آرشیو

آرشیو شماره ها:
۸۰

چکیده

متن

به اعتقاد جامعه‏شناسان هیچ پدیده اجتماعى بدون علت‏به وقوع نمى‏پیوندد; جز آنکه ریشه‏یابى و شناخت علت‏برخى از پدیده‏ها چنان دشوار و پیچیده است که گمان مى‏رود خود به خود به وجود آمده است. از طرفى بیشتر پدیده‏هاى اجتماعى، خیلى عادى شکل گرفته و رشد مى‏یابند; اما اصلاح و سامان آنها به آسانى ممکن نیست. این پدیده‏ها همچون آب جارى است که به راحتى بر خاک جریان مى‏یابد، اما چون در زمین فرو مى‏رود بالا کشیدن آن دشوار مى‏گردد. بى‏حجابى و کم‏حجابى زنان از این نمونه پدیده‏هاست. اما درمان نایافتگى آن به سبب ناتوانى ما از نظر امکانات نیست; نبود شیوه و دانش چاره‏اندیشى است که مشکل را استحکام بخشیده و آن را معضل فرهنگى ساخته است.
هدایتگران ناآشنا
آن که نمى‏داند چگونه به مقابله با نابسامانیهاى فرهنگى بپردازد، هر چند داراى بهترین ابزارها باشد نخواهد توانست کمترین قدمى در راه زدودن نابسامانى بردارد و چه بسا کار را براى دیگران دشوارتر مى‏سازد. زمانى در یکى از شهرها زنى باردار همراه شوهرش در پیاده رو راه مى‏رفت. ناگهان عده‏اى هدایتگر ناآشنا سر رسیدند و معترضانه به زن گفتند: چرا دامن و جوراب پوشیده‏اى؟ شوهر بى‏درنگ شلوار خود را از پاى درآورد و به زنش داد و گفت: بپوش، این هم شلوار. سپس به هدایتگران ناآگاه گفت: همسرم باردار است و پوشیدن شلوار برایش راحت نیست. غوغایى برخاست. ازدحام جمعیت زیاد شد و مزاحمان فرار را برقرار ترجیح دادند. با حرکت آنها صداى فریاد و هیاهوى مردم بلند شد و آن زن و شوهر به راه خود ادامه دادند. واضح است که این ماجرا بر همه شاهدان تاثیر روانى نامطلوب مى‏نهد و چه بسا روح اندرز شنوى و پذیرش انتقاد را در آنان مى‏میراند. رسول اکرم(ص) مى‏فرماید: آن که دانش سامان‏دهى کارى را نداشته باشد و بخواهد آن را سامان دهد، بیش از آنکه اصلاح کند، فساد به بار مى‏آورد. 1 به عقیده ما بخشى از علت ناکامل بودن پوشش بانوان امروز جامعه ما ناشى از همین برخوردها یا ناآشنایى به شیوه هدایت افراد است. گاه نامساعد بودن محیط نیز رعایت پوشش کامل را رنج آور مى‏کند. زمانى براى تحقیق پیرامون موضوع پوشش بانوان به خوابگاه آسیب دیدگان جنگ رفتم. در هتل محل سکونت آنها حدود 300 خانواده و تقریبا هزار نفر زندگى مى‏کردند. محل طبخ غذا در راهرو هتل بود و بانوان ناچار بودند بیشتر ساعات روز را در این راهرو در کنار اجاق گاز باشند. طبیعى است در گرماى شدید تابستان در کنار اجاق گاز، در راهروى که چندین اجاق گاز روشن است‏حتى پوشیدن یک لباس معمولى طاقت فرساست، چه رسد به چادر و مقنعه. به همین علت، بسیارى از بانوان بدون پوشاندن سر مشغول طبخ غذا مى‏شدند و کسى هم به آنها اعتراض نمى‏کرد. رنج آورتر از اصل این نابسامانى اجتماعى و اخلاقى این است که: هرگاه بانویى به هر علت نتواند براى مدتى پوشش مورد اعتقاد خود را رعایت کند، پس از تغییر شرایط محیطى‏اش، دیگر باز گرداندن وى به فرهنگ پوشیدگى بسیار سخت است. زیرا گذشت زمان در وى اعتقاد جدیدى پدید مى‏آورد که به راحتى از آن دست‏برنمى‏دارد. افزون بر این، نزد او زشتى گناه از میان رفته است. براى راهنمایى این افراد ناچار باید مدت زمانى طولانى آنها را در موقعیت‏بهتر قرار داد تا رفته رفته تاثیر محیط گذشته در آنها خنثى شود. دوشیزه‏اى که از سنین نوجوانى تا پس از جوانى پیوسته با بزرگسالان غیر محرم در تماس و گفتگو بوده و در مجامع آنها حضور همه جانبه داشته است، بسیار طبیعى است که پس از این نتواند پوشش خود را به طور کامل حفظ کند.
اولین اقدام تربیتى
بر پایه آنچه جامعه‏شناسان نظر مى‏دهند رفتار و معتقدات اشخاص همه تابع عوامل تربیت است; عواملى چون وراثت، محیط خانوادگى و اجتماعى. بر این اساس، شخصیت و هویت هر فرد تابع عواملى است که عمده‏ترین آنها وراثت و محیط است. چه افراد غیر مسلمان که اگر در خانواده مذهبى و محیط اسلامى پرورش مى‏یافتند، مسلمان مى‏شدند و چه بسیار دختران و زنان ناپوشیده‏اى که هرگاه اندکى راهنمایى مى‏شدند، بانوانى پاک و معتقد مى‏گردیدند. جز اینها، موقعیتهایى که افراد در آن قرار گرفته‏اند در رفتار و اعتقادات آنها سهم به سزایى دارد. نمى‏توان بدون در نظر گرفتن این موقعیتها رفتار و اعتقادات اشخاص را مورد نکوهش جدى قرار داد. در هر حال باید مطمئن بود که با شیوه صحیح راهنمایى، مى‏توان بدترین افراد را ادب کرد; چنانکه با روش بد مى‏توان افرادى عادى را نیز به انحراف و لجاجت کشاند.
چماق، نخستین ابزار ناتوانان
آدمى زمانى که بتواند با شیوه‏هاى صحیح، دیگرى را هم عقیده خود کند، به زور و تحمیل و فحش روى نمى‏آورد. زمانى که تحمیل و فحش به میان آید معلوم مى‏شود که فرد از راههاى دیگر به بن بست رسیده است. چماق و اجبار در جایى به کار مى‏رود که همه شیوه‏هاى تربیتى، به کار گرفته شده است و شخص با همه توجیهات، نخواسته سخن حق را بپذیرد و از طرفى بر آن است که محیط اجتماعى را براى دیگران نیز آشفته سازد. به نظر مى‏رسد اگر همه کسانى که بدون دارا بودن صلاحیت، عهده‏دار انجام مسؤولیتى هستند کنار روند، کارها بهتر و زودتر سامان مى‏یابد. آن که نمى‏داند چگونه بانوان را به پوشش فراخواند چه بهتر که نه سخنى بگوید و نه کتابى بنویسد. به گفته سعدى: یا سخن دانسته گوى اى مرد بخرد یا خموش.
عوامل و انگیزه‏هاى ناپوشیدگى
1- جهل و بى‏اطلاعى شاید نخستین عامل کم‏حجابى بانوان، بى‏اطلاعى آنان از فواید و آثار حجاب و پیامدهاى بى‏حجابى است. به تصور ما حتى در میان بانوان معتقد گروهى نه اندک، در این باره دانش کاملى ندارند. روزى به دخترکى نیمه برهنه که معلوم بود در شهر ما غریب است‏برخوردم و به وى گفتم: چرا به این شکل؟ پاسخ داد: مگر اسلام نگفته است‏با زمانه پیش بروید؟! او این قدر نمى‏دانست که با زمانه پیش رفتن به معنى «زمانه تو را پیش بردن‏» نیست. منظور آن سخن این است که در عصر هواپیما، وسایل قدیمى وسیله رفت و آمدتان نباشد. اگر معنى «با زمانه پیش برو» آن بود که دخترک مى‏پنداشت، فرستادن پیامبران و دین همه پوچ مى‏بود. چه آنکه زمانه مى‏توانست‏حد و مرز همه چیز را معلوم سازد، دیگر نیازى به دین نبود و همان که سیاست‏بازان مى‏خواستند معیار قرار مى‏گرفت. اگر دین نباشد کیست که بگوید زمانه باید چگونه پیش رود؟! آرى بى‏اطلاعى تا بدانجا در این موضوع مؤثر است که زنان کشور مسلمان اندونزى با وجود اعتقاد کامل به حجاب، چنان مى‏پندارند که حجاب پوشش مخصوص زنان براى انجام نماز است نه براى همه اوقات. آنها روزهاى جمعه گروه گروه با اندام نیمه برهنه (بدون رو سرى و شلوار) تا جایگاه نماز جمعه مى‏آیند و آنجا چادر و مقنعه مى‏پوشند و پس از نماز دوباره بدون پوشش به خانه باز مى‏گردند. 2 ابعاد این بى‏اطلاعى گسترده است که به پاره‏اى از آنها اشاره مى‏کنیم: الف- نشناختن ویژگیهاى جسمى و روحى خود ب- نشناختن مرد ج- ندانستن هدف آفرینش خود و تفاوتهایش با مرد د- اعتماد به طراحان و سیاستمداران حاکم ه- بى‏آلایشى زنان که سبب مى‏شود به همگان اعتماد داشته باشند و- بى‏اطلاعى از معارف دین و احکام ز- وجود همسران کم‏اطلاعى که در رشد فرهنگى زنان نمى‏کوشند ح- محیط آلوده و غیر دینى ط- کمبود مجالس پربار براى بانوان این توضیح سزاست که وظیفه پدر و شوهر آن است که خانواده خود را از نظر فکرى و فرهنگى رشد دهد. زنان به علت اشتغال به کار خانه کمتر فرصت مطالعه یا حضور در مجالس علمى دارند. وظیفه پدر و شوهر است که تا مى‏تواند در رشد فرهنگى ایشان بکوشد. گفتگوى ما با گروهى از بانوان، آشکار ساخت که بیشتر بانوان بى‏آلایش به موجب نشناختن طبیعت غرایز جنسى مرد، به رفتار آنها بسیار خوشبین‏اند و اظهار نظرها و نگاههاى آنان را بر وجهى ناپسند حمل نمى‏کنند. عده‏اى نیز مى‏پندارند هرگاه مردى همسر داشته باشد نگاهها و رفتارهاى او همه بى‏غرض است و نسبت‏به زنان بى‏تفاوت است. غافل از اینکه تا ایمان اشخاص آزموده نشده و نگاههایشان به زنان کنترل نگردیده باشد هیچ نمى‏توان به آنها مطمئن بود; و اگر جز این باشد، باید مردان داراى همسر را از آن نظر که به ویژگیهاى زنان آشناترند نا مطمئن‏تر دانست.
2- سستى ایمان برهنگى و بى‏توجهى به پوشش اغلب به سبب اغراض خاص نیست و منشا آن بیشتر جهل و سستى ایمان است. هنوز آدمیان ژرفناکى گفتار پیامبر اکرم(ص) را در نیافته‏اند که چرا آن همه بر رعایت‏حقوق زنان و گرامیداشت مقام آنان تاکید مى‏ورزید. یکى از علل آن تاکیدها است که او مى‏دانست زنان به موجب لطافت روح و جسم، شیفته محبت و احترام‏اند. چنین موجود ظریف را که سخت‏به محبت و ارج‏گزارى نیازمند است نباید بى‏توجه رهاساخت. زیرا سرانجام او در پى سیراب ساختن حس محبت‏خواهى خویش به دیگر شیوه‏هاى ناروا روى خواهد کرد و خود و دیگران را به رنج و مخاطره مى‏افکند. از این رو، هر گونه محبت و احترام به زن براى سلامت روح و جسم او فوق العاده کار ساز است. هرگاه او در محیط خانه شکوه معنوى و عظمت قدرت خویش را در نیابد، آن را در جاى دیگر جستجو مى‏کند و انجام هر رفتارى که او را آسانتر به مقصود رساند، برایش روا مى‏نماید. از این رو هرگاه مشاهده کند که با ناپوشیدگى اندام و سیمایش نظرها را بهتر به خود جلب مى‏کند و توجه و احترام دیگران را آسانتر به دست مى‏آورد از ناپوشیدگى دریغ نمى‏ورزد. او با این رفتار ظرفیت عاطفى و روانى خود را آکنده و سیراب مى‏سازد و در سایه توجهى که از دیگران کسب کرده آرامش مى‏یابد. در این صورت، ناپوشیدگى اندام و سیما براى او ابزار یافتن خویش است. او خود را این گونه مى‏یابد و چون ایمان مستحکمى ندارد در این باره از کسى اندرز نمى‏شنود. او وجود خود را که از دو بخش مادى و غیر مادى تشکیل شده، تنها در یک بخش خلاصه مى‏بیند; زیرا مشاهده مى‏کند در محیط خانه و اجتماع به جنبه عاطفى وى و بزرگداشت منزلت معنوى او هیچ توجهى نشده و نمى‏شود. از این رو، از دو بخش وجودش یکى را از کف داده مى‏پندارد و ناچار مى‏شود براى حفظ آن بخش دیگر، آنچه در توان دارد عرضه کند.
از این گفتار درمى‏یابیم:
الف- آن همه سفارشهاى پیامبر و امامان پاک (علیهم السلام) در بزرگداشت مقام بانوان، یکى به همین علت‏بوده که زن در میان خانواده و محارم خویش پذیرفته گردد و احترام شود تا مبادا براى ارضاى حس احترام خواهى و جلب توجه، به محیط بیرون خانه روى آورد و آنگاه پاره‏اى از ابعاد وجودى‏اش براى خود او و جامعه ناشناخته باقى بماند یا به مخاطره افتد. ب- در پاره‏اى از جملات امامان معصوم (علیهم السلام) این موضوع مورد تاکید قرار گرفته است که مرد در خانه علاقه خود به همسرش را به زبان آورد و بگوید که او را دوست دارد. چون لباس زیبایى پوشید یا خودآرایى نمود به وى توجه کند و خرسندى خود را اظهار نماید. این اظهار علاقه و خرسندى، زن را به خانه و شوهر دلخوش و امیدوار مى‏سازد و حس احترام خواهى و جلب توجه او را در وى ارضا مى‏کند و از جلوه‏گرى در حضور بیگانگان بازش مى‏دارد. ج- گاه تبعیض و تفاوت گزارى میان فرزندان و مقایسه ویژگیهاى آنها با یکدیگر حس خودنمایى آنها را تحریک مى‏کند. فرد شکست‏خورده و تحقیر شده در صدد بر مى‏آید تا به وسیله جلوه‏گرى و دلبرى در مجامع، حقارت و شکست‏خود را جبران کند. در واقع راز بسیارى از ناپوشیدگیها در حضور بیگانه همان مقایسه‏هاى ناروا و بى‏اعتناییها و بى‏مهریهاست که افراد در خانه مشاهده کرده‏اند. بعید نیست اینکه بسیارى از ناپوشیدگان، از زیبایى بى‏بهره‏اند، همین امر باشد. آنها چون به نازیبایى نکوهش شده و با زیباتر از خود مقایسه شده‏اند بر آن مى‏شوند تا با هر حیله و نمایش، آن رنجش را فراموش یا به نوعى جبران کنند. اگر جوامع آدمیان فرا گیرند که زن را نه براى ظاهر زیبا و اندام دلربایش بلکه براى کمالاتش بخواهند، این ضایعه پیش نمى‏آید و کسى هم از درماندگى، به این دام درنمى‏افتد. شاید دیده باشید که چون به بانوان کم‏پوشش خیره نشوید و بدون نگاه، به آنها احترام شایان گزارید، بى‏درنگ خود را بهتر مى‏پوشانند. چون احساس مى‏کنند با کسى رو به رویند که توجه به ظواهر، او را از توجه به کمالات حقیقى زن باز نداشته است. بر این اساس، مى‏دانند که در مقابل چنین فردى نیازمند جلوه‏گرى و دلبرى نیستند. به هر تقدیر، آنگاه که اعتقادات و ایمان در بانوان سست‏باشد، تمایل به خودنمایى در آنها قوت مى‏یابد و دور نیست‏به همین علت‏باشد که پیامبر اکرم(ص) فرموده است: زنان را لباس ساده بپوشانید تا به جلوه‏گرى خویشتن (در حضور بیگانه) وسوسه نشوند.
مقصر کیست؟
ما بانوان کم‏پوشش را بى‏تقصیر نمى‏دانیم اما بیش از آنان همسرانشان را مقصر مى‏شناسیم. البته نه از آن نظر که زنان خود را از بى‏حجابى باز نمى‏دارند بلکه چون گاه خود عامل ناپوشیدگى همسرانشان هستند. نتیجه گفتگوى ما با صد تن از بانوان کم پوشش آن بود که بیش از نیمى از آنها اظهار مى‏داشتند این ناپوشیدگى و سفارش شوهر یا پدر صورت مى‏گیرد. حکایت این پدیده بسیار شنیدنى است که مردان روزگار ما به چه علت زنان و دخترانشان را به ناپوشیدگى دعوت مى‏کنند! اگر چه ضعف ایمان سرچشمه این تفکر است، توجه به منشا روانى آن نیز بسى نکته‏آموز است، که در ذیل بدان اشاره مى‏کنیم. در روان شناسى در مبحث «ناکامى و مکانیسم‏هاى دفاعى‏» این نکته بیان مى‏گردد که: هرگاه ناکامیهاى زندگى، حقارتها، ناتواناییها و احساس ناچیزى، فرد را مورد هجوم روانى قرار مى‏دهد از ضمیر ناآگاه او سیستمى به جنبش درمى‏آید تا به دفاع از شخص بپردازد. این دستگاه درونى را مکانیسم دفاعى مى‏نامند. فرد براى دفع خطر احساس شده، از درون به تکاپو مى‏افتد تا به کمک آن مکانیسم دفاعى موجودیت‏خود را حفظ کند و شکستها و نگرانیها و اضطرابهایش را برطرف سازد یا دست کم ناچیز جلوه دهد. این اقدام مهمترین چاره‏جویى براى سازگارى فرد با محیط خود است و احساس حقارت و شکست فرد را مى‏پوشاند. در این مرحله یکى از مکانیسم‏هاى دفاعى، توسل جستن به دیگر تواناییها و امکانات آماده است. اگر چهره‏اى نازیبا دارد یا شغلى پست‏یا خانواده‏اى حقیر یا... ، سعى مى‏کند با آنچه دارد آن ضعفها را جبران کند و ضمیر رنجیده خود را از فشار و اندوه برهاند. این پدیده را در روان‏شناسى جبران 3 مى‏نامند. آلفرد آدلر (روان‏شناس اتریشى) در بیان مثالى براى این پدیده مى‏گفت: ناپلئون بناپارت به دنبال پیروزى مى‏رفت تا ضعف جثه خود را فراموش کند. 4 فرد به کمک این مکانیزم دفاعى ضعفها و ناکامیهاى خود را با دو شیوه کاهش مى‏دهد. نخست‏با انتقال انرژیهاى خود به سوى فعالیتى که مى‏تواند در آن موفق شود و تا حدى احساسات نامطلوب را از خویشتن دور سازد. دوم با منحرف ساختن دقت‏خود از فعالیتى که در آن ناکام شده به فعالیتى که احساس موفقیت مى‏کند. 5 بر این اساس، نباید مردان کم‏غیرت این عصر را چندان نکوهید و باید بر آنها ترحم کرد; زیرا در حقیقت ناکامیها، نگرانیها و احساس حقارتهاى بى‏شمار درونى، آنها را به ناپوشیده‏دارى همسرانشان وا مى‏دارد. آنها از این راه دست کم به دوستان و فامیل خود وانمود مى‏کنند که اگر در جاى دیگر شکست‏خورده و ناتوان شده‏اند، از دارا بودن همسرى زیبا و خوش‏اندام بى‏بهره نمانده‏اند. او در این «دیگر نمایى‏» به ارزندگى خود مى‏بالد. چه آنکه مردم عادى، با مشاهده همسر او، نزد خود چنین ارزیابى مى‏کنند که اگر این مرد فردى بى‏کفایت و ناتوان و کم خرد بود، زنى چنین خوش‏اندام و زیباروى را به همسرى برنمى‏گزید. انتخاب او نشانه توانمندى و شایستگى مرد است
پى‏نوشتها:
1- الکافى، محمد بن یعقوب کلینى، ج 1، حدیث 106. 2- حجاب و آزادى، ص 123. 3- DEFENCE MECHANISM 4- COMPENSATION 5- روان‏شناسى عمومى، دکتر حمزه گنجى، ص 201، مؤسسه انتشارات بعثت، چاپ اول.
 

تبلیغات