آرشیو

آرشیو شماره ها:
۸۰

چکیده

متن

پیامبران الهى اولین مبلغان بودند «رسلا مبشرین و منذرین‏» حضرت نوح(ع) ،هود(ع)، صالح(ع)، لوط(ع) و . .. خود را مبلغ و اندرزگویى امین مى‏دانستند.
سیوطى در کتاب «الاوائل‏» مى‏نویسد: ابراهیم(ع) نخستین کسى است که بر منبرخطبه خوانده است.
جاحظ در کتاب «البیان و النبیین‏» مى‏نویسد: «وکان شعیب اخطب الانبیاء.»:شعیب(ع) سخنورترین پیامبران بود.
پیامبر اسلام(ص) علاوه بر این که خود مبلغ سیار بود، براى نشر اسلام و تعلیم‏قرآن مبلغانى به اطراف و اکناف اعزام مى‏کرد. ابن هشام در سیره خود اسامى برخى‏از مبلغان را، که در این راه به شهادت رسیده‏اند، آورده است.
پس از آن حضرت، امام على(ع) که درباره سخنانش گفته‏اند: «دون کلام الخالق وفوق کلام المخلوق‏» این رسالت را بر عهده داشت و در فرصت‏هاى مناسب به روشنگرى‏مى‏پرداخت.
بعد از انبیا و اوصیا و اولیا، عالمان متعهد باید پیام خداوند سبحان را به‏مردم برسانند; زیرا آنها وارثان پیامبرند و رسالت پیام‏آوران الهى را به دوش‏مى‏کشند.
در گذشته سطح وعظ و ارشاد، بسیار بالاتر از دوره‏هاى اخیر و معاصربوده است و واعظان همیشه از رجال بزرگ علمى بوده‏اند. در کتب تاریخ نام انبوهى‏از دانشوران واعظ ثبت‏شده است.
فقیه معروف شیعه نویسنده «من لایحضره الفقیه‏»، شیخ صدوق (ره) که بالغ بردویست کتاب داشته، در قم مجلس وعظ داشته است. شیخ عبدالجلیل رازى در کتاب نقض‏که آن را در حدود سال‏556 تالیف کرده) در باره او مى‏گوید: هم کتاب تصنیف‏مى‏کرد هم وعظ مى‏نمود و هم درس مى‏گفت وصیت علم او تا ترکستان گسترده شده بود.
امالى صدوق حاوى‏97 مجلس از مجالس وعظ اوست که ضمن آنها سخنان معصومان وفضایل خاندان نبوت بیان شده است.
شیخ مفید که اسلام، عالمى را به پایه و وزانت او کمتر دیده است نیز داراى‏مجموعه‏اى به نام «امالى‏» است.
«امالى‏» او حاوى چهل و دو مجلس است که در هفت‏سال برگزار شده است.
تاریخ بیان نخستین گفتار این کتاب اول ماه رمضان سال 404 ه.ق و زمان آخرین‏مجلس آن رمضان سال 411 ه.ق بوده است.
سید مرتضى دانشور دیگر شیعى، که در سال‏426 درگذشت، کتابى دارد که به‏«امالى‏» سید مرتضى معروف است. این کتاب مجموعه گفتارهاى او در مجالس وعظ‏است. شیخ طوسى(ره)، بنیانگذار حوزه کهنسال نجف که بیش از سیصد تن از بزرگان‏خاصه و عامه که همه در حد اجتهاد بوده و در درس او شرکت مى‏جستند و دو کتاب ازکتب اربعه شیعه از آثار ارزنده و ماندگار اوست، نیز مجلس وعظ داشته و مجموعه‏گفتارش با عنوان «امالى شیخ طوسى‏» به یادگار مانده است.
دانشمند دیگر مرتضى ذوالفخرین قمى است. رازى در صفحه 51 کتاب «النقض‏»مى‏نویسد: مجلس وعظى داشت و فضلاى عالم از خطبه‏ها و کتابهایش سرمایه مى‏گرفتند.
دیگر از واعظان قمى در قرن ششم، عزالدین یحیى بن محمد علوى نقیب مى‏باشد.
ابن جوزى در کتاب «المنتظم فى اخبار الامم‏»، نام و شرح حال گروهى از واعظان‏سده‏هاى چهارم و پنجم را که همه از دانشوران مشهور بودند، ذکر کرده است.
آرى در گذشته بیشتر دانشمندان به تبلیغ دین مى‏پرداختند. اما دشمن، براى این‏که عالمان بزرگ را از منبر دور سازد، برنامه‏ریزى گسترده کرد و به تدریج درباور همه گنجانید که وعظ و خطابه دون شاءن فقیهان، مفسران و متکلمان است.
این اقدام کم و بیش در حوزه دیرپاى نجف موثر واقع شد و بدین ترتیب میان مردم‏و دانشمندان دینى فاصله افتاد.
معمار انقلاب اسلامى امام راحل(ره) در این زمینه مى‏فرماید:
«ممکن است دستهاى ناپاکى با سمپاشیها و تبلیغات سوء برنامه‏هاى اخلاقى و اسلامى‏را بى‏اهمیت وانمود کرده، منبر رفتن براى پند و موعظه را مغایر با مقام علمى‏جلوه دهند ... امروز در بعضى از حوزه‏ها شاید منبر رفتن و موعظه کردن را ننگ‏بدانند! غافل از این که حضرت امیر(ع) منبرى بودند و در منابر مردم را نصیحت‏فرموده و راهنمایى مى‏کردند.
سایر ائمه(علیهم السلام ) نیز چنین بودند.» با توجه به اهمیت وعظ و خطابه ولزوم تبیین دیدگاه فقیهان گذشته درباره این موضوع بررسى «فهرست منتجب‏الدین‏»سودمند مى‏نماید.
فهرست چه کتابى است!
«فهرست‏شیخ منتجب‏الدین‏» یکى از کتابهاى مهم تراجم ورجال است که بین سالهاى 572 592، به عنوان کامل کننده فهرست‏شیخ الطائفه‏محمد بن حسن بن على طوسى، به رشته نگارش کشیده شد.
از آنجا که نویسنده دانشمند و پژوهشگرش، حافظ، ابوالحسن منتجب الدین على ابن‏عبیدالله بن حسن بن حسین بن بابویه رازى، فردى موثق، پارسا و دقیق بود، کتابش‏شهرت خاص یافت و مورد توجه دانشمندان واقع شد.
منتجب الدین در کتاب گرانقدر خویش نام انبوهى از دانشوران را ثبت کرده،درباره هر یک به اختصار مطالب سودمندى نگاشته است. آنچه در این مقاله مى‏خوانیدنام گروهى از فقیهان وارسته است که در کنار فتوا و تدریس، منبر مى‏رفتند و مردم‏را اندرز مى‏دادند.
البته پس از نام هر فقیه سخنور نوشته کوتاه منتجب‏الدین را نیز ترجمه کرده‏ایم‏تا شاهدى بر درستى گفتار ما باشد.
سید ثقه ابوالعباس عقیل بن حسین بن محمد بن على بن اسحاق او فقیه ومحدث است کتابهاى صلوه، مناسک حج و امالى از آثار اوست.
سید زاهد عزالدین بن عراقى حسینى: او دانشورى فاضل، فقیه و واعظ بود.
قاضى زین‏الدین ابوعلى عبدالجبار بن حسین بن عبدالجبار طوسى: این دانشور فقیهى‏نیکوکار است.
فقیه صالح ابوالحسن على بن ابى‏سعد بن ابى‏الفرج خیاط: او دانشمندى پارساست که‏در شمار واعظان جاى دارد. کتاب جامع الاخبار از آثار اوست.
سید نور الدین على بن محمد حسینى خجندى ساکن رى: این بزرگوار فقیهى نیکوکار است‏و از واعظان شمرده مى‏شود.
شیخ نجم الدین ابو القاسم على بن حسین حاستى: او واعظى نیک کردار است که در فقه‏نیز تواناست.
سید ضیاء الدین ابو الرضا فضل الله بن حسین بن ابى الرضا عبید الله‏بن حسین بن على حسین مرعشى: این سید دانشورى پارسا و فقیهى واعظ است.
شیخ ابو المظفر لیث‏بن سعد بن لیث اسدى او که در زنجان زندگى مى‏کند، شاعرى‏گرانقدر و فقیهى نیکوکار است.
کتاب الامالى فى مناقب اهل البیت (علیهم السلام ) از آثار اوست.
قاضى مجد الدین محمد بن على بساریه: قاضى، واعظى نیک کردار است و در شمارفقیهان جاى دارد.
شیخ جمال‏الدین محمد بن عبدالکریم: شیخ محمد فقیهى واعظ شمرده مى‏شود.
شیخ فقیه مختار بن محمد بن مختار بن بابویه: او دانشورى پرهیزگار و واعظ است.
سید زین الساده ناصر بن داعى بن ناصر بن شرفشاه علوى حسنى شجرى: سید ناصرفقیهى نیک رفتار و واعظ شمرده مى‏شود.
سید ناصرالدین محمد بن حسین بن منتهى حسینى: سید محمد دانشورى پارسا و واعظ است و قاضى شهر شمرده مى‏شود.
شیخ امام عماد الدین ابو جعفر محمد بن على بن حمزه طوسى مشهدى: او دانشمند، فقیه و واعظ است.
«الوسیله‏»، «الواسطه‏»، «الرابع فى الشرایع‏»، «المعجزات‏» و «مسائل فى‏الفقه‏» در شمار آثار او جاى دارد.
شیخ افضل الدین محمد بن ابى‏الحسن بن هموسه ورامینى: شیخ، فقیهى فاضل و واعظ شمرده مى‏شود.
سید بدر الدین مجتبى بن امیره بن سیف النبى جعفرى زینبى: سید بدرالدین واعظى‏بود که در گروه فقیهان جاى داشت و سرانجام به شهادت رسید.
شیخ ابومحمد عبدالرحمن بن محمد بن شجاع: شیخ عبدالرحمن فقیهى مورد اعتماد وواعظ بود.
شیخ نجم‏الدین ابوتراب على بن ابراهیم بن ابى‏طالب ورامینى: او دانشورى واعظ است‏که فقیه نیز به شمار مى‏آید.
شیخ رشیدالدین على بن عبدالمطلب قمى: شیخ على فقیهى واعظ است.
شیخ عمادالدین على بن محمد بن على طوسى: او در شمار فقیهان واعظ جاى دارد.
شیخ الامام نصره الدین ابو محمد حسن بن على بن زیرک قمى: شیخ حسن فقیهى پارسا و واعظى نیک‏کردار است.
شیخ الامام اوحد الدین حسینى بن ابى الحسین بن ابو الفضل قزوینى: او فقیهى‏نیکوکار، مورد اعتماد و واعظ است.
شیخ مجد الدین صاعد بن على آبى: شیخ صاعد دانشورى فقیه و واعظ شمرده مى‏شود.
سید طالب بن على بن ابى‏طالب علوى البرى: سید طالب فقیهى نیکورفتار و واعظ است.
آنچه گذشت، بخوبى نشان مى‏دهد که در گذشته علماى بزرگ و فرزانگان بر کرسى وعظو خطابه مى‏نشستند، و گاه مجموع گفتارهاى آنها در قالب امالى در اختیار دیگران‏قرار مى‏گرفت. بنابراین هرگز نباید به تبلیغ سوء آنان که سخنرانى، و وعظ رامنافى مقام فقیهان و دانشوران مى‏شمارند، توجه کرد. تبلیغ کار انبیاى بزرگ الهى‏و اوصیاى آنان بود که آگاه‏ترین و والاترین و محبوب‏ترین چهره‏هاى جامعه شمرده‏مى‏شدند.

تبلیغات