آرشیو

آرشیو شماره ها:
۸۰

چکیده

متن

عید در لغت‏شادى مجدد و سرورى را مى‏گویند که سالیانه تکرار مى‏شود.
گفته‏اند: به روزى که مردم در آن تجمع یابند و در کنار هم گرد آیند عید گویندو نیز بازگشت‏به فرح و شادمانى فراگیر را عید گویند و بعضى نیز مى‏گویند که درآن روز هر کس موقعیت‏خود بازیابد و به جایگاه اجتماعى خود برگردد. چون تهیدستان‏و فقرا نمى‏توانند لباس نو پوشند و لباسهاى کهنه آنها، آنان را از ثروتمندان ومرفهان جدا مى‏کند.
میبدى در کشف‏الاسرار مى‏گوید:
«سمى العید عیدا لان الله تعالى یعود بالرحمه الى العبد و العبد یعود بالطاعه‏الى الرب.» عید که از کلمه بازگشت مى‏باشد براى آن است که: خداوند رحمت‏خودرا متوجه بنده‏اش مى‏نماید و انسان نیز با فرمانبرى خود به پروردگارش رو مى‏کند.
تا آنجا که در تواریخ امم و اقوام مختلف مشاهده شده و مى‏شود، جوامع انسانى به‏تفاوت آداب و رسوم و اعتقادات خود هر یک، روز خاصى در سال را جهت‏یادآورى وتجدید خاطره نسبت‏به موضوعات ویژه‏اى که در تاریخ و فرهنگ آن قوم اهمیت زیادى‏داشته است، مشخص نموده و هر سال مراسم ویژه‏اى به آن مناسبت‏برگزار مى‏کرده وآداب و رسوم خاصى را انجام مى‏داده‏اند.
در قرآن کریم وقتى یاران حضرت عیسى(ع) سفره‏اى آسمانى را آرزو نموده و به‏عنوان آیه و نشانه الهى مى‏طلبند حضرت عیسى(ع) از خداوند مى‏خواهد که منتى برآنها نهاده و روزى آسمانى به آنان عنایت کند تا آن روز را عید امت قرار دهند وهمواره سالروز آن را پاس دارند و علامه طباطبایى(ره) در ذیل آن مى‏فرماید:
«خصوصیت عید این است که زمینه وحدت کلمه و تجدید حیات اجتماعى و نشاط وسرزندگى مى‏آفریند و هر بار که فرا مى‏رسد عظمت دین را تجدید مى‏کند.» سخن مرحوم‏علامه در اینجا شبیه سخن دیگر ایشان در ذیل آیه 5 از سوره ابراهیم است که درتفسیر آیه:
«...و ذکرهم بایام الله‏»
مى‏گوید: گرچه همه روزها به خدا منسوب است اما این آیه‏اشاره به روزهاى ویژه‏اى دارد که در آن روزها آیات و علائم سلطنت و قدرت الهى‏ظهور یافته و حادثه خاصى در تاریخ آن امت اتفاق افتاده و یا نعمتهاى ویژه الهى‏تجلى یافته است.
عیدهایى که جوامع داراى سابقه تاریخى امروزه برگزار مى‏نمایند، هر یک یادآورحادثه بزرگى است که در تاریخ و فرهنگ آن جوامع اتفاق افتاده و یا هر سال تجدیدمى‏شود و در تاریخ ادیان آسمانى تنها اسلام است که عیدهاى بزرگ او براى حادثه‏تاریخى گذشته نیست و بلکه هر سال و براى همگان تجدید مى‏شود زیرا همان‏گونه که‏امام(رض) در پیام نوروزى خود مى‏فرماید: مسلمانان پس از پایان دادن کار مهم‏عبادى سالیانه خود به شکرانه موفقیت در عبادت خود جشن مى‏گیرند.
امام(رض) مى‏فرماید:
«... البته از عیدهایى که اسلام تاسیس فرموده است‏به حسب نظرهاى مختلف‏برداشتهاى مختلفى وجود دارد، آن برداشتى که اهل معرفت از عید دارند با آن‏برداشتى که دیگران مى‏کنند بسیار متفاوت است، آنها بعد از ریاضتهایى که در ماه‏رمضان مى‏کنند روز عید را روز لقاء الله مى‏دانند، و آن روز براى آنها «الغیرک‏من الظهور ما لیس لک‏» است، آنها همه چیز را از او مى‏دانند، و آن روز را عیدمى‏کنند براى اینکه بعد از ریاضت، یوم ورود به حضرت است.
و در عید قربان نیز بعد از اینکه تمام عزیزانشان را از دست دادند، مهیا براى‏ملاقات مى‏شوند، بعد از اینکه نفس خودشان را کشتند و هر چه عزیز است در راه خدااز آن گذشتند آن وقت است که روز لقاء است.
و جمعه هم در اثر اجتماعاتى که مسلمین با هم دارند، اهل معرفت مهیا مى‏شوندبراى لقاء الله. پس برداشت آنها از عید غیر برداشت ماست و ما امیدواریم که به‏تبع اولیاء خدا به جلوه‏اى از آن جلوه‏ها برسیم و ذره‏اى از آن معارف در قلب ماواقع بشود.
... خداوند همه را توفیق دهد که قدر نعمتهاى خدا را بدانند و بدانند که همه‏چیز از اوست ... اگر، همه چیز را از خدا بدانیم و ... این را واقعا در قلبمان‏ادراک کنیم، عید مى‏شود براى کسانى که شهید داده‏اند، عید مى‏شود براى کسانى که‏مجروح شدند، عید مى‏شود براى کسانى که در راه خدا عزیزانشان را از دست دادند.
براى اینکه این عزیزان، عزیزان خدا هستند، اینها همه از او هستند و من امیدوارم‏که این حس و این ایمان در ما پیدا بشود و تقویت‏بشود.» و البته اگر بتوان‏قواعد نجومى را نشانه‏هاى دقیقى براى حوادث طبیعى شمرد و سرآغاز فصل بهار راهمان روزى شمرد که سیر اعتبارى آفتاب در برج اعتبارى حمل قرار مى‏گیرد آنگاه‏مى‏توان گفت که عید نوروز نیز جزو اعیادى است که سالیانه تجدید مى‏شود و سنتى‏تاریخى براى یک حادثه متجدد و متناسب با تجدید حیات طبیعت است.
در روایات معصومین (صلوات الله علیهم) عید مفهوم دیگرى نیز دارد. در بعضى ازروایات تحقق حاکمیت‏حق و ولایت الهى در جامعه مهمترین عید شمرده شده است زیراهمانگونه که در مفهوم عید تجدید حیات و نشاط مجدد نهفته ست‏باید روزى را عیدگرفت که جامعه به حیات و حرکت و امید و اطمینان مى‏رسد. امام صادق(ع) مى‏فرماید:
«... فان الانبیاء صلوات الله علیهم کانت تامر الاوصیاء بالیوم الذى کان یقام‏فیه الوصى ان یتخذ عیدا.» سیره انبیاء همواره این چنین بوده که به جانشینان‏خود امر مى‏نمودند تا روز تعیین و نصب وصى و جانشین را عید بگیرند.
و به همین خاطر در فرهنگ اهل بیت علیهم السلام اولین عید تاریخ، انتظار تحقق‏حاکمیت‏حق بوده است و امروز نیز عملا بزرگترین عید شیعیان روز تحقق حاکمیت‏مستضعفان و حکومت عدل و قسط و نابودى جور و ظلم است. حضرت امام باقر(ع)مى‏فرماید: «... و قد کان آدم(ع) وصى هبه الله ان یتعاهد هذه الوصیه عند راس‏کل سنه فیکون یوم عیدهم «یوم عید لهم‏» فیتعاهدون نوحا و زمانه الذى یخرج فیه.»
(حضرت آدم(ع) پس از جنایت قابیل، به جانشین خود شیث هبه‏الله فرمود: ظلم‏همچنان گسترش مى‏یابد تا آنگه که فرزندم نوح بیاید و به سبب نفرین او طوفانى‏برخیزد و همه ظالمین را نابود کند، و مومنان نجات یابند.) آنگاه حضرت آدم به‏هبه‏الله وصیت کرد که این مژده را هر سال به یاد آورد و این روز را براى خود وفرزندانش روز عید قرار دهد. آنان نیز به این وصیت عمل کردند و همواره سالروزاین مژده نویدبخش و ظهور حضرت نوح را گرامى مى‏شمردند.
این است که حضرت امام رضا(ع) مى‏فرماید: «... و ان یوم الغدیر بین الاضحى والفطر و الجمعه کالقمر بین الکواکب ... و هو یوم التهنئه یهنى‏ء بعضکم بعضا ...
یقول: «الحمدلله الذى جعلنا من المتمسکین بولایه امیرالمؤمنین و الائمه(ع) وهو یوم التبسم فى وجوه الناس من اهل الایمان ... و هو یوم الزینه ...» ... والبته روز عید غدیر در میان عید فطر و اضحى و جمعه همانند ماه در میان ستارگان‏است. روز تبریک و تهنیت‏به یکدیگر، و زمان گفتن این سخن است که: حمد و ستایش‏خدایى را که به ما توفیق تمسک به ولایت امیرالمؤمنین و فرزندان معصومش را عنایت‏فرمود.
آنگاه فرمود:
روز عید غدیر، روز شگفتن لبخند بر چهره مومنان و روز آرایش و زینت است.
در زمینه جایگاه عید نوروز در فرهنگ اسلامى و بیان اهل بیت عصمت و طهارت بایدگفت:
1 مردم حجاز به دلیل نداشتن اجتماعى متشکل، و نیز به خاطر حضور مستقیم یاغیر مستقیم سلطه سیاسى نظامى ایران در جزیره العرب، خواه ناخواه تحت تاثیرفرهنگ ملى ایران قرار گرفته و عید نوروز و مهرگان را مى‏شناختند و چه بسا مراسمى‏هم برگزار مى‏نمودند.
2 اسلام و پیامبر گرامى آن در تایید و یا رد سنن و آداب و رسوم ملى و مذهبى‏اقوام و جوامع دیگر، دو شرط اساسى و یک شرط توجیهى را همواره در نظر داشتند:
اولا: سنتهاى پذیرفته شده، مبتنى بر خرافات و آئین‏هاى شرک و بت‏پرستى و ارزشهاو قداست‏هاى غیر الهى نباشد.
ثانیا: از سنتهایى نباشد که موجب وابستگى سیاسى اجتماعى و ... به بیگانه‏شود، و یا بنحوى استقلال مسلمین را در ابعاد مختلفش زیر سؤال ببرد تغییر قبله‏از بیت‏المقدس به کعبه تا حدود زیادى به این نکته مربوط مى‏شود .
و در آخر: جهت‏گیرى سنتهاى معقول و غیر مضر به استقلال نیز، همچون مجموعه بینش‏توحیدى اسلام، باید معنوى و در جهت متبلور ساختن عبودیت انسان در برابر حق تعالى‏باشد.
و در نتیجه: مراسمى همانند نوروز و مهرگان، گرچه مبانى خرافى ندارد، والبته این سخن، تایید خرافاتى از قبیل:
چهارشنبه سورى، سفره هفت‏سین و مراسم سیزده و ... نیست اما اگر به استقلال‏فکرى فرهنگى اسلام ضربه بزند، و موجب تحت الشعاع قرار گرفتن عید فطر و قربان وغدیر و یا حتى دهه مبارکه فجر که عید ولایت و حیات مجدد اسلام در قرن حاضر است‏باشد، و نیز تنها به بعد طبیعى این دو روز بسنده شود، باز هم براى اسلام قابل‏تایید نیست.
بلى اگر نوروز مشخصه شیعیان و محبان اهل بیت‏باشد و مراسمى جهت تشکل مومنان‏در برابر نیرنگ و ظلم ستمگران قرار گیرد، آنگاه به عنوان «روز اهل بیت(ع) ویا «روز شیعیان‏» نامیده مى‏شود، و هر روز نوروز مى‏شود، چه اینکه بر همین اساس،هر روز عاشورا مى‏باشد.
بر اساس نگرش فوق، هم روایت معلى که طبق نقل مرحوم مجلسى از حضرت صادق(ع) عیدنوروز را روز پیمان بندگى با خدا بستن و ظهور قائم آل محمد(ص) و ... مى‏شمرد،تفسیر مى‏شود و هم امتناع امام کاظم(ع) از جلوس در عید نوروز روشن مى‏شود.
«حکى ان المنصور تقدم الى موسى بن‏جعفر(ع) بالجلوس للتهنیه فى یوم النیروز وقبض ما یحمل الیه فقال انى قد فتشت الاخبار عن جدى رسول الله(ص) فلم اجد لهذاالعید خبرا و انه سنته الفرس و محاها الاسلام و معاذ الله ان نحیى ما محاها الاسلام‏فقال المنصور انما نفعل ذلک سیاسه للجند فسالتک بالله العظیم الا جلست فجلس‏».
نقل شده است که منصور دوانیقى از حضرت موسى بن‏جعفر(ع) درخواست نمود تا در عیدنوروز به جاى او دیدارکنندگان را پاسخ گوید و هدایا را تحویل بگیرد. حضرت‏کاظم(ع) در جواب فرمود: من در بررسى احادیث جدم رسول خدا(ص) تاییدى نسبت‏به‏این روز ندیده‏ام و این روز از سنت‏هاى ایرانیان است که اسلام آن را باطل کرده است‏و مبادا روزى که من زنده‏کننده رسم‏هایى باشم که بوسیله اسلام از میان رفته است.
منصور گفت: ما این موضوع را براى دلگرمى سربازان انجام مى‏دهیم و شما را به خداقسم مى‏دهیم که بپذیرى، و حضرت پذیرفت.
3 نکته دیگرى که در روایت امام کاظم(ع) قابل دقت است اینکه ممکن است و به‏احتمال زیاد رد مشروعیت نوروز از سوى حضرت کاظم(ع) پوششى براى رد پیشنهادحاکم ظالم و فرار از آثار و تبعات آن بوده است، چون تشکیلات نظامى سیاسى‏بنى‏عباس در اختیار ایرانیان بود، و علاقه ایرانیان نسبت‏به اهل بیت نیز بر کسى‏پوشیده نبود، و منصور مى‏خواست‏با این پیشنهاد، هم خود را به اهل بیت نزدیک نشان‏دهد و هم آنان را همراه خود قلمداد کند. و با این تحلیل ممکن است قبول نهایى‏حضرت کاظم(ع) نیز براى جلوس عید شبیه قبول ولایت عهدى مامون از سوى حضرت على‏بن‏موسى الرضا(ع) و از روى اجبار و اکراه باشد.
سلام و صلوات خداوند بر محمد و اهل بیت کرام او و نفرین قهار منتقم بر دشمنان‏و ظالمان آنان در هر شب و روز عید تایوم وعید باد. آمین رب العالمین.

تبلیغات