آرشیو

آرشیو شماره ها:
۸۰

چکیده

متن

اى جوانى اى دو قرن در دو روز اى دو هفته آتش هفتاد سوز اى تو لولاى درختان حیات اى میان هفت‏سین خاطرات
نخستین بخش این نوشتار با عنوان «جوان کیست؟ و جوانى چیست؟» آغاز شد. در آن سخن، جوان و جوانى را همانند حضور در هواى صبحگاهى و احساس طراوت و پاکى دانستیم و جوانان را افرادى پرهیجان، با نشاط، سرزنده و لبریز از لذت و شادى و شادمانى توصیف کردیم. سپس به ویژگیهاى دوران نوجوانى و جوانى پرداختیم و رازها، نیازها و شایستگى‏ها را ترسیم کرده، در پى‏آن پاره‏اى از جلوه‏هاى جسمانى، روحانى، اجتماعى، خانوادگى و تحصیلى را توضیح دادیم و از سخنان نهفته‏اى که در وجود هریک از ما جوانان نهفته است، گفتگو به میان آوردیم. آنگاه، سخنان گرانسنگ مقام والاى رهبرى حضرت آیت الله خامنه‏اى و دیدگاههاى روان شناسان مختلف را مطرح کردیم. گفتگویمان بدینجا پایان یافت. اما قرار بر این شد که در بخشهاى آینده به ترسیم شخصیت جوان در دو آیینه و با دو دیدگاه، پردازیم. سپس دستى پر از محبت‏به آیینه دل و دیده خویش کشیده، خود را در آن ببینیم.
جوانان در نگاه مقام معظم رهبرى
هر از گاهى نشستى صمیمانه و گفتگویى عاشقانه بین برخى از جوانان با رهبر معظم انقلاب برپا مى‏شود. نظرهاى دقیق و دیدگاههاى عمیق آقا، چنان در وجود ما تاثیر مى‏نهد که بر خود مى‏بالیم و خداوند متعال را سپاس مى‏گوییم که چنین بینش و نگرشى به معظم له عطا کرده و ما را لایق پیروى از وى ساخته است. چندى پیش در باره شایستگى‏هاى یک جوان ایرانى، از ایشان پرسیدند; فرمود: یک جوان شایسته، باید احساس تعهد و مسؤولیت، پرهیزکارى و تقوا و بصیرت و آگاهى داشته باشد. تقوا یا مراقب خود بودن، بدین معناست که انسان بداند چه کارى مى‏کند و حرکتش با اراده، میل و تصمیم خودش باشد; مثل سوارکار اسب، که لجام اسب در دست او باشد و با دقت‏ها و ظرافتهاى لازم، او اسب را هدایت کند و ببرد، نه آن که اسب او را با خود همراه کند و سرانجام وى را نقش بر زمین سازد. خصوصیات یک جوان مسلمان، انرژى، امید و ابتکار اوست و گرایشهاى وى به آموزه‏هاى دینى و تدین، موجب پیدا کردن الگوهاى شایسته و سبب معنویت و ایمنى از خطرهاى گوناگون، خواهد بود. آن حضرت در فرازى دیگر از سخنانش، آفاتى که به شایستگیها و درخشندگیهاى ما جوانان آسیب مى‏رساند، چنین بیان مى‏کند: خطرهایى که جوانان ما را تهدید مى‏کند، اقدام بى‏فکر و بى‏مطالعه، تصمیم گیرى‏هاى سریع و عصبانیتهاى نادرست و برخورد شتابان است. جوان باید با فکر، تامل، اندیشه، مطالعه و حق‏جویى کار کند و آنجا که پاى اصول و مبانى اعتقادى مطرح مى‏شود، قدرتمند، محکم با اراده و قوى «این است و جز این نیست.» بگوید. دوره جوانى خود را که دوره توانایى است، در سه راه صرف کند: 1- تحصیل علم و دانش. 2- تهذیب نفس، صفاى وجود و تقویت روحیه تقوا. 3- ایجاد نیروى جسمانى و ورزش کردن. هیجانهاى خود را گاهى با ورزش، زمانى با کارهاى هنرى و موقعى با تحصیل و یا حضور در کارگاهها و آزمایشگاهها ارضا نماید... فتح الفتوحى که امام (ره) در باره جوانان ما، مى‏فرمودند: ساختن جانهاى آگاه و بیدار بوده و هست.
جوان و جوانى در دو آینه
دغدغه خاطر و اندوه نهفته در وجود ما جوانان، آن بوده و هست که گاه با افرادى رو به رو مى‏شویم که پیش از گفتگو، دلجویى و پرسش از درد و ناراحتى، نسخه‏اى آماده و دیدگاهى مشخص در باره هریک از ما دارند. آنچه مى‏گوییم با همان معیار، مورد قبول یا رد قرار مى‏دهند و از هرچه مى‏پرسیم، طبق همان باور، پاسخ مى‏گویند. اما برخى از رهبران فکرى و فرهنگى ما بیش از ما جوانان، به ابعاد روحى شخصیتى ما آگاهى دارند و با اصول روحى و مبانى روانى ما آشنایند. از این‏رو، در ایجاد ارتباط با جوان، ابتکار و سلیقه در گفتگوها و ارائه راه حل‏هاى بنیادین و زیبا، همیشه موفق بوده‏اند. استاد شهید، آیت الله مطهرى از کسانى است که با چنین بینش و شناختى، توانست‏بسیارى از جوانان را به سوى خود جذب کند. او جوانان را چنانکه هستند، شناخت; نخست دردشان را تشخیص داد و سپس داروى مناسب را در بهترین شیوه به آنان ارائه کرد. آن بزرگوار، در باره «رهبرى نسل جوان‏» مى‏گوید: «امروز، نسل جدید را نمى‏توان با شیوه‏هاى قدیم رهبرى کرد. ابتدا باید آنان را بشناسیم و بفهمیم که داراى چه مشخصاتى است؟ در باره این نسل، دو تفکر و اندیشه وجود دارد، از اینرو دو نوع قضاوت هم مى‏شود; عده‏اى جوانان را افرادى خام، مغرور، گرفتار هوا و هوس، شهوت پرست و داراى عیبهاى بسیار مى‏دانند. اینان همیشه به این نسل، دهن‏کجى مى‏کنند و ناسزا مى‏گویند. اما از نظر خود آنان، قضاوت بر عکس است. آنها خود را بدون عیب مى‏یابند، افرادى که مجسمه هوش، مجسمه فطانت و زیرکى، مجسمه آرمانهاى عالى بوده و بسیارى از مسایل را مى‏فهمند که دیگران به آن توجه ندارند. از این‏رو، نسل کهن اینها را تکفیر مى‏کند و فاسق مى‏داند. افرادى جاهل و نادان مى‏شمرد که نسبت‏به ارزشهاى اعتقادى و اجتماعى پایبند نیستند و فهم مسایل را ندارند.» آیت الله مطهرى، پس از این سخن، دو نسل صالح و منحرف را در آینه قرآن مورد بازبینى قرار مى‏دهد و این اندیشه را که نسل بعدى ضرورتا از نسل پیشین، کامل‏تر و یا ناقص‏تر است، مردود مى‏داند و مى‏گوید: «نمى‏شود گفت که همیشه نسل بعدى از نسل قبلى فاسدتر است و دنیا رو به فساد مى‏رود و نمى‏شود گفت که همیشه نسل بعدى از نسل قبلى کامل‏تر است و دچار انحطاط نمى‏شود... آیات 15 تا 17 سوره احقاف -که گفته شده درباره سید الشهدا (ع) است که البته ایشان مصداق کامل آن هستند- چندین ویژگى براى نسل صالح، ذکر مى‏کند: 1- روح شکرگزارى و قدردانى نسبت‏به نعمتها و موهبتهاى الهى. با نگاهى به تمامى نعمتهاى خداوند، که به او و نسل گذشته داده است، مى‏گوید: خدایا به من نیرو بده و قوت بده که بتوانم حق‏شناسى و قدردانى کنم و از نعمتهاى گذشته طبق رضاى تو، استفاده نمایم. شکر هر نعمت، این است که بهره‏اى که شایسته آن نعمت است، از او بشود. 2- درخواست توفیق عمل صالح و مورد رضایت پروردگار. (و ان اعمل صالحا ترضاه) 3- توجه به نسل آینده و اصلاح آن نسل. (و اصلح لى فى ذریتى) 4- بازگشت از تقصیرات و کوتاهیها. (انى تبت الیک) 5- تسلیم حق و مقررات الهى در آفرینش. (و انى من المسلمین) که تخلف از آن حالت تسلیم، موجب نابودى و هلاکت‏خواهد شد. در پایان، خداوند متعال در باره سرنوشت نهایى اینان، مى‏فرماید: (اولئک الذین نتقبل عنهم احسن ما عملوا و نتجاوز عن سیئاتهم فى اصحاب الجنة وعد الصدق الذى کانوا یوعدون) «این گونه افراد و این نسل هستند که ما اعمال نیکوى آنها را مى‏پذیریم، از خطاى آنان مى‏گذریم و اینها اهل بهشت هستند; وعده راستى که به آنها داده مى‏شود.» آیه بعد، در باره یک نسل فاسد و منحرف است; نسلى مغرور و خام و نپخته که با آموختن چند کلام، به هیچ معیارى پایبند نیست. از بندگى خدا رها مى‏شود و نسبت‏به پدر و مادر بى‏احترامى مى‏کند. به افکار و عقاید آنان، مى‏خندد; نسبت‏به ارزشها حالت استهزا و تحقیر دارد; قیامت و معاد را انکار مى‏کند و پدر و مادر آنها که اهل باورهاى مذهبى و دینى هستند، با حالتى دردآلود و غمزده به فرزند خود مى‏گویند: «واى بر تو! وعده خدا حق است.» و چون تاثیرى در فرزند نمى‏بینند و او را در دام ارتداد و کفر مى‏یابند، فریاد استغاثه و کمک‏خواهى آنها بلند مى‏شود; ولى فرزندشان مى‏گوید: «اینها افسانه‏هایى است که گذشتگان درست کرده‏اند.» در پى ترسیم سیماى دو نسل صالح و فاسد و بیان ویژگیهاى آنان، مرحوم آیت الله شهید مطهرى به ویژگیهاى نسل جوان و جدید مى‏پردازد و با نگاهى عالمانه و اندیشمندانه، مى‏فرماید: «نسل جوان ما، مزایایى دارد، همانند آنکه یکنوع ادراکات و احساساتى دارد که در گذشته نبود و از این جهت‏باید به او حق داد. از آرمانهاى عالى بهره‏مند است که باید به آن احساسات و این آرمانها احترام گذارد. در نسل گذشته، فکرها به این اندازه باز نبود، احساسات بلند و آرمانهاى ارزشمندى این چنینى، وجود نداشت. همان گونه که اسلام به این امور احترام گذاشته است، ما نیز باید احترام بگذاریم; و این ویژگى به خاطر این است که امروز تمامى درها و پنجره‏ها به دنیاى اطراف باز شده است، دنیا و پیشرفتهاى آن و آثار سیاسى، نظامى و اقتصادى، بخوبى دیده مى‏شود. از حرکتها و قیامها و انقلاب‏ها آگاه مى‏شودو عزت و شوکت و حرمت و آزادى برخى را مشاهده مى‏کند. از این‏رو، پرسش مى‏کند و حق هم دارد بپرسد. فکر اساسى، این است که ما نخست درد این نسل را بشناسیم، درد عقلى و فکرى را بفهمیم و از دردى که نشانه بیدارى است و الان حس مى‏کنند در گذشته احساس نمى‏شد، آگاه شویم. سپس به دنبال درمان برآییم. در این حال است که انحرافات فکرى و اخلاقى برخى از افراد را مى‏توان درمان کرد و به اصلاح آنان کمک نمود. نصیحتى کنمت‏بشنو و بهانه مگیر هر آنچه ناصح مشفق بگویدت بپذیر ز وصل روى جوانان غنیمتى دانید که در کمین‏گه عمراست مکر عالم پیر
 

تبلیغات