آرشیو

آرشیو شماره ها:
۸۰

چکیده

متن

اندیشه و احساس دو عنصر اصلى حیات بشر هستند. چرخهاى اندیشه حرکت را پدید مى‏آورد; و نسیم احساس گرماى تحرک و سایش و اصطکاک را برطرف مى‏کند. مبانى متقن اندیشه‏ها با همه استواریشان اگر در فضاى پاک احساس تنفس نکنند هرگز به شکوفه نخواهند نشست; احساس بى‏اندیشه نیز نسیمى است گذرا که شاید دست نوازش برگونه‏ها بکشد. اما خیلى زود عبور مى‏کند و آدمى را در خلا اندیشه رها مى‏سازد.
گروهى به اندیشه بها مى‏دهند و آدمى را به اندیشه تعریف مى‏کنند و گروهى دیگر دل به احساس مى‏سپارند و تعریف انسان را از خمیرمایه احساس مى‏سازند که در این میان گروهى نیز به هر دو مى‏اندیشند اما در ترازوى تجربه هرگز به تعادل این دو دست نیافته‏اند.
شیعه بیش از دیگر جوامع اندیشه و احساس را در هم آمیخته است.
این قوم هنگام جانفشانى همه احساس خود را در جام شهادت با چشم باز و عقل هشیار سر مى‏کشد.
مطمئنا این تعادل، ارمغان غرب به ما نیست چرا که اهل مغرب‏زمین اکنون در گرداب بى‏هدفى غرق شدن را اعتراف مى‏کنند. هر چه شیعه دارد از اندیشه تا حماسه از حسین(ع) است ما با عاشورا حیات گرفته‏ایم. عاشورا نبض تپنده تاریخ ما است. اگر ما ایرانیان رابطه احساس و عقل را بهتر یافته‏ایم و میانشان پیوندى معجزه‏آسا برقرار کرده‏ایم در امتداد پیامهاى صریح عاشورا قرنها زیسته‏ایم و بالیدن را در حماسه حسین(ع) سالها تمرین کرده‏ایم. انقلاب اسلامى خروش اندیشه در کالبد احساس بود.
مردم جان بر مرگ مى‏سپردند، تا خط روشن اندیشه‏شان ادامه یابد.
تنها ایرانیان طعم تلخ استکبار و استعمار را نچشیده‏اند. اگر نگوئیم همه مردمان نیمه جنوبى جهان به یقین تمام مسلمانان، قسمتى از تاریخ خود را در سایه نفوذ غرب با افسوس مى‏نگرند.
چرا انقلاب اسلامى از ایران برخاست و چرا پس از پیروزى مانند انقلابهاى دیگر نپوسید و مانند انقلابهاى دیگر که تاریخ مصرف دارند به گذشته مربوط نشد؟ و چرا هر روز دروازه‏هاى جدیدى مى‏گشاید؟ پاسخ سؤال را باید در پیوند ذهن و دل یا به تعبیرى حماسه عقلانى و عقلانیت‏حماسه‏اى جست که دست مسیحایى عاشورا در جان ملت نشانده است. ما مخاطبان رو در روى عاشورائیم. پیامهاى مشخص عاشورا را به ارث برده‏ایم.
اندیشه‏مان در خدمت احساس و احساسمان در خدمت اندیشه است و این پیام روشن عاشورا است.
کجا مى‏توان سازگارى احساس و عقل را این چنین به نظاره نشست؟
کجا مى‏توان در جویبارهاى اندیشه خروش احساس را اینگونه مشاهده کرد؟
عاشورا در فقه
فقه آمیزه دستورات است. پیامهاى گفته و ناگفته دارد. گاه راه رسیدن به هدف را مى‏گوید و گاه با هیچ سخن هدف را در لابلاى تاریخ مى‏جوید. عاشورا طوفانى بود برخاست و دریاى زمان خود را در هم کوبید. اما آنچه آواى طوفان را هنوز در گوش جامعه نجوا مى‏کند، فقه است.
فقه نگاههاى ما را به عاشورا همیشگى مى‏کند و سوز دل ما را ابدى مى‏نماید. فقه عاشورا از زوایاى بسیار این حادثه عظیم پرده بر مى‏دارد. روابط خانوادگى، اوج گذشت، لحظه‏هاى درهم فرو ریختن و نگاههاى پر رمز و راز.
امروز فقه دریچه نگاه ما به جهان است. اگر فقه نبود عاشورا احساس را بر مى‏انگیخت و اندیشه را تغذیه مى‏نمود. اما آیا ماندگارى مى‏یافت و ژرفناى احساس و عمق اندیشه را در مسیر پر فراز و فرود تاریخ، فتح مى‏کرد؟
و در یک کلمه فقه، نور عاشورا را به گستره تاریخ تاباند و فقه عاشورا قالبى است که برداشتهاى ما را از عاشورا به نفع تاریخ تعریف مى‏کند.
و اما امروز امروز هم فقه عاشورائى کرانه‏هاى دیگرى از افق آن حماسه را بر ما مى‏گشاید. عاشورائیان ناگزیر از فقه عاشورا درس آموخته‏اند.
با اینهمه، بسیارى با فقه عاشورا بیگانه‏اند. چه آن که فقه با زمان مى‏بالد. فقه عاشورایى نیازهاى امروز را از دل عاشورا بر مى‏آورد.
آنچه در زیر به فهرست مى‏کشیم فراخور برداشت عمومى است و نه حیطه مباحث تخصصى. بحث از فقه عاشورا بحثى کلان است که مجال کاوشهاى بسیار دارد که پرداختن به آن نظریات کاربردى فراوان به ارمغان مى‏آورد.
1- زیارتهاى حسینى
زیارتهاى بسیارى به نام امام حسین(ع) وارد شده‏اند. تنوع و تعدد این زیارتها که هر یک براى زمانى خاص در نظر گرفته شده‏اند ویژگى زیارتهاى حسینى است. افکار دین فرصتهاى ناب عرفانى را به بسط اندیشه‏هایى گمارده است که محور دین‏مدارى و حق‏خواهى است.
از شب قدر که فرصت‏بى‏بدیل هستى براى نیل به عرفان الهى است، گرفته تا کم‏ترین بهانه زمانى با زیاراتى مخصوص براى سردار کربلا آراسته شده‏اند. دین از هر سوى و به هر سان، لحظه‏اى مى‏جوید تا از لایه‏هاى زمان به روان دین‏داران رخنه کند و اندیشه‏هاى حسینى را در خونشان جارى سازد.
آنچه در زیر به فهرست مى‏کشانیم فرصتها و زمانهایى است که هریک زیارتى مخصوص را به خود اختصاص داده است. شرح هر یک را مى‏توان از مفاتیح و یا غیر آن به دست آورد:
- اول رجب.
- نیمه رجب.
- نیمه شعبان.
- اول رمضان.
- شب بیست و سوم رمضان. (شب قدر)
- روز عید فطر.
- روز عید قربان.
- شب عرفه.
- روز عرفه.
- روز عاشورا.
- روز اربعین.
و این همه، غیر از زیارتهاى متعدد و متنوعى است که براى زائر حرم حسینى(ع) وارد شده‏اند.
2- زیارت قبر امام حسین علیه السلام
بر بال تاریخ که بنشینى و گذر زمان را نظاره کنى بر دو ماجرا برمى‏خورى که پیوندها و شباهتهاى بسیار با یکدیگر دارند که بررسى آن گفتارى مستقل را مى‏طلبد. آن دو، کعبه و فرزندان کربلاست. نگاهى ژرف به این دو حادثه طرحى مشترک را تداعى مى‏کند. هر دو، اندیشه را با زبان احساس، با تو در میان مى‏گذارند.
فضاى مسجد الحرام پر از جلوه گاههاى نمادین و پر از خاطره است. مروه و صفا منظرى روحانى از صبر و مقاومت را در چشم انسان مى‏نشاند. زمزم سخنى دارد، طواف کلامى و حجر الاسود پیامى.
حرم حسینى نیز گوشه گوشه آن با زائر سخن مى‏گوید. جایگاه خیام، فاصله تل زینبیه و خیمه‏ها، علقمه، فرات، قتلگاه و... همه و همه منظره‏هایى از مقاومت و مظلومیت را ترسیم مى‏کنند.
ماندگارى و بسط دو ماجراى کعبه و کربلا و ابراهیم(ع) و حسین(ع) را باید در مناسک نمادین هر دو واقعه جست. مناسک حج ماجراى توحیدى ابراهیم(ع) را به گونه‏اى دیگر براى حجاج بازآفرینى مى‏کند. مناسک حرم حسینى نیز ویژگى‏ها و پیامهاى حسینى(ع) را هر دم بازمى‏آفریند.
امامان شیعه (علیهم السلام) در توصیه به زیارت امام حسین(ع) اصرارى کم‏نظیر و در نوع و زمینه خود بى‏نظیر داشته‏اند که برخى شبهه وجوب کرده و گفته‏اند. شاید بتوان گفت زیارت امام حسین(ع) در هر سال یکبار واجب است در برخى روایات این زیارت برابر با هزار حج مقبول و هزار عمره مقبول قرار داده شده است. (1) آنچه در زیر فهرست مى‏کنیم اشاره‏اى گذرا به برخى از مناسک حرم حسینى; مناسکى که برخى از آنها تداعى‏کننده مناسک زیارت خانه خداست.
1- با پاى پیاده رفتن به سوى مرقد حسینى.
پیاده رفتن به مکه، آموزه‏اى از فقه عظیم حج است. پیمودن مسیر با پاى پیاده در مناسک زائر کربلا نیز به چشم مى‏آید. (2) چه آنکه خداوند خواسته است هر دو دیار هواى افئده‏اى از ناس را به سوى خود داشته باشند. (3) پرنده قلبها رنج‏خار مغیلان و خستگى راه را براى رسیدن به منزل دوست‏به جان مى‏خرد.
2- سرمه نکشیدن.
3- به فرات رفتن با تکبیر و تهلیل و غسل کردن و وضو گرفتن با آن.
4- لباس پاکیزه پوشیدن.
5- ترک مجادله و منازعه.
6- ترک قسم.
7- با پاى برهنه رفتن به سوى حرم.
8- راه رفتن به صورت متواضعانه و با حالت دلشکستگى.
9- کم سخن گفتن.
10- احسان به سایر زوار حرم.
11- صلوات بر لب داشتن.
12- وارد شدن از جانب مشرق حرم.
13- آب دادن و سقایت کردن در روز عاشورا.
14- از غذاهاى ساده استفاده کردن.
15- خواندن سلامها و زیارتها و نمازهایى که وارد شده است.
زیارتهایى که وارد شده‏اند سرشار از اندیشه‏ها و مفاهیم بارور انقلابى و عرفانى است. از زائران خواسته‏اند که هنگام رائت‏با توجه و معرفت کامل به امام(ع) زیارت را بخوانند تا احساس و اندیشه همپاى هم بشکفد.
16- حاجت طلبیدن.
17- نفرین کردن مظلوم بر ستمگر که در این خصوص دعاى مخصوصى وارد شده است. (4)
3- تربت‏حسینى
سنگ و خاک ماهیتى غیر مقدس دارند. کیمیاى عنایت الهى گاه خاک و سنگ را به هویتى بلند مى‏رساند و آنها را در زمره بوترین شعائر الهى جاى مى‏دهد. حجر الاسود سنگ سیاهى است که عظمت معنوى آن عالم و آدم را شیفته خود ساخته است. تربت‏حسینى نیز تاریخ را به نظاره تقدس نشانده است. آن یکى لب را براى بوسیدن، و این یکى پیشانى را براى سجده کردن مى‏جویند. (5) شیعه با نهادن پیشانى بر تربت‏حسینى ذهن و دل به آفریننده مردى مى‏سپارد که حماسه‏اى توحیدى به نمایش گذاشت. آرى راه خدا از کوى حسینى(ع) مى‏گذرد و عرفان خدا با درس گرفتن از مدرسه حسین(ع) به دست مى‏آید.
تربت‏حسینى علاوه بر سجده کردن، احکام دیگرى نیز دارد و از جمله:
1- نهادن قدرى از آن در کام نوزاد. (6)
2- استشفاى مریض به آن. (7)
3- ذکر گفتن با تسبیح ساخته‏شده با آن. (8)
4- تبرک جستن به آن. (9)
5- نهادن قدرى از آن با میت در قبر (10)
4- گریه کردن
از آسمان محبت‏حسینى باران گریه بر دشت‏شیعه فرو مى‏ریزد و فرهنگ سبز آن را هردم حیاتى تازه مى‏بخشد.
شنیدن رویدادهاى عاشورا گرچه بى‏اختیار اشک را جارى مى‏کند ولى آنچه جریان گریه را در تاریخ مستمر ساخته، فقه عاشورا است.
امامان شیعه (علیهم السلام ) گریستن بر حسین(ع) را شانى فقهى بخشیدند و آن را در زمره مستحبات موکد جاى دادند. مصائب دلخراش و نفسگیر، همه در برابر عاشورا بى‏رنگند و فراموش‏شدنى.
چتر عاشورا به گستره تمام غمهااست. هر غم بهانه‏اى براى مرور دوباره عاشورا است. امامان (علیهم السلام) در هر ماتم مصیبت‏حسین(ع) را به یاد مى‏آوردند و بر هر مصیبتى لباس گریه بر حسین(ع) را مى‏پوشاندند.
امام رضا(ع) به یکى از یاران خود فرمود: اگر مى‏خواهى بر چیزى گریه کنى، بر حسین(ع) گریه کن (11) و نیز فرمود: (فعلى مثل الحسین(ع) فلیبک الباکون) بر مانند حسین(ع) باید گریه‏کنندگان بگریند. (12)
5- نماز
دین هر حادثه‏اى را سوژه‏اى براى طرح نماز و نماز را سوژه‏اى براى تقرب به خدا قرار داده است.
حسین(ع) از دل نماز برخاست و نماز ما مردمان از دل نهضت او سر برافراشته است. (13) محرم و کربلا زمان و مکانى هستند که بر چهره، رنگ دلنشین حسین(ع) را دارند. دین در این دو بذر نماز را افشانده است. شرح این داستان فرصتى بلند مى‏طلبد. در اینجا تنها از یک زاویه به موضوع مى‏نگریم و آن فهرستى از برخى از احکام نماز در ارتباط با کربلا و محرم است.
1- پیرامون نمازهاى واجب.
الف- خواندن نماز واجب در حرم امام حسین(ع) از جایگاه و اهمیتى بلند برخوردار است. در روایت، ثواب آن برابر با حج قرار داده شده است. (14)
ب- مسافر در حرم حسینى مخیر میان تمام و یا شکسته خواندن نماز است. (15)
2- پیرامون نمازهاى نافله
الف- خواندن نافله‏ها در حرم حسینى از اجرى دیگر و اعتبارى بیشتر بر خوردار است. در روایت، ثواب خواندن نافله در حرم حسینى برابر با عمره قرار داده شده است. (16)
ب- در ارتباط
با محرم و کربلا نمازهاى مستحبى خاصى وارد شده است.
1- نمازهاى شب عاشورا:
یکم: نماز صدر رکعتى.
دوم: نماز چهار رکعتى در آخر شب.
سوم: نماز چهار رکعتى دیگر.
2- نماز روز عاشورا; این نماز چهار رکعتى است.
3- نمازهاى حرم امام حسین(ع).
در این زمینه نمازهاى فراوانى وارد شده است که تنها به دو مورد اشاره مى‏شود:
یکم: نماز دو رکعتى که در بالاى سر مقدس خوانده مى‏شود.
دوم: نماز چهار رکعتى که براى رفع حاجت‏خوانده شود. (17)
6- مقتل‏خوانى
مقتل‏خوانى و ذکر وقایع عاشورا از آداب روز عاشورا و مستحبات برشمرده مى‏شود. باید دانست که مقتل را آنچنان که هست‏باید خواند. چه آنکه زیاده‏گویى و حادثه‏سازى دست‏خطاکار بشر را در فعل یکسره زلال معصوم (علیهم السلام) فرو مى‏برد و تشنگان را از مفاهیم ناب عاشورا محروم و به نوشیدن گل و لاى مخلوط با زلال عاشورا محکوم مى‏کند. آنان که به بهانه سوز دل یا سوزاندن دلها، مردم را به صحنه حوادث جعلى مى‏برند باید کار و انگیزه‏هاى خویش را مرور کنند. آیا آنان حادثه‏هاى دست‏ساز خود را از حوادثى که معصوم (علیهم السلام) آفریده است کارسازتر مى‏دانند؟! قبح کم‏گذارى در بیان رویدادهاى عاشورا از قبح زیاده‏گویى در آن کمتر نیست. نباید گزینشى عمل کرد گاه با نگفتن قطعه‏هایى از این نهضت استثنایى هدفهاى آن را از بین مى‏بریم یا هدفهایى نادرست‏براى آن ترسیم مى‏کنیم. مقتل‏خوانى مرورى است‏بر وقایع روز عاشورا آنچنان که رخ داده است.
7- شعرسرایى
شعر شیعه عطر حماسه مى‏پراکند بوى خون مى‏دهد و روح مخاطب را به جوش و خروش مى‏اندازد.
شعر شیعه را اگر ردیابى کنى به عاشورا خواهى رسید. بغض شیعه در عاشورا مى‏شکند و اشک و خون، بیت‏بیت‏بر صفحات تاریخ فرو مى‏ریزد. شعر عاشورایى تجلیگاه شعار، خاستگاه شور و خیزش شعور و در یک کلمه، نقطه به هم رسیدن احساس و اندیشه شیعه است. شعر عاشورا تجسم و نمود عینى جانبازى و جانگذارى شیعه را پاس مى‏دارد. قلمها و زبانهاى عاشورائى با زمان سخن مى‏گویند.
عاشورا را در گذشته نمى بینند. هر روز را در عاشورا مى‏یابند و عاشورا در هر روز. شعر عاشورا شیعه را براى انتقام‏گیرى مترصد نگه مى‏دارد. امامان شیعه (علیهم السلام) شعر گفتن براى عاشورا را ارجى بزرگ مى‏نهادند. دست نوازشگر امامت‏شاعران عاشورایى بسیارى را پرورش داد.
آنان شعرسرایى را شانى فقهى بخشیدند و لباس استحباب بر آن پوشاندند. (18) شعر عاشورایى را باید با سوز سرود و با سوز خواند. امام صادق(ع) به ابو هارون شاعر فرمود: شعرى در باره حسین(ع) بخوان. او خواند. امام فرمود: آنگونه که در جمع خود مى‏خوانى بخوان. ابو هارون این بار قصیده‏اى را با سوز خواند.
امام(ع) با صداى بلند گریست و صداى گریه زنان نیز از پس پرده برخاست. (19)
8- نپرداختن به امور دنیا
قلب و ذهن را در روز عاشورا نباید از توجه به حادثه حسینى باز داشت. پرداختن به امور دنیا این توجه را کم‏رنگ کرده و نهضت را از یادها مى‏برد. به همین جهت وانهادن امور و حاجات دنیوى از آداب روز عاشورا قرار داده شده است. (20)
9- برپایى مجلس ماتم
برپا داشتن مجلس سوگوارى به ویژه در روز دهم فرازى بر جسته از فقه عاشورا است. امامان (علیهم السلام) به این موضوع بسیار توجه نشان داده‏اند. گاه خود مجالسى پرشور را از زنان و مردان ترتیب مى‏دادند و بر امام حسین(ع) فراوان اشک مى‏ریختند. (21) در یکى از این مجالس که امام صادق(ع) ترتیب داده بود طفلى شیرخوار را به درون مجلس آوردند و به امام(ع) دادند.
امام(ع) با دیدن آن وضع، گریه‏اش شدت گرفت و در نتیجه جلسه پرشورتر شد. (22)
10- تعزیت گفتن
مستحب است در روز عاشورا مومنان یکدیگر تعزیت‏بگویند و این جمله را بر زبان آورند.
(اعظم الله اجورنا بمصابنا بالحسین(ع) و جعلنا و ایاکم من الطالبین بثاره مع ولیه الامام المهدى من آل محمد (علیهم السلام)» (23)
11- خوددارى از طعام
امام صادق(ع) به ابن سنان فرمود:
در این روز عاشورا از خوردن غذا خوددارى کن اما روزه نگیر. (24) مستحب است در عصر با خوردن آب این امساک را بشکنیم. (25) و بعد از آن از غذاهاى ساده استفاده کنیم. (26)
12- پوشیدن لباس پاکیزه
از آداب روز عاشورا پوشیدن لباس پاکیزه است. (27)
13- لعن کردن قاتلان
از آداب روز عاشورا لعن کردن قاتلان امام حسین(ع) است. در این روز گفتن این جمله «اللهم العن قتله الحسین(ع)» تا هزار بار مستحب است. (28)
14- ترک خنده و شادى
شادى نکردن و نخندیدن از آداب روز عاشورا برشمرده شده است. (29)
15- ترک لهو و لعب
لهو و لعب امرى ناپسند است و در روز عاشورا ناپسندیده‏تر. ترک لهو و لعب از آداب روز عاشورا برشمرده شده است. (30)
16- قمه‏زنى
نهضت‏حسینى زلال و شفاف است هر کس از هر مذهبى مى‏تواند جرعه‏اى از آن بنوشد. شایسته است عزاداران نهضت از رفتارهاى ابهام‏آمیز و سنگین براى هاضمه جهانیان بپرهیزند.
قمه‏زنى به نهضت عاشورا ضربه مى‏زند و چهره نادرستى از عاشورا در اذهان بسیارى مى‏آفریند هر چند که قمه‏زنان نیت پاک داشته باشند. داشتن نیت‏حسینى کافى نیست‏باید رفتارها نیز حسینى شود. از این رو امام خمینى(ره) فرمود:
«در شرایط کنونى قمه نزنید.» همچنین رهبر معظم انقلاب اسلامى انجام این کار را به شدت منع کردند.
17- شبیه‏سازى
امام خمینى(ره) فرمود:
«شبیه‏سازى اگر مشتمل بر محرمات نبود و سبب تضعیف مذهب نباشد بلا مانع است.»
پى‏نوشتها:
1- سفینه، ج 2، ص 564
2- روایتى که این عمل را مستحب کرده از امام صادق(ع) است (مفاتیح، ص 754)
3- امام صادق(ع) به خداوند عرض کرد: یا من ... جعل افئده الناس تهوى الینا اغفر لى و لاخوانى و زوار قبر ابى الحسین بن على صلوات الله علیهما...(سفینه، ج 2، ص 564)
4- مى‏توان براى دریافت‏شرح بیشتر این اعمال به مفاتیح و سفینه و اقبال سید و غیره مراجعه کرد.
5- سفینه، ج 1، ص 121.
6- وسائل الشیعه.
7- سفینه، ج 1، ص 121. (امام کاظم(ع) فرمود: «ان الله عزوجل جعلها شفاء لشیعتنا و اولیائنا»
8- همان.
9- همان.
10- همان.
11- بحار، ج، 44، ص‏283.
12- وسائل، ج 14، ص 504.
13- «اشهد انک قد اقمت الصلاه‏»
14- مفاتیح، ص 760.
15- رساله‏هاى عملیه.
16- مفاتیح، ص 760.
17- به مفاتیح مراجعه شود.
18- وسائل الشیعه، ج 14، ص‏593.
19- همان.
20- سفینه البحار، ج 2، ص‏196.
21- بحار، ج 45، ص‏257; الغدیر، ج 2، ص 192.
22- ماساه الحسین، الخطیب الکاشى، ص 151، چاپ منشورات رضى.
23- مفاتیح، ص 524 و 830.
24- بحار، ج 45، ص‏257.
25- سفینه البحار، ج 2، ص‏196.
26- مفاتیح، ص 525.
27- همان، ص‏526.
28- مفاتیح الجنان، ص‏527.
29- همان.
30- همان.
 

تبلیغات