‏حسین(ع) فرمود: «شما را به نیکى‏درباره محمد وصیت مى‏کنم; زیرا او برادر شما و فرزند پدر شماست.
مى‏دانید پدرتان پیوسته او را دوست مى‏داشت، پس شما نیز او رادوست‏بدارید»
2- تربیت اجتماعى خارج از خانه:
فرزند در خارج از خانه با اجتماع سر و کار دارد و در پرتواین ارتباط به زندگى اجتماعى خود استمرار مى‏بخشد. از این‏رونیازمند برقرارى ارتباط سالم و عاطفى با دیگران است. على(ع)درهنگام احتضار، امام حسن(ع)و امام حسین(ع)و محمد بن حنفیه وسایر فرزندان خود را جمع کرد و در پایان وصیت‏خویش فرمود:
«یابنى عاشروا الناس عشره ان غبتم حنوا الیکم و ان فقدتم‏بکو علیکم.»
با مردم به گونه‏اى معاشرت و ارتباط داشته باشید که اگر ازنظرشان دور شدید دل در هواى شما داشته باشند و اگر مردیدشدیدبر شما بگریند.
3- میزان ومعیار رابطه درست‏با دیگران:
امام على(ع)در سیره تربیتى خویش براى برقرارى ارتباط درست وسالم با دیگران و نیز برخورد با آنها معیار و ملاک کلیدى را به‏فرزندان خود ارائه فرمود و آن نقش انسان است: «یا بنى اجعل‏نفسک میزانا فیما بینک و بین غیرک...»
فرزندم! خود را میان خویش و دیگرى میزان قرار ده، پس آنچه رابراى خود دوست مى‏دارى، براى غیر خود نیز دوست داشته باش و آنچه‏را براى خود خوش ندارى، براى دیگرى نیز خوش مدار; ستم نکن‏چنانکه دوست ندارى به تو ستم شود; و نیکى کن چنانکه دوست دارى‏به تو نیکى کنند....»
د)تربیت جسمانى
درسیره تربیتى معصومان علیهم السلام تربیت جسمانى و حفظتندرستى مورد توجه واقع گردیده; جسم مرکب روح و حفظ سلامتى جسم،مقدمه سلامتى روح تلقى شده است. از این‏رو تغذیه مناسب و رعایت‏نکات بهداشتى در سیره تربیتى حضرت على(ع)مورد توجه ویژه قرارگرفته است.
1)تغذیه:
تغذیه مناسب یکى از عوامل تداوم سلامت انسان است و براى‏کودکان و نوجوان اهمیت ویژه دارد. براى کودک شیر مادرمناسب‏ترین و با برکت‏ترین ماده غذایى است. على(ع) مى‏فرماید:
«مامن لبن رضع به الصبى اعظم برکه علیه من لبن امه.»
براى نوزاد هیچ شیرى با برکت‏تر از شیر مادر نیست.»
براى اینکه اهمیت این کلام على(ع)بیشتر آشکار گردد، توجه به‏کلام یکى از متخصصان رشد کودکان سودمند مى‏نماید:
«غذاى ایده‏آل براى نوزادان، شیر مادر است. شیر مادر داراى‏مزایاى خوراکى، بهداشتى، کاربردى و عاطفى مى‏باشد.
مزیت‏خوراکى:
شیر مادر دقیقا دربردارنده همان موادى است که نوزاد براى رشدو فعالیت نیاز دارد.
مزیت‏بهداشتى:
شیر مادر و آغوز، نوزاد را در برابر بسیارى از عفونتها وامراض مصون مى‏سازد. البته اگر خود مادر مبتلا به بیمارى نباشد، شیر مادر همچنین براى رشد و سلامت‏سیستم گوارش نوزاد مناسب است.
مزیت کاربردى:
فواید کاربردى شیر مادر زیاد است اما از همه مهمتر اینکه‏دستورالعمل مخلوط کردن نمى‏خواهد، مجانى‏است و نوزاد هر وقت و هرمقدار بخواهد، مى‏تواند بنوشد و محدودیتى ندارد.
مزیت عاطفى:
بین مادر و نوزادى که از مادر تغذیه مى‏کند یک رابطه عمیق‏عاطفى ایجاد مى‏شود چرا که مادر احساس مى‏کند چیزى را که نوزادنیاز دارد، او تامین مى‏کند.»
2- رعایت‏نکات بهداشتى:
علاوه بر تغذیه سالم و مقوى، رعایت نکات بهداشتى چه در هنگام‏غذا خوردن و چه در تداوم سلامتى کودک نقشى مهم دارد،حضرت‏على(ع)به فرزندش امام‏حسن(ع)فرمود: آیا نمى‏خواهى چهار صفت‏به تو آموزم که از پزشک و دارو بى‏نیاز شوى؟
عرض کرد: آرى.
حضرت فرمود: هرگز بر سر غذا منشین مگر اینکه گرسنه باشى و ازغذا دست مکش مگر اینکه هنوز به غذا اشتها داشته باشى. در جویدن‏غذا خوب دقت کن و در وقت‏خواب خود رااز فضولات فارغ ساز. اگراین‏دستورها را بکار بندى، از پزشک بى‏نیاز خواهى شد.»
شیوه‏هاى تربیت فرزندان درسیره و کلام امام على(ع):
روش شناسى و بررسى شیوه‏هاى تربیتى در نظام تعلیم و تربیت‏اسلامى از جایگاهى مهم برخوردار است. در واقع درخت پرثمر تربیت‏آنگاه به بار مى‏نشیند که نکات تربیتى درقالب شیوه‏هاى درست ومناسب در امر تربیت فرزندان به اجرا درآید. امام على(ع)درسیره‏تربیتى خویش روشها وشیوه‏هایى را به کار گرفت که کشف و بررسى‏آنها ره‏توشه بزرگى براى رهروان راستین آن حضرت به شمار مى‏آید.
برخى از مهمترین شیوه‏هاى تربیتى آن حضرت عبارت است از:
الف)شیوه محبت
استفاده از محبت، از موثرترین و کارآمدترین شیوه‏هاى تربیتى‏است. محبت جاذبه مى‏آفریند، انگیزه خلق مى‏کند. انسانهاى پرتلاطم‏و مضطرب را آرامش مى‏بخشد و فرزندان نابهنجار و ناسازگار را رام‏مى‏کند. محبت‏شیوه‏اى است که به مرحله‏اى خاص از تربیت اختصاص‏ندارد; اما کودکان و نونهالان بیشتر به آن نیازمندند. حبس کردن‏محبت در دل و پرهیز از اظهار آن، کارساز نیست و در فرزندانگیزه و جاذبه پدید نمى‏آورد. از این‏رو، باید به روشهاى مناسب‏ابراز گردد. براى کودکان در آغوش گرفتن و بوسیدن و براى‏بزرگترها دادن هدیه و اظهار محبت زبانى از مناسب‏ترین شیوه‏هاست.
على(ع)مى‏فرماید: «هر که فرزند خود را ببوسد، براى او پاداش وحسنه خواهد بود و هر که فرزند خود را شاد کند، خداوند در روزقیامت او را شاد خواهد فرمود...»
آن حضرت هنگام موعظه فرزندان با جملاتى محبت‏آمیز و پرجاذبه‏آنها را آماده شنیدن و گوش جان سپردن مى‏ساخت. در نامه‏اى به‏امام حسن(ع)چنین مى‏فرماید: «...وجدتک بعضى بل وجدتک کلى حتى‏کان لواصابک اصابنى...»
(فرزندم!)تو جزئى از وجود و بلکه تمام وجود منى; به طورى که‏اگر به تو بلایى رسد، به من رسیده است و اگر مرگ تو را در کام‏گیرد، مرا در کام گرفته است. آنچه از وضع و حال تو مورد توجه‏من قرار گرفته همان وضع و حال خود من است که برایم اهمیت‏بسیاردارد...»
ب)شیوه احترام به شخصیت فرزند
از دیگر شیوه‏هاى مهم تربیتى در سیره کلام امام على(ع)، شیوه‏احترام به شخصیت فرزند و واگذار کردن مسوولیت‏به او است.
احترام به فرزند و تکریم شخصیت او، اعتماد به نفس را در وى‏تقویت مى‏کند و او را براى انجام مسوولیتهاى مهم فردى و اجتماعى‏آماده مى‏سازد. از سوى دیگر، تحقیر و سرزنش زیاد فرزند، آتش‏لجاجت و دشمنى را در او شعله‏ور مى‏سازد. على(ع)دراین زمینه‏مى‏فرماید:
«الا فراط فى الملامه یثبت ناراللجاجه‏»
زیاده روى در سرزنش، آتش لجاجت را در فرد روشن مى‏کند.»
درحدیثى دیگر مى فرماید: «عقاب و تندى زیاد نداشته باشید;زیرا این امر کینه را در پى دارد و فرد را به سوى دشمنى فرامى‏خواند.»
على(ع)در سیره تربیتى خود شیوه احترام به شخصیت فرزندان رامورد توجه ویژه قرار داده و با واگذار نمودن مسوولیت مناسب به‏آنان، حس اعتماد به نفس و احساس شخصیت را در آنان تقویت‏مى‏فرمود. موارد زیر نشان دهنده اهتمام امام(ع) بدین امر است:
1- «روزى امیرمومنان على(ع)در حالى که امام حسن(ع)و سلمان‏همراهش بودند و حضرت به دست‏سلمان تکیه زده بود، واردمسجدالحرام شد و نشست. در این هنگام، مردى با چهره و لباس زیباوارد شد; به حضرت سلام کرد، مقابل وى نشست و گفت: اى‏امیرمومنان! از تو درباره سه مساله مى‏پرسم؟
حضرت فرمود: بپرس.
عرض کرد: وقتى انسان مى‏خوابد، روحش کجا مى‏رود؟ چگونه انسان‏به یاد مى‏آورد و فراموش مى‏کند؟ و چگونه فرزند انسان به عمه‏هاوخاله‏هایش شباهت پیدا مى‏کند؟
امیرالمومنان على(ع)به امام‏حسن(ع)فرمود: اى ابامحمد! جوابش‏را ده.
وامام‏حسن(ع)پاسخ پرسشها را به تفصیل بیان کرد.
2- شخصى خدمت امیرالمومنان رسید و گفت: اگر دانشمندى، بگومراد از «الناس‏» و «اشباه‏الناس‏» و «النستامن‏»(درقرآن)چیست؟
حضرت به امام حسین(ع)فرمود: حسین، پاسخ ده.
امام حسین(ع)با استناد به آیات قرآن پرسش را پاسخ داد.
3- گروهى نزد امیرالمومنان(ع)از خشکسالى شکایت کرده و ازحضرت خواستند دعا کند و از خداوند باران بخواهد. حضرت‏امام‏حسن(ع)و امام حسین(ع)را صدا زد و به امام حسن(ع)فرمود:
براى آمدن باران دعا کن.
امام(ع)دعا کرد. سپس به امام حسین(ع)فرمود: دعاکن.
امام حسین(ع)نیز دعاى استسقا خواند. هنوز آن دو بزرگوار دست‏از دعا نکشیده بودند که خداوند تبارک و تعالى باران را فروفرستاد. بارانید، راوى مى‏گوید از سلمان سئوال شد آیا آنها این‏دعاها را تعلیم دیده‏اند؟ عرض کرد واى بر شما حدیث‏رسول‏الله(ص)را نشنیده‏اید که فرمود: خداوند بر زبانهاى اهل‏بیت‏من چراغهاى حکمت را جارى نمود»
4- روزى اهل کوفه خدمت على(ع)، از خشکسالى شکایت کردند و ازحضرت خواستند براى آنان باران بطلبد. امام‏على(ع)به فرزندش‏حسین(ع)فرمود: برخیز و باران طلب کن. و حسین(ع)ایستاد، حمد وسپاس خداوند گفت; و بر پیامبر علیهم السلام درود فرستاد و عرض‏کرد: «اللهم معطى الخیرات و منزل البرکات،ارسل‏السماءعلینامدرارا و استضاغیثا مغرورا واسعا غدقا مجللاسحاسفوحا نجاجا، تنفس به‏الضعف من عبادک و تحیى به‏المیت من‏بلادک، آمین رب‏العالمین‏»
هنوز حسین(ع)از دعا فارغ نشده بود که باران بارید و بعضى ازبیابان‏نشینان اطراف کوفه خبر دادند که دره‏ها از آب باران آکنده‏شده است.
ج)شیوه تشویق و تنبیه
از شیوه‏هاى مسلم تربیتى، تشویق و تنبیه است. تشویق عامل‏برانگیزاننده و تنبیه عامل بازدارنده است. شیوه تشویق باعث‏ایجاد انگیزه و رغبت در فرزند گردیده، شوق رفتار مثبت را در اومضاعف مى‏کند. البته درباره این شیوه بحثهاى بسیار مطرح است.
تشویق مقدم است و یا تنبیه؟
تشویق بطور مطلق و در همه مقاطع سنى مفید و موثر است‏یابیشتر در دوران کودکى؟
ابزار و وسایل تشویق چیست و انواع آن کدام است؟
ملاک تشویق چیست و تشویق چه وقت موثر و کى زیانبار است؟
آیا تنبیه حدودى دارد یا خیر؟
آیا تنبیه بدنى جایز است؟
در چه جاهایى باید از تنبیه استفاده کرد؟
مراتب تنبیه کدام است؟
اینهابخشى از پرسشهایى است که پیرامون این شیوه مطرح است ومجال بحث آنها در این مقال نیست. آنچه در اینجا بدان مى‏پردازیم‏آن است که تشویق و تنبیه از شیوه‏هاى مسلم تربیتى است; تشویق‏حتى‏الامکان بر تنبیه مقدم است و فقط وقتى تشویق کارساز نباشد،از تنبیه بهره مى‏بریم. على(ع)در سیره تربیتى خود از این شیوه‏بهره جسته‏است. موارد زیر بر درستى این سخن گواهى مى‏دهد:
1- تشویق:
درکتاب منتخب آثار امیرالمومنین(ع)چنین روایت‏شده‏است: روزى‏پیامبراکرم(ص) نشسته بود و على(ع)نزد او بود. در این هنگام،حسین(ع) که شش سال بیشتر نداشت. وارد شد. رسول خدا(ص)او رادر آغوش گرفت و لبها و میان چشمانش را بوسید. على(ع)پرسید: آیافرزندم حسین(ع)را دوست دارى؟
فرمود: چگونه او را دوست نداشته باشم درحالى که او عضوى ازاعضاى من است.
سپس پرسید: یا رسول‏الله(ص)کدامیک از ما نزد تو عزیزتراست؟ من‏یا حسین؟
در این هنگام حسین(ع)فرمود: اى پدر هر که از حدیث‏شرف عالى‏تراست نزد نبى(ص) محبوبتر است و منزلت‏بیشترى دارد على(ع)فرمود:
حسین! آیا بر من فخر مى‏فروشى؟
عرض کرد: پدر، با اجازه شما آرى.
آنگاه على(ع)فرمود: من امیرالمومنانم، من زبان راستگویانم،من وزیر مصطفایم.. ..
امام(ع)حدود هفتاد منقبت از مناقب خود را برشمرد و لب فروبست. پیامبراکرم(ص)به حسین(ع)فرمود: شنیدى اباعبدالله؟ آنچه‏على ذکر کرد، یک دهم از یک دهم فضایل و از هزار هزار فضیلت‏اواست; و او از همه اینها بالاتر است.
حسین(ع)عرض کرد: حمد و ستایش خداوندى را سزاست که ما را بربسیارى از بندگان مومنش و تمام مخلوقاتش برترى بخشید.اى‏امیرمومنان! در آنچه بیان کردى صادق و امینى.
آنگاه نبى‏اکرم(ص)به حسین(ع)فرمود: اکنون تو فضایلت را بیان‏کن.
حسین(ع)فرمود: من حسین فرزند على‏بن‏ابیطالب هستم. مادرم‏فاطمه‏زهرا سیده زنان جهان و جدم محمدمصطفى سرور تمام بنى‏آدم‏است. اى على، مادرم نزد خدا و تمام مردم بافضیلت‏تر از مادرتواست و جد من نزد خدا و مردم از جد تو افضل است. جبرائیل‏واسرافیل در گهواره با من هم‏سخن شدند. اى على! شما نزد خداونداز من برترى; اما از نظر پدران و مادران و اجداد، من از شمامفتخرترم.
آنگاه حسین(ع)دست‏به گردن پدر افکند و او را بوسید وعلى(ع)حسین(ع)را مى‏بوسید و مى‏فرمود: خداوند بر شرف، عظمت،افتخار، دانش و شکیبایى‏ات بیفزاید و ستمگران به تو را لعنت‏کند.
این حدیث نشان مى‏دهد حضرت على(ع)شیرین کارى کودکش رابابوسیدن و در آغوش گرفتن وى پاسخ داد و تشویق کرد.
اصبغ بن نباته نقل مى‏کند «آن هنگام که‏على(ع)بر مسند خلافت نشست و مردم با او بیعت کردند، به مسجدرفت و در حالى که عمامه، لباس، کفش و شمشیر رسول‏الله(ص)راهمراه داشت، بر منبر نشست و با مردم سخن گفت... . سپس به‏حسن(ع)دستور داد خطبه بخواند و او خطبه خواند. آنگاه به‏حسین(ع)فرمود: «فرزندم! بر بالاى منبر بایست و چنان سخن بگو تاپس از من براى قریش ناشناخته نباشى و نگویند حسین(ع)چیزى درک‏نمى‏کند. باید سخنان تو به دنبال سخنان برادرت باشد.
حسین(ع)از منبر بالا رفت، خدا را ستود، بر رسولش درود فرستادو فرمود: «اى مردم! از رسول خدا شنیدم که فرمود: «همانا على‏شهر هدایت است; هر که در آن داخل شد، نجات مى‏یابد و هر که ازآن تخلف کرد، هلاک مى‏گردد.»
در این لحظه، على(ع)به طرف او رفت، او را به سینه فشرد وبوسید...»
2)تنبیه:
همچنان که تشویق در سیره امام‏على(ع)روشى‏کارآمد است، حضرت ازروش تنبیه نیز در مواردى استفاده‏مى‏فرمود. البته فرزندان تربیت‏یافته على(ع) بویژه دو فرزند معصومش حسن و حسین علیهما السلام‏به تنبیه نیاز نداشتند.
اما در مواردى که مساله‏اى بسیار مورد اهتمام على(ع)بوده وفرزندان آن حضرت ترک اولى انجام مى‏دادند، آن حضرت موضعى‏سختگیرانه و انعطاف ناپذیر داشته‏اند و گاهى فرزندان خود راتهدید مى‏نمودند; براى نمونه در امور مربوط به بیت المال که‏بسیار براى آن حضرت مهم مى‏نمود، آنگاه که فرزندان در مورد آنهااحتیاط نمى‏نمودند و موجب ترک اولى مى‏شدند، حضرت بسیار سخت‏مى‏گرفتند. در ذیل به دو نمونه اشاره مى‏گردد:
1- گردنبند عاریه‏اى:
على بن ابى رافع مى‏گوید: من خزانه دار و کاتب بیت المال درحکومت على(ع) بودم، در بیت المال على گردنبندى بود که در جنگ‏بصره به دست آمد، دختر على(ع) کسى را نزد من فرستاد و گفت:
شنیدم که در بیت المال امیرالمومنین گردنبند مروارید وجود داردو آن در اختیار شماست و من دوست دارم که آن را به عنوان عاریه‏به من بدهى تا در ایام عید قربان خود را با آن زینت دهم. من به‏او پیغام دادم که آیا آن را به شکل عاریه مضمونه مردوده به تودهم؟ عرض کرد بلى. به مدت سه روز آن را به او دادم.
على(ع)گردنبند را بر گردن دخترش دید و آن را شناخت، از اوپرسید: این گردنبند چگونه به تو رسید؟ گفت: آن را از على بن‏ابى‏رافع خزانه‏دار بیت المال امیرالمومنین عاریه گرفتم تا درایام عید از آن استفاده نمایم و بعد آن را به بیت المال برمى‏گردانم. على(ع)به دنبال من فرستاد و من نزد او آمدم، و ایشان‏خطاب به من فرمود: «اى ابن ابى‏رافع! آیا به مسلمین خیانت‏مى‏کنى؟ من به او گفتم: به خدا پناه مى‏برم از اینکه به مسلمین‏خیانت کنم. فرمود: چگونه بدون اذن من و رضایت مسلمین به دخترامیرالمومنین عاریه داده‏اى؟ عرض کردم: یا امیرالمومنین! اودختر توست و او از من خواست که عاریه‏اى به او بدهم و من هم به‏صورت عاریه مضمونه مردوده به او داده‏ام، من آن را از اموال‏خودم ضمانت کردم و بر من واجب است که سالم آن را به بیت المال‏برگردانم. حضرت فرمود: همین امروز آن را برگردان و برحذر باش‏از اینکه دوباره چنین کنى، که در آن صورت تو را عقوبت‏خواهم‏کرد. سپس فرمود: اگر دخترم گردنبند را به صورت عاریه مضمونه‏مردوده نمى‏گرفت، نخستین فرد هاشمى بوده که دستش را به خاطردزدى قطع مى‏نمودنم. این برخورد حضرت به گوش دخترش رسید و به‏پدرش عرض کرد: یا امیرالمومنین! من دختر و پاره تن شما هستم پس‏چه کسى سزاوارتر از من به استفاده از این گردنبند هست؟
امیرالمومنین(ع)فرمود: اى دختر على بن ابیطالب! خودت را از حق‏دور مکن; آیا زنان مهاجرین نیز در ایام عید به چنین چیزى خودرا زینت مى‏دهند؟! سپس حضرت گردنبند را از او گرفت و به جایش‏برگردانید.»
2- امام حسن(ع)و میهمانى:
روزى براى امام حسن(ع)میهمان آمد، حضرت از قنبر پیمانه‏اى ازعسلى که از یمن آورده بودند، قرض نمود، هنگامى که على(ع)آماده‏تقسیم آن بین مسلمین گردید، فرمود: یا قنبر! این ظرف عسل دست‏خورده است. عرض کرد: درست گفته‏اى. و جریان را به حضرت گفت،حضرت درمقام کتک زدن حسن(ع)برآمد و فرمود: «چه چیزى تو راواداشت که قبل از تقسیم عسل از آن بردارى؟ حسن(ع)فرمود: ما هم‏از آن حقى داریم و وقتى سهم ما داده شد، آن را به جایش‏برمى‏گردانم. حضرت فرمود: پدرت به فدایت‏باد، هر چند تو نیز ازآن حق دارى اما تو اجازه ندارى قبل از آنکه مسلمین از حقوقشان‏بهره‏مند شوند، تو از حقت‏بهره‏مند گردى. اگر نه این که خودم‏دیدم رسول خدا(ص)دندانهاى پیشین تو را مى‏بوسید، تو را به صورت‏دردناکى تنبیه مى‏نمودم. سپس به قنبر درهمى دادند و فرمود: «بااین درهم بهترین نوع عسلى که ممکن است، تهیه کن.» راوى‏مى‏گوید: گویا به دستان حضرت که بر دهانه ظرف عسل بود، نگاه‏مى‏کردم و قنبر عسل را به آن برگردانید و دهانه آن را بست وحضرت دعا مى‏کرد: «پروردگارا! حسن را ببخش، او نمى‏دانست.»
د)شیوه الگویى:
شیوه الگویى نیز از شیوه‏هاى مهم تربیتى است زیرا در پرتوى آن‏شخصى تربیت‏شده با نصب‏العین قرار دادن رفتار و کردار الگوها،آنها را نیز در خود ایجاد نموده و به تدریج درونى مى‏کند. این‏شیوه تربیتى امام على(ع)از اهمیت زیادى برخوردار است و آن حضرت‏به دو طریق از این شیوه تربیتى فرزندان خود بهره مى‏جستند: یکى‏از طریق معرفى نمودن الگوهاى مطمئن و دیگرى الگو بودن خودشان‏براى آنان. على(ع)در نامه تربیتى خود به امام حسن(ع)، پیامبراکرم(ص) را به عنوان الگوى مطمئن معرفى مى‏نماید: فرزندم! بدان‏که کسى همانند رسول الله(ص)درباره خداوند سخن نگفت، پس به‏رهبرى او راضى شو و در طریق نجات خویش او را پیشوا و الگوى خودقرار بده.» اما مهمتر از معرفى و ارائه الگو در خارج از محیطخانه، على(ع)خود الگوى تمام نما و کامل براى فرزندانشان بودندو سیره عملى و رفتارهاى مثبت او بهترین الگو و سرمشق براى آنان‏بودند، در موارد متعدد حضرت درس عملى به فرزندانشان داده‏اند وغیر مستقیم رفتارها و آداب اخلاقى را به آنان القاء نموده‏اند که‏پیش از این به برخى از آنها اشاره شده و اکنون به یک نمونه‏دیگر اشاره مى‏گردد: روزى دو تا از برادران مومن حضرت(ع)که یکى‏پدر و دیگرى پسر بوده به خانه امام آمدند، امام(ع)به احترام‏آنها ایستاد و آنان را بر بالاى مجلس نشانید و خود در مقابل‏آنان نشست امام(ع)دستور تهیه غذا داد، غذا حاضر شد و آنها باهم غذا خوردند، بعد از غذا قنبر غلام حضرت آمد که دستهاى آنان‏را با آفتابه بشوید، حضرت خود از جاى برخاست و آفتابه را ازقنبر گرفت تا دست میهمان را بشوید، پدر امتناع ورزید و عرض‏کرد: یا امیرالمومنین! چگونه خداوند مرا ببیند در حالى‏که تو بردستان من آب مى‏ریزى؟ فرمود: برخیز و دستانت را بشو، به درستى‏که خداوند مى‏بیند که برادر تو که بر تو برترى ندارد، بر دستانت‏آب مى‏ریزد. آن مرد برخاست و حضرت فرمود: اجازه بده به راحتى بردستان تو آب بریزم همچنان که اگر قنبر آب مى‏ریخت او رامى‏گذاشتى! آنگاه حضرت بر دستان اوآب ریخت و او دستان خود راشست. وقتى نوبت‏به شستن دستان فرزند رسید، على(ع)آفتابه را به‏محمد بن حنفیه دادند و فرمودند: فرزندم! اگراین فرزندبه تنهایى‏پیش من مى‏آمد و به همراه پدرش نمى‏بود، خودم بردستان او آب‏مى‏ریختم ولى خداوند ابا دارد که وقتى پدر و فرزند با هم هستندبین آنان به مساوات رفتار شود، بلکه پدر بر دست پدر آب بریزد وپسر دستان پسر را بشوید. آنگاه محمدبن حنفیه بر دستان پسر آب‏ریخت و او دستانش را شست.» .
از این حدیث‏به روشنى آشکارمى‏شود که حضرت به طور عملى هم نحوه رفتار با میهمان و چگونگى‏آداب میهمان نوازى را به آنان آموخت و هم در عمل و غیر مستقیم‏لزوم احترام به والدین را به فرزندش محمد آموخت.
ه)شیوه همراه کردن امور دینى با خاطرات خوشایند:
یکى از شیوه‏هاى جالب توجه در تربیت دینى فرزندان همراه نمودن‏اموردینى و معنوى باخاطرات خوشایند براى آنان‏است. بدین صورت که‏رفتارها وآداب دینى و مذهب را در یک فضاى مطبوع و همراه باایجاد خوشایندى و مطلوبیت‏به فرزندان القاء نمود. براى نمونه،هنگامى که فرزند را همراه خود به نماز جمعه مى‏بریم حتى‏الامکان‏در آنجا براى آنان هدیه یا خوراکى تهیه نماییم و یا آنها رابیشتر در مجالس ائمه علیهم السلام که همراه با شادى و پذیرایى‏است، ببریم و ...
على(ع)در حدیثى به این شیوه جذاب و موثراشاره فرموده‏اند: «طرفوا اهالیکم فى کل جمعه من الفاکهه کى‏یفرحوابا بالجمعه; در هر جمعه به مقدارى میوه براى خانواده‏تان‏تهیه نمایید تا آنان از فرا رسیدن جمعه‏ها شادمان باشند(وجمعه‏ها را دوست داشته باشند » .

تبلیغات