آرشیو

آرشیو شماره ها:
۸۰

چکیده

متن

حاج آقا مرتضى، فرزند ارشد آیه الله موسس حاج شیخ عبدالکریم حائرى‏یزدى، روز چهاردهم ذى حجه سال 1334 ه .ق در اراک به دنیا آمد.
پدر بزرگوارش مرحوم آیه الله العظمى حاج شیخ عبدالکریم در سال 1280 هق درمهرجرد میبد دیده به جهان گشود و پدربزرگش; مرحوم محمد جعفر مهرجردى، فردى‏صالح، پرهیزکار و متقى و مادرش از اهالى اردکان بود که پس از ازدواج باآقامحمد جعفر به مهرجرد که در دو فرسخى اردکان مى‏باشد، نقل مکان کرد.
آیه الله موسس با راهنمایى آقاى میر ابوجعفر، نزد ملا على اصغر مجدالعلماءاردکانى، صاحب کتاب «هدیه المهدویه‏» در اردکان به تحصیل پرداخت. سپس به یزدو از آنجا به کربلا، سامرا و نجف رفت و به درجات عالى علمى دست‏یافت. تا اینکه‏در سال‏1333 یا 1332 ه .ق به اراک مهاجرت کرد و بیش از هشت‏سال در آن شهرعهده‏دار حوزه علمیه و تربیت طلاب و فضلا گردید و بالاخره در ماه رجب 1340 همراه‏با آیه الله سید محمد تقى خوانسارى (متوفاى 1371 ه .ق)، آیه الله حاج میرزامهدى بروجردى(متوفاى 1388 ه .ق)، شیخ احمد مهرجردى یزدى و فرزندش، آقا مرتضى‏که در این ایام بیش از شش سال نداشت‏به قم آمد و با اصرار علما و اهالى قم دراین شهر مقیم گردید.
اولین اقدام مهم مرحوم آیه الله حائرى در این سال تاسیس حوزه علمیه قم درشرایط دشوار آن روز، که تقریبا با کودتاى انگلیسى رضاخان مصادف بود، مى‏باشد.
رضاخان بعد از تحکیم پایه‏هاى قدرت خود، تلاش گسترده‏اى براى انحلال حوزه نوپاى‏قم داشت و اگر لطف خدا و عنایت‏حضرت ولى عصر (ارواحنا فداه) و همت پشتکار ومقاومت مرحوم شیخ عبدالکریم نبود، بى‏تردید اثرى از آن زحمات باقى نمى‏ماند.
آن فقیه بزرگوار سرانجام در شب‏17 ذیقعده سال 1355، مطابق 1215 ه .ق در سن‏83 سالگى به دیار باقى شتافت، و پیکر مطهرش، در رواق بالاى سر حضرت معصومه(س)به خاک سپرده شد.
یادش گرامى و راهش پر رهرو باد.
ویژگیهاى اخلاقى، فعالیتهاى اجتماعى، استادان و شاگردان و آثار باقیمانده ودیگر خصوصیات آن عالم وارسته در این مختصر نمى‏گنجد، تنها به سخن بنیانگذارجمهورى اسلامى ایران امام خمینى(ره) در این باره بسنده مى‏کنیم:
«من خود در علماى زمان خود کسانى را دیدم که ریاست تامه یک مملکت، بلکه قطرشیعه را داشتند و سیره آنها تالى تلوسیره رسول اکرم(ص) بود. جناب استاد معظم وفقیه مکرم حاج شیخ عبدالکریم یزدى حائرى که از هزار و سیصد و چهل تا هزار وسیصد و پنجاه و پنج ریاست تامه و مرجعیت کامله قطر شیعه را داشت، همه دیدیم که‏چه سیره‏اى داشته، با نوکر و خادم خود هم سفره بود و هم غذا بود. روى زمین‏مى‏نشست و با اصاغر طلاب مزاحهاى عجیب و غریب مى‏فرمود، اخیرا که کسالت داشت،بعد از مغرب بدون ردا یک رشته مختصرى دور سرش پیچیده بود و گیوه به پا کرده،در کوچه قدم مى‏زد، وقعش در قلوب بیشتر مى‏شد و به مقام او از این کارها لطمه‏اى‏وارد نمى‏آورد».
امام راحل(ره) در جاى دیگر نیز فرمودند:
«آیا ما مفت‏خوریم که مرحوم حاج شیخ عبدالکریم ما وقتى که از دنیا مى‏رود،همان شب آقازاده‏هایش شام نداشتند؟!»
استادان
حاج آقا مرتضى در خاندان علم وفضیلت و تقوا رشد نمود و در تحصیل علم و دانش بسیار کوشا بود، بعد از اتمام‏دروس مقدماتى، فقه و اصول و فلسفه را نزد استادان شایسته و آیات عظام فرا گرفت‏که بعضى از آنها عبارتند از:
1- آیه سید محمدرضا گلپایگانى: وى مى‏فرمود: پدر بزرگوارشان مرحوم آیه الله‏موسس(ره) به من فرمود: فرائد الاصول را براى ایشان درس بگو، و به او اجازه بده‏که حرف بزند و مطلبى که به ذهنش مى‏آید، بیان کند.
کاملا معلوم است که مرحوم پدرشان بسیار عنایت داشتند که فقاهت و اجتهادفرزندشان شکوفا شود و به مراتب عالى علمى نایل گردد.
2- آیه الله سید محمدتقى خوانسارى(متوفاى 1371 ه .ق)
3- آیه الله سید محمدمحقق داماد(متوفاى 1388 ه .ق) داماد حاج شیخ عبدالکریم حائرى.
4- پدرشان، آیه الله حاج شیخ عبدالکریم حایرى(متوفاى 1355 ه .ق)
5- آیه الله‏سید محمد حجت کوه کمره‏اى(متوفاى 1372 ه .ق) پدر خانم حاج آقا مرتضى حائرى.
6- آیه الله حاج سید حسین بروجردى(متوفاى 1380 ه .ق)
7- امام خمینى(ره)
بنیانگذار جمهورى اسلامى ایران(متوفاى 1368 ه.ش)
تدریس
آیه الله حاج آقامرتضى، بیش از چهل سال در حوزه علمیه قم به تدریس سطح و خارج فقه و اصول‏پرداخت و شاگردان ممتازى تربیت و تحویل جامعه داد.
وى در نحوه تدریس کمتر به نقل اقوال دیگر علما مى‏پرداخت، ولى در تقسیم‏بندى‏مطالب و تبیین ادله آن و انتخاب نظر خویش بسیار دقیق و ممتاز بود.
بعضى از شاگردانش عبارتند از آیات عظام:
سید عباس خاتم یزدى، شیخ حسین شب‏زنده‏دار، شهید محمد مهدى ربانى املشى، محمد محمدى رى شهرى، حجه‏الاسلام شیخ‏محمد حسین امراللهى (مسوول تحقیق و تنظیم و نشر آثار استاد)، میرزا محمدپیشوایى ترک آبادى، شیخ محمد حسین بهجتى، «شفق‏» امام جمعه اردکان، سید على‏آقا محقق داماد (خواهرزاده حاج آقا مرتضى حائرى)، محمد حسین اشعرى، سید حسن آل طه و سید صادق حسینى مآب یزدى.
ویژگیهاى اخلاقى
مرحوم حاج آقا مرتضى فرزند برومند و خلف صالح مرحوم آیه الله‏موسس زهد و تقوا، ساده زیستى، دورى از مظاهر فریبنده دنیا، نادیده گرفتن‏تشریفات ظاهرى، پرهیز از خلاف گویى و تملق و دیگر صفات نیکو را از آن پدربزرگوار به ارث برده بود.
با آنکه فقیهى ماهر و مجتهد و استادى ژرف اندیش بود، رساله عملیه ننوشته وهیچ گاه دنبال مرجعیت نبود، حتى براى درس گفتن بر منبر نمى‏نشست‏با آنکه جمعیت‏شاگردان وى کم نبود، باز پاى منبر روى زمین مى‏نشست و درس مى‏گفت.
عدالت
به مرحوم آیه الله موسس گفتند، شما پولهاى سهم امام(ره) و سهم سادات رادر منزل نگهدارى نکنید، ممکن است اتفاقى بیفتد.
ایشان فرمودند: «ما کسى در خانه نداریم، جز آقا مرتضى که عادل است و مهدى که‏پسر خوبى است‏».
پرهیز از دروغ
مردى که خدمتکار آقا مرتضى بود، گفت: یک روز آقایى آمد در منزل‏و از آقا مرتضى کمکى مى‏خواست که در توان آقا نبود. کسى از اهل خانه به من گفت:
برو و بگو آقا در منزل نیست. ایشان برآشفت و گفت‏یعنى دروغ بگوییم! هرگز! سپس‏خودشان آمدند و با احترام عذر شخص را خواستند.
هر گاه مى‏خواست کسى را تاءیید کند، مى‏گفت: تا به حال از او دروغ نشنیدم.
احترام به شخصیت دیگران
بارها مى‏فرمود: من به خانواده سفارش مى‏کنم که خادم‏خانه را با تجلیل نام ببر و خود هرگاه مى‏خواست‏خادم را که نامش رحمت الله بود،صدا زند، مى‏فرمود: آقا مشهدى رحمت الله.
سپس مى‏فرمود: هرکس پیش خودش شخصیتى دارد و شخصیت اشخاص محترم است.
زهد و پرهیز از اسراف
وى تا آخر عمر در خانه پدریش که با خشت و گل ساخته شده‏بود، زندگى کرد بدون اینکه آن را نوسازى کند یا تغییر دهد. یک وقت‏سقف یکى ازساختمانهاى منزل مشرف به خراب شدن بود، معمارى حاضر شد با خرج خودش بدون اینکه‏از سهم مبارک امام(ع) باشد، آن را بازسازى کند. اول حاج آقا مرتضى پذیرفت، اماچند روز بعد پشیمان شد و فرمود: هنوز ساختمان محکم است و براى عمر ما کافى‏است. دیگرى خواست همه خانه را خراب کند و در چند طبقه باز سازى کند تا جوابگوى‏حوائج و رفت و آمدها را بدهد، اما ایشان نپذیرفتند.
وى آنقدر مراعات وجوه و اموال عمومى را مى‏کرد که پاکت نامه‏ها و تلگرافها که‏براى ایشان مى‏آمد، نگه مى‏داشتند و درس خارج فقه و اصول را روى آنها مى‏نوشت.
خدمات اجتماعى و کمک به درماندگان اهتمام به رفع گرفتاریهاى مردم درمانده، برطرف کردن مشکلات زندگى آنها از دیگر خصوصیات بارز این مرد بزرگ بود.
درب خانه‏اش به روى مردم باز بود، حاجتمندان به راحتى مى‏توانستند نیازهاى خودرا با وى در میان بگذارند و مشکلات خود را به وسیله او حل کنند.
تعدادى از بازاریان محترم و تجار و بازرگانان متدین و کسبه علاقه‏مند به امورخیر، به سرپرستى حاج آقا مرتضى حائرى، براى رفع نیازمندیهاى یتیمان ودرماندگان جلساتى داشتند و یتیمان زیاد و خانواده‏هاى بى‏سرپرست‏بسیارى زیر پوشش‏داشتند و به شکل آبرومندانه به وضع آنها رسیدگى مى‏کردند و به زندگى بى‏رونق‏آنان سامان مى‏بخشیدند. نان، غذا، لباس و گاهى جهیزیه دختران بى‏سرپرست و مخارج‏ازدواج و عروسى آنها را با احترام تاءمین مى‏کردند.
تلاوت قرآن
این فقیه بزرگوار، بسیار قرآن تلاوت مى‏کرد به گونه‏اى که مى‏توان گفت‏بیشتر آیات آن را حفظ شده بود. بدین سبب گاهى سه جزء قرآن را در یک ساعت تلاوت‏مى‏کرد و در سه روز تمام قرآن را ختم مى‏نمود.
بارها مى‏فرمود: وقتى در آیات قرآنى تامل و دقت مى‏کنم، هر آیه‏اى از آن به‏اندازه‏اى جامعیت دارد که به نظر معجزه آسا است و هر آیه‏اى عصاى موسى است.
در حاشیه قرآنى که تلاوت مى‏نمود، نظریات تفسیرى خودشان را نیز مى‏نوشته‏اند که‏هنوز مخطوط آنها باقى است.
عشق به على بن موسى الرضا(ع)
وى علاقه خاصى به اهل بیت(علیهم السلام ) بویژه‏حضرت امام رضا(ع) داشت و به گونه‏اى که اگر در درس هم نام على بن موسى الرضا(ع)را مى‏شنید، اشک از دیدگانش سرازیر مى‏گشت. بدین جهت‏بیشتر تعطیلات حوزه در مشهدمقدس در جوار آن امام همام(ع) بسر مى‏برد.
بنابر اظهار خودشان بیش از شصت‏سفر به خراسان رفتند و هر بار مدتها در آنجابودند و عنایت‏خاصى به زیارت امام رضا(ع) داشت.
به سادات و ذریه پیامبر اکرم(ص) علاقه خاصى داشتند و براى آنها احترام ویژه‏اى‏قائل بودند.
زیارت حضرت معصومه(س)
صبح پنج‏شنبه‏16 صفر 1405 داخل حرم مطهر حضرت معصومه(س)نزدیک درب ایوان طلا، به فاصله حدود دو مترى ضریح مطهر ایستاده، زیارت آن حضرت‏را تمام کرده بودم که آیه الله حاج آقا مرتضى حائرى آمدند و در همان نزدیکى‏ایستاده مشغول زیارت شدند.
پس از اتمام زیارت، دو روحانى از شاگردان آن بزرگوار آمدند و راجع به مکان‏زیارت در این حرم و معناى این جمله که باید زیارت‏«عند راسها» باشد سوال‏کردند. وى در جواب آن دو روحانى اینگونه فرمود:«عند راسها» غیر از «فوق‏راسها» است. و در اینجا که من ایستاده‏ام(نزدیک درب ایوان طلا) هم «عندراسها» صدق مى‏کند و هم رو به قبله ایستاده‏ام.
سپس فرمودند: من در خواب، دیدم که ولى‏عصر امام زمان(عجل الله تعالى فرجه) ودو نفر دیگر با هم در همین جا که من ایستاده‏ام، مشغول زیارت خواندن بودند.
ایشان اضافه فرمودند: افرادى که بالاسر حضرت رو به قبله مى‏ایستند و زیارت‏مى‏خوانند، در حقیقت پشت‏به راس آن حضرت کرده‏اند.
آیه الله حاج آقا مرتضى پس از اتمام جواب آمدند بالاى سر آن حضرت و توقف‏کوتاهى کردند و بعد در گوشه‏اى از مسجد بالاسر مقدارى نشستند و دعا خواندند. سپس‏نزد قبر پدر بزرگوارشان رفته مشغول تلاوت قرآن و دعا شدند.
مکاشفات و صفاى باطن
آن عارف فقیه، داراى مقامات معنوى بالایى بودند، خوابهاى‏صادق و مکاشفات عجیبى داشتند، بعضى از آنها را در یادداشتهاى خودشان ذکرکرده‏اند.
یک نمونه آن چنین است که خود نگاشته‏اند:«در سفر دوم که به مشهد مقدس در خدمت‏صدیق محترم آقاى حاج آقا مجتبى اراکى رفتم، ایشان حقیر را به خانه برد ونگذاشت‏با جناب آقاى محمدى در مدرسه سلیمان‏خان زندگى کنم و در خانه ایشان بودم‏که خواب بودم و از حضرت ابى الحسن الرضا(علیه آلاف التحیه و الثناء) حاجتى‏خواسته بودم. از خواب که بلند شدم، دیدم به دیوار جواب آن به طریق اجمال که‏موکول به اراده حق متعالى نموده بود، نوشته شده است پس از دیدن محو شد».
ذوق شعرى
حاج آقا مرتضى علاوه بر مقام بالاى علمى و فقاهتى، ذوق شعرى نیز داشت،نمونه‏اى از اشعارش که متضمن فضیلت زیارت امام هشتم(ع) و التجاء به دربار آن‏امام همام است و در جمادى الثانى‏1389 در مشهد مقدس سروده شده و در حرم مطهرقرائت گردید، چنین است:
در خصال آمد که نور هشتمین آفتاب آسمان علم و دین لابس خلعت ز خلوتگاه دوست آنکه راز علم الاسماء در اوست مظهر اسماء خلاق مبین جانشین ذات رب العالمین گفت هرکس کو بیاید سوى من ترک کوى خود کند در کوى من من به دیدارش روم دیگر سرا وارهانم زائرم را از بلا او اگر یک بار آید نزد من من سه بار او را بیایم در محن اندر آن هنگامه پر هیمنه که گهى از میسره گه میمنه نامه‏هاى بندگان از خوب و بد سوى صاحب نامه‏ها پران شود و اندر آن معبر که مى‏باید عبور از صراط و رفتن از ظلمت‏به نور و اندر آن موقف که وقت‏سنجش است گاه سنجش غیر گاه بخشش است اندر این هنگامه‏هاى پر خطر که نباشد عفو و بخشش در نظر مى‏دهم سرمایه‏ها از نور خود از گران سرمایه موفور خود تا که میزان عمل سنگین شود نامه‏ها چون بوستان رنگین شود با همان سرمایه با اذن اله راه را سازم برایش شاهراه اى على عالى اى نور خدا اى که باشى بر رضاى حق رضا من به دیدارت مکرر آمدم لطفها باید بیابى دم بدم هم به دنیا هم به عقبى بایدت لطفهایى که تو را مى‏شایدت در پناه خود همى گیرى مرا با جمیع دوستان واقربا در دلم نور معارف افکنى و از خرافات جهات دورم کنى از تو خواهم اى ولى اتقیا اى مهین سبط امیر الاوصیاء وقت مردن کلبه‏ام روشن کنى از قدومت گلخنم گلشن کنى روى مهر تو بهشت است اى رضا بلکه باشد از بهشت، اکبر، رضا
مبارزات
از خصوصیات آشکار آن عالم وارسته این بود که هیچ گاه در مبارزه باانحرافات و کجروى‏ها سستى نشان نمى‏داد و در مقام نهى از منکر و دفع بدعتها وخلافها شجاع بود.
در زمان حکومت طاغوت، با قوانین ضدخدایى شاه معدوم به طورمحسوس مخالفت مى‏نمود و رسما در صف مبارزان و مخالفان‏رژیم قرار داشت.
گاهى در مجالس عمومى، علیه نظام ستم‏شاهى سخنرانى مى‏کرد. تا اینکه جریان‏انجمنهاى ایالتى و ولایتى پیش آمد، اولین جلسه مراجع بزرگ قم براى مقابله باقوانین باطل، در منزل ایشان تشکیل شد.
روزنامه‏هاى عصر تهران که تصویب نامه دولت و قیود تغییر یافته آن را منتشرساختند، نزدیک غروب به قم رسید، و به دنبال آن طوفانى از خشم و ناراحتى درمیان عموم طبقات خاصه جامعه روحانیت پدید آمد، آن روز بعد از نماز مغرب و عشاءتقریبا سه ساعت‏بعد از رسیدن جرائد در قم، در منزل آیه الله حائرى چند تن ازعلماء و آیات عظام قم، چون آیه الله خمینى(ره) و آیه الله گلپایگانى ... باحضور حاج آقا مرتضى فرزند بزرگوار حاج شیخ عبدالکریم حائرى، به طور فوق العاده‏جلسه‏اى تشکیل شد و تا پاسى از شب پیرامون تصویب نامه دولت و نحوه اقداماتى که‏مى‏باید انجام گیرد به مذاکره پرداختند.
بعد از صدور اعلانیه مراجع بزرگ قم، تلگراف دیگرى صادر شد که آقایان علما وآیات عظام مرحوم سید احمد زنجانى و محقق داماد و حاج شیخ هاشم آملى و حاج آقامرتضى حائرى آن را امضاء کرده بودند و در روز17 مهرماه 1341 که فقط یک شب ازاعلام آن در جراید شهر تهران مى‏گذشت مخابره گردید.
حاج آقا مرتضى بعد از دستگیرى امام خمینى(ره) همراه علماى دیگر قم اعلامیه‏هاى‏مشترکى در تاءیید نهضت آن قائد عظیم‏الشاءن امضا نمود و پس از پیروزى انقلاب‏اسلامى ایران به عنوان یکى از اعضاء مجلس خبرگان قانون اساسى انتخاب شد و در آن‏مجلس حضور یافت.
امام خمینى(ره) نیز براى این عالم بزرگوار احترام ویژه‏اى قائل بود و در پیامى‏وى را چنین ستود:
«این بزرگوار، علاوه بر مقام فقاهت و عدالت از صفاى باطن به طور شایسته‏برخوردار بودند و از اوائل نهضت اسلامى ایران از اشخاص پیشقدم در این نهضت مقدس‏بودند. فجزاه الله عن الاسلام خیرا».
آثار باقیمانده
کتابهاى چاپ شده:
1- «ابتغاء الفضیله فى شرح الوسیله‏»، که محور بحث در این کتاب، مکاسب محرمه‏از کتاب «وسیله النجاه‏» زعیم بزرگ مسلمین آقا آسید ابوالحسن اصفهانى(ره) است‏و جلد اول آن به چاپ رسیده.
2- «رساله‏اى در نماز جمعه‏».
3- «کتاب الخمس‏»، با تحقیق حجه‏الاسلام شیخ محمدحسن امراللهى.
4- «پرتوى از انوار آسمانى‏»، تحت عنوان «علوم قرآن‏» درباره اعجاز قرآن‏است.
5- «مباحثى در تفسیر سوره حمد» که در مجله کتابخانه مسجد اعظم به چاپ رسیده‏است.
6- «رساله‏اى در خلل صلاه‏».
کتابهاى چاپ نشده:
1- «رساله‏اى در نماز مسافر».
2- «رساله‏اى در طهارت‏».
3- «دوره کامل اصول‏» در سه جلد.
4- یادداشتهایى به خط خودشان در 135 صفحه. که توسط آیت‏الله استادى در دست چاپ‏است.
5- مجموعه چند سخنرانى در ایام فاطمیه.
وفات
مرحوم آیه الله حاج آقا مرتضى حائرى پس از عمرى تلاش و کوشش در راه احیاى‏دین مبین اسلام و تربیت‏شاگردانى والامقام دچار کسالت قلبى شده و این موجب‏گردیده بود گاهى در کار تدریسشان وقفه‏اى به وجود آید.
خصوصا در ماههاى اخیر عمرشان که با سختى تدریس مى‏فرمود، اما عنایت و توجه واهمیت درس براى ایشان به اندازه‏اى بود که با همان حال مریضى به خود اجازه‏نمى‏دادند که درس را تعطیل کنند.
بالاخره در شب 24 جمادى الثانى‏1406 مصادف با 25 اسفند 1364 روح پاکش به ملکوت‏اعلى پیوست.
صبح روز بعد، جنازه آن زاهد عالم را از مدرسه روبروى منزلشان تشییع کردند وبه صحن حرم مطهر حضرت معصومه(س) آوردند. آیه الله حاج سید محمدرضاگلپایگانى(ره) بر پیکر پاک آن مرحوم نماز خواندند و جنازه را به سوى مسجدبالاسر آن حضرت بردند و پایین پاى پدر بزرگوارش به خاک سپردند.
امام خمینى(ره) پیام تسلیتى براى حوزه‏هاى علمیه و خانواده وى ارسال کردند که‏متن آن چنین است:
«رحلت اسف انگیز حضرت آیه الله حاج آقا مرتضى حائرى (رحمه الله علیه) موجب‏کمال تاثر و تاسف گردید. ایشان در علم و عمل، به حق، خلف بزرگوار مرحوم آیه‏الله العظمى استاد معظم حضرت آقاى شیخ عبدالکریم(ره) بودند و کفى به شرفا وسعاده.
اینجانب از اوائل تاسیس حوزه علمیه پربرکت قم که به دست مبارک پدربزرگوارشان تاسیس شد و موجب آن همه برکات شد، آشنایى با ایشان داشته و پس ازمدتى از نزدیک، معاشر و دوست صمیمى بودیم و در تمام مدت طولانى معاشرت جز خیر وسعى در انجام وظیفه علمیه و دینیه از ایشان مشاهده ننمودم.
این بزرگوار علاوه بر مقام فقاهت و عدالت از صفاى باطن، به طور شایسته‏برخوردار بودند و از اوائل نهضت اسلامى ایران از اشخاص پیشقدم در این نهضت مقدس‏بودند فجزاه‏الله عن الاسلام خیرا.
اینجانب به ملت محترم ایران به ویژه اهالى وفادار قم و حضرات علماى اعلام‏مدرسین معظم حوزه علمیه قم تسلیت عرض مى‏کنم و براى خاندان معظم ایشان و فامیل‏محترمشان خصوصا حضرت حجه الاسلام آقاى حاج آقا مهدى حائرى (اعزه الله) از خداوندتعالى طلب صبر جمیل و اجر جزیل مى‏نمایم.
امید است عنایت‏حضرت بقیه الله (روحى و ارواح العالمین لمقده الفداء) شامل‏حال همه آنان و همه ملت مسلمان باشد والسلام على عبادالله الصالحین، 15 اسفند64، برابر با 24 جمادى الثانى سال‏1406 ه .ق روح الله الموسوى الخمینى.» درهمین تاریخ، پیام تسلیتى از آیه الله سید محمدرضا گلپایگانى هم به همین مضامین‏صادر گردید و ابلاغ شد.

تبلیغات