آرشیو

آرشیو شماره ها:
۸۰

چکیده

متن

قوانین در جوامع از ضروریات زندگى بشر است; ولکن مهمتر از آن عمل به قوانین است. در خیلى از جوامع، عادلانه‏ترین قوانین، تدوین مى‏شود; اما در عمل برخى از کارگزاران، صاحبان ثروت و قدرت قوانین را مى‏شکنند. جامعه‏اى قانونمند و قانوگرا است; که همه مردم، مخصوصا مدیران حکومتى و کارگزاران او به قوانین احترام گذاشته و حریم مقدس قوانین را حفظ کنند. کارگزاران هر نظامى به نحوى مجریان قوانین آن نظام هستند. از این‏رو لازم است، کارگزاران او قانونمندترین انسانها باشند.
قانون در جامعه اسلامى ریشه در قرآن و سنت دارد و سیستم قانونگذارى جامعه اسلامى، با ساختار حکومت و سیستم قانونگذارى جامعه غیر اسلامى; متفاوت است. از این‏رو قانونمندى در جامعه اسلامى، با قانونمندى جامعه غیر دینى نیز تفاوت دارد. که این نوشتار در صدد تبیین آن نیست. در حوزه فرهنگ اسلام قانونگرایى; یعنى حفظ، اجراى قوانین الهى و رعایت همه ارزشهاى اسلامى. از این‏رو است که در حوزه اندیشه تشیع، پیامبر گرامى(ص) و ائمه(ع) قانونمندترین انسانها بودند. به دلیل اینکه آنها همیشه حافظ، مجرى و عامل به قوانین اسلامى بودند. به دو نمونه زیر توجه فرمایید: «رسول خدا(ص) در آخر عمرش بالاى منبر رفت. از مردم خواست، اگر کسى حقى بر گردن او دارد، در همین دنیا ببخشد و یا استیفا کند ... مردى به نام سوادة بن‏قیس برخاست، عرض کرد یا رسول الله هنگامى که از طایف برمى‏گشتى، مى‏خواستى تازیانه بر مرکبت‏بزنى، به شکم من فرود آمد. من آمدم تا قصاص کنم; و هم اکنون پیراهن خود را بالا بزن ... پیامبر اسلام پیراهن خویش را بالا زد و آماده اجراى قانون الهى شد. سوادة صورتش را نزدیک آورد و بوسه بر شکم پیامبر زد و حضرت را عفو کرد ...»
«على(ع) در زمان حکومتش از یک فرد ذمى شکایت کرد که زرهش را دزدیده هر دو به دادگاه احضار شدند و چون على(ع) شاهد و بینه نداشت، دادگاه حق را به جانب فرد ذمى داد.»
امام راحل(س) در مورد قانونگرایى پیامبر اسلام(ص) و ائمه(ع) فرمود: «... اسلام براى برقرارى قانون آمده است و پیغمبر اسلام و ائمه اسلام و خلفاى اسلام تمام براى قانون خاضع بوده‏اند و تسلیم قانون بوده‏اند ...»
امام على(ع) به عنوان یک زمامدار قانونگرا، بارها در نهج‏البلاغه به کارگزاران خود توصیه مى‏کند که در شیوه حکومت قانون را رعایت کنند. از این‏رو مى‏توان گفت: یکى از ویژگیهاى مهم کارگزاران از منظر على(ع)، قانونگرایى است. در فرهنگ على(ع) کارگزاران عوامل و عناصر مهم هستند براى اجراى قوانین الهى. از این‏رو کارگزاران باید قانون‏پذیرترین انسانها باشند. قانونپذیزى کارگزاران نقش بنیادى در گرایش توده مردم به قانونگرایى دارد. همچنین قانون‏شکنى کارگزاران نقش کلیدى در گرایش مردم به قانون‏شکنى دارد. چنانکه در خصوص تاثیرپذیرى مردم از کارگزاران، در روایات معصومان(ع) اشاره شده است: «الناس على دین ملوکهم‏»: «الناس بامرائهم اشبه من آبائهم‏» به قول شاعر که گفت:
«اگر ز باغ رعیت ملک خورد سیبى برآورند غلامان او درخت از جاى‏»
در این نوشتار جهت رعایت اختصار به چند مورد از توصیه على(ع) به کارگزارانش در خصوص، رعایت قانون که از اهمیت ویژه‏اى برخوردار است اشاره مى‏شود:
الف - حفظ و اجراى قوانین الهى
یکى از مصادیق مهم قانونگرایى، اجراى قوانین به طور عادلانه در جامعه است. فلسفه وجودى قوه مجریه در ساختار حکومتها اجراى قوانین است. در سیره و گفتار معصومان(ع) حفظ و اجراى قوانین الهى، یکى از محورى‏ترین اصول است. پیامبر اسلام(ص) و ائمه(ع) حکومت را براى حاکمیت قوانین الهى مى‏خواستند، تا در سایه تشکیل حکومت قوانین جاوید اسلام را حفظ و اجرا کنند. گرچه متاسفانه زمامدارانى همانند معاویه اسلام را براى حکومت مى‏خواستند; تا در تحت پوشش اسلامگرایى و دیندارى بر مردم حکومت کنند. از این‏رو معاویه در سال 40 هجرى در عراق سخنرانى کرد و گفت: «من با شما جنگ نکردم که نماز بخوانید و روزه بگیرید یا حج کنید و یا زکات بدهید شما این کارها را مى‏کنید. من با شما جنگ کردم تا بر شما حکومت کنم و به مقصود خود نیز رسیدم.»
جنگ، صلح و قیام ائمه(ع) علیه حاکمان جائر نیز در راستاى حفظ و اجراى قوانین اسلامى به وجود مى‏آمد. چنانکه امام على(ع) بارها در نهج‏البلاغه به آن اشاره کرده است. امام حسین(ع) که خود تربیت‏یافته امام على(ع) است، علت قیام خود را تعطیل و تبدیل قوانین اسلام توسط یزید و قانون‏شکنى او بیان کرد. با توجه به مطالب فوق است که على(ع) به مالک اشتر دستور مى‏دهد که دستورات قرآن را اطاعت کرده و خداوند را با قلب، دست و زبان کمک کند. بى‏تردید یکى از مصادیق بارز و مهم کمک به خداوند، اجراى قوانین خدا در جامعه است: «به او فرمان مى‏دهد: که از خدا پروا دارد و اطاعت او را بر هر چیز مقدم شمارد و هر چه را در کتاب خداست از بایسته‏ها و شایسته‏ها به کار بندد، دستورهایى که هیچ کس جز با انجام دادن آنها، روى نیکبختى نمى‏بیند و جز با انکار و پایمال کردن آنها، به شقاوت نمى‏افتد. و بدو فرمان مى‏دهد که خدا را با دل، دست و زبان یارى دهى ...» همچنین آن حضرت به مالک اشتر دستور مى‏دهد که روش پیامبر(ص) و امام خود را در شیوه حکومت الگو قرار دهد. مسلما پیامبر اسلام و ائمه حکومت را براى اجراى قوانین الهى مى‏خواستند.:« والواجب علیک ان تتذکر ما مضى لمن تقدمک من حکومة عادلة، او سنة، او اثر عن نبینا(ص) او فریضة فى کتاب الله، فتقتدى بما شهدت مما عملنا به فیها ...»
«اى مالک‏» بر تو واجب است در حکومتهاى عدالت‏گستر پیشین، سنتهاى ارزشمند، آثار پیامبرمان(ص) و یا تکالیفى که در قرآن آمده، به دقت نظر کنى و بر آنچه دیدى ما بدان عمل کردیم، تاسى جوئى. امام على(ع) یکى از کارگزارانش را ستایش نموده مى‏فرماید تو مرا در اقامه دین کمک مى‏کنى: «... فانک ممن استظهر به على اقامة الدین‏»
بى‏تردید یکى از وظایف مهم کارگزاران در ساختار حکومت علوى اجراى دقیق احکام الهى است. از این‏رو کارگزاران باید متعبدترین انسانها نسبت‏به قوانین مقدس اسلام بوده و در اجراى آن سستى و سهل‏انگارى نکنند. انقلاب اسلامى ایران نیز براى حاکمیت قوانین الهى به وجود آمد چنانکه امام راحل معمار کبیر انقلاب بارها بدان اشاره کرده است.
ب - بهره‏گیرى از بیت‏المال
در فرهنگ امام على(ع) رعایت قانون در بهره‏گیرى از بیت‏المال، از اهمیت ویژه‏اى برخوردار است. یکى از توصیه‏هاى مهم و کاربردى على(ع) به کارگزارانش بهره‏گیرى قانونى از بیت‏المال مى‏باشد. على(ع) بارها در نهج‏البلاغه کارگزارانش را از خطرات و آفات قانون‏شکنى در مورد بیت‏المال، برحذر داشته است. قانونگرایى و سیاست اقتصادى على(ع) در مورد بهره‏گیرى از بیت‏المال، یکى از اصولى‏ترین سیاستهاى اقتصادى است، که براى تمام کارگزاران جوامع کاربرد دارد. یکى از موارد قانون‏شکنى که متاسفانه جوامع امروزه را رنج مى‏دهد; استفاده و بهره‏گیرى غیرقانونى برخى از کارگزاران و نزدیکان آن‏ها از بیت‏المال است. سرگذشت‏برخى از کارگزاران جوامع نشان مى‏دهد: یکى از عوامل مهم ناهنجارى آنان مربوط به قانون‏شکنى در بهره‏گیرى از اموال عمومى است. برخى از کارگزاران، نزدیکان، اطرافیان آنها از قدرت سوء استفاده کرده، آن گونه از بیت‏المال بهره مى‏گیرند، که گویا تمام بیت‏المال; اموال شخصى آنان است. چنانکه على(ع) در مورد استفاده غیرقانونى عثمان بن‏عفان و نزدیکان او، از بیت‏المال چنین فرمود: «وقام معه بنوابیه یخضمون مال الله خضمة الابل نبتة الربیع‏» هنگامى که عثمان به خلافت قیام کرد، خویشاوندانش با او ایستادند و بیت‏المال را خوردند و بر باد دادند چون شتر که مهار برد و گیاهان بهار را چرد.
على(ع) به مالک اشتر توصیه مى‏کند که خود و نزدیکان او، در استفاده از اموال عمومى حریم قانون را حفظ کنند: «و ایاک و الاستئثار بما الناس فیه اسوة‏» بپرهیز از آنکه چیزى را به خود مخصوص دارى که بهره همه مردم (بیت‏المال) در آن یکسان است: «نیز والى را از نزدیکان است و خویشاوندان که خوى برترى‏طلبى دارند و گردن فرازى کردن ... ریشه ستم اینان را با بریدن اسباب آن برآر و به هیچ یک از اطرافیان و خویشاوندانت زمینى را به بخشش وامگذار ...»
همچنین آن حضرت طى نامه به ابن‏عباس بهره‏گیرى غیرقانونى او از بیت‏المال را خیانت‏به مسلمین یاد نموده چنین فرمود: چون مجال بیشتر در خیانت‏به امت‏به دستت افتاد، شتابان حمله نمودى و آنچه توانستى از مالى که براى بیوه‏زنان و یتیمان نهاده بودند ربودى. چنانکه گرگ تیز تک برآید و بز زخم خورده و از کار افتاده را برباید ... پناه بر خدا آیا به رستاخیز ایمان ندارى، و از حساب و پرسش بیم نمى‏آرى؟ ... پس از خدا بیم دار و مال این مردم را باز سپار، و اگر نکنى و خدا مرا یارى دهد تا بر تو دست‏یابم کیفرت دهم که نزد خدا عذرخواه من گردد، و به شمشیرت بزنم که کسى را بدان نزدم جز که به آتش درآمد ...»
على(ع) خود قانونگراترین انسان در بهره‏گیرى از بیت‏المال بود. به دلیل اینکه آن حضرت و نزدیکان او هیچگاه از بیت‏المال سوء استفاده نکرده و حریم قانون را حفظ کردند. نحوه رفتار امام على(ع) با برادرش عقیل که سهم بیشتر از بیت‏المال را درخواست کرد; حاکى از قانونگرایى، آن امام همام است. زندگى شخصى و سیاست عادلانه او در مورد بیت‏المال خود بهترین دلیل بر مدعا است. کارگزاران جهان اسلام توجه دارند که استفاده غیرقانونى از بیت‏المال ظلم بزرگى است. به دلیل اینکه اموال عمومى، مال همه پیرمردان، پیرزنان، یتیمان، پابرهنگان .... هست، که در صورت سوءاستفاده از بیت‏المال حق همه آنها ضایع شده است. برخى از کارگزاران با بهانه‏هاى مختلف در نحوه بهره‏گیرى و مصرف بیت‏المال اسراف مى‏کنند، که اسراف خود یکى از مصادیق قانون‏شکنى است. از این‏رو است که على(ع) به کارگزارانش دستور مى‏دهد که حتى در نوشتن نامه‏ها صرفه‏جویى کنند: «ادقوا اقلامکم و قاربو بین سطورکم و احذ فواعن فضولکم و اقصدوا قصد المعانى و ایاکم و الاکثار فان اموال المسلمین لا تحتمل الاضرار»
سیاست على(ع) در مورد نحوه بهره‏گیرى از بیت‏المال، تئورى نیست، که آن را بنویسیم و در جاى بالاى قرار دهیم; بلکه دستورالعملى است که باید همه کارگزاران رعایت کنند. چه بسا با رعایت این دستورالعمل صدها انسانى فاقد خانه، خانه‏دار شده و صدها انسانى گرسنه سیر شوند.
از نحوه رفتار على(ع) با کارگزارانش در مورد بیت‏المال دو نکته مهم قابل بهره‏گیرى است:
1 - نظارت دقیق زمامدار جامعه اسلامى بر کارگزارانش که آنها باید قوانین را رعایت کنند.
2 - برخورد قاطع زمامدار با کارگزارانى که قانون را شکسته‏اند.
ج - انتخاب کارگزاران
از دیدگاه اسلام کارگزاران با رعایت قانون گزینش مى‏شوند. رسول خدا(ص) کارگزاران خود را بر اساس اصول و ارزشهاى اسلامى انتخاب مى‏کرد. گزینش اسامه بن‏زید به فرماندهى جنگ در راستاى لزوم رعایت قانون، صورت پذیرفت. از منظر على(ع) نیز کارگزاران بر اساس لیاقت، اصول و ارزشهاى اسلامى انتخاب مى‏شوند; نه بر اساس روابط، جناح‏بندیهاى سیاسى و مصلحت‏اندیشى. چنانکه آن حضرت مدیران و کارگزاران خود را با توجه به معیارهاى اسلامى عزل و نصب مى‏کرد. عزل معاویه از حکومت‏شام، بر همین اساس صورت گرفت. برخى از سیاستمداران همانند مغیرة بن‏شعبه به على(ع) پیشنهاد کرد که او معاویه را عزل نکند. حضرت در جواب فرمود: «لا والله لا استعمل معاویة یومین‏» به خدا سوگند من هیچگاه براى دو روز هم با معاویه همکارى نمى‏کنم مغیره فکر مى‏کرد که در حکومت على(ع)، همانند حکومتهاى قبل از او قانون‏شکنى «سنت‏» است; غافل از اینکه در فرهنگ على(ع) هیچگاه قداست قانون شکسته نشده; حقیقت و عدالت فداى مصلحت نمى‏شود. متاسفانه در برخى از موارد کارگزاران بر اساس روابط و جناح‏بندیهاى سیاسى برگزیده مى‏شوند که این یک نوع قانون‏شکنى است. به خاطر حفظ قانون است که على(ع) به مالک اشتر دستور مى‏دهد که معاونان و مدیران حکومتى را بر اساس معیار و ارزشهاى اسلامى برگزیند. چنانکه حضرت خطاب به مالک اشتر فرمود: «... و توخ منهم اهل التجربة و الحیاء، من اهل البیوتات الصالحة و القوم فى الاسلام المتقدمة فانهم اکرم اخلاقا و اصح اعراضا و اقل فى المطامع اشراقا و ابلغ فى عواقب الامور نظرا.» 22)و براى کارگزارى افراد با تجربه و با حیا را از خانواده‏هاى صالح و کسانى که سابقه خدمت‏به اسلام دارند، طلب کنى، زیرا اخلاق آنان گرامى‏تر است و آبروشان محفوظتر و طعمشان کمتر و عاقبت‏نگرى‏شان فزونتر مى‏باشد. همچنین حضرت خطاب به مالک فرمود: «... بدترین وزیران تو، کسى است که پیش از تو وزیر بدکاران بوده و آن در گناهان آنان شرکت نموده مبادا چنین کسانى محرم تو باشد ... و تو جانشینى بهتر از ایشان خواهى یافت که در راى و گذاردن کار چون آنان بوده و گناهان و کاردار بد آنان را برعهده ندارد. آنکه ستمکارى را در ستم یار نبوده، و گناهکارى را در گناهش مددکار. بار اینان بر تو سبکتر است و یاریشان بهتر، و مهربانى‏شان بیشتر و دوستى‏شان با جز تو کمتر. پس اینان را خاص خلوت خود گیر ... و آن کس را بر دیگران بگزین که سخن تلخ حق را به تو بیشتر گوید ... و به پارسایان و راستگویان بپیوند، و آنان را آن‏چنان بپرور که تو را فراوان نستایند و با ستودن کار بیهوده‏اى که نکرده‏اى خاطرات را شاد ننمایند، که ستودن فراوان خودپسندى آرد، و به سرکشى وا دارد.»
د - پاسدارى از ارزشها
هر جامعه‏اى وارث سنت و اصول پذیرفته‏شده‏اى است که رهبران آن، بنیانگذاران آن اصول و سنتها بوده‏اند. جامعه اسلامى نیز داراى سنتهاى صالحه است که رهبران دینى بنیانگذاران آنها بوده و ریشه در معارف اسلامى دارند; که مى‏توان از آن به عنوان ارزشهاى اسلامى یاد کرد. هویت و استقلال جامعه اسلامى بستگى به حفظ آن سنتها داشته و حفظ آن موجب وحدت اسلامى است. برخى از قیامها نیز براى حفظ و احیاى آن سنتها شکل مى‏گیرند. چنانکه انقلاب اسلامى ایران براى حاکمیت دین خدا و احیاى سنت و ارزشهاى اسلامى به وجود آمد. از این‏رو مى‏توان گفت: انقلاب اسلامى ایران، یک انقلاب ارزشى است. هزاران شهید خون دادند تا شجره طیبه ارزشهاى اسلامى و سنت محمد(ص) و سنت علوى ببار بنشیند. حفظ ارزشها در فرهنگ ائمه(ع) از اهمیت ویژه‏اى برخوردار است چنانکه امام حسین(ع) یکى از اهداف قیام خود را احیاء سنت و محو بدعت‏بیان کرده است.
مصلحان و محییان اسلامى همانند سید جمال‏الدین اسدآبادى و امام راحل و ... کوشیدند تا سنتهاى اسلامى احیاء شود. بى‏تردید یکى از وظایف کارگزاران در جامعه اسلامى، پاسدارى از ارزشهاى اسلامى است. از این‏رو است که على(ع) به مالک اشتر دستور مى‏دهد که در شیوه حکومت‏سنتهاى دیگر ایجاد نکرده و پاسدار سنتهاى صالحه باشند که نقض سنتها خود، نوعى قانون‏شکنى بوده و ایجاد سنتهاى دیگر بدعت است.: «و لا تنقض سنة صالحة عمل بها صدور هذه الامة، و اجتمعت‏بها الالفة، و صلحت علیها الرعیة و لا تحدثن سنة تضر شى‏ء من ماضى تلک السنن، فیکون الاجر لمن سنها، والوزر علیک بما نقضت منها» سنت‏شایسته‏اى را که سران این امت‏بدان عمل کرده‏اند، و عامل وحدت و مصلحت ملت است نقش مکن و سنت ناشایستى که به سنتهاى پیشین زیان مى‏رساند، ابداع مکن، که پاداش براى بنیانگذار آن سنت صالحه است و گناه بر کسى که آن را نقش نماید.
در پایان این قسمت از مقاله، جملاتى از على(ع) را مى‏آوریم که حاکى از قانونمندى و تعبد آن امام همام به قوانین الهى است: «به خدا سوگند اگر شب بر روى سنگ بیابان بخوابم و دست و پا بسته روى بوته بیابان کشیده شوم، براى من محبوب‏تر است از اینکه در روز قیامت‏خدا و رسول او را ملاقات کنم، در حالى که به بعضى از بندگان خدا ظلم کرده باشم و یا چیزى از اموال دنیا را غصب کرده باشم.»

تبلیغات