آرشیو

آرشیو شماره ها:
۳۰

چکیده

متن

وضعیت جغرافیایى شهر نجف
نجف اشرف شهرى است در کناره کویر پهن دشت‏بادیة‏الشام، شنزارى خشک و لم یزرع که بخشهاى بزرگى ازکشورهاى سوریه، اردن، عراق و عربستان را فرا گرفته است . این شهر، از هر گونه عوامل آبادانى یک شهر (بجز عامل مذهبى که همانا وجود قبر مطهر حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام است) از قبیل موقعیت ویژه جغرافیایى همچون قرار داشتن بر سر راه‏هاى مواصلاتى، و یا حاصلخیز بودن سرزمین، و یا قرار گرفتن در کنار رودخانه و جز اینها به دور است . شهرى است دور افتاده که در منتها الیه زاویه شرقى بادیه و صحرا و در کنار اقیانوسى از شن و ماسه‏هاى نرم که با کوچکترین نسیم به هوا برخاسته و آسمان شهر را تیره و تار مى‏کند قرار دارد . با آب و هوایى بسیار گرم و سوزان در تابستان، و سرد و گزنده و خشک در زمستان، و بهارى کوتاه با بارانهاى تند و گذرا . آب مشروب شهر را پیشتر از چاه‏هاى بسیار عمیق، که کمى شور و بدمزه است، به دست آورده و در مشکها به خانه‏هاى شهر منتقل و حمل مى‏گردید . گرداگرد شهر را تا نیمه‏هاى قرن بیستم حصار و بارویى از خشت و سنگ لاشه و ساروج فرا گرفته بود که تنها راه ارتباطى شهر با خارج از آن، به وسیله چند دروازه انجام مى‏گرفته که به نام «باب الولایة‏» یا دروازه شهر و لایت‏شهرت داشت . بخشهایى از این برج و باروى مستحکم که قرنها در برابر هجوم اعراب بادیه‏نشین و نیروهاى عثمانى، و وهابیان، و عاقبت ارتش انگلیس مقاومت کرده بود، تا سالهاى اخیر در برخى محلات قدیمى شهر قدیم دیده مى‏شد که در سالهاى اخیر به طور کلى از میان برداشته شد .
چگونگى آبادانى نجف
تنها عامل و سبب مهم آبادانى و عمران و توسعه و شهرت نجف اشرف، همانا وجود آرامگاه پاک مولى الموحدین حضرت على بن ابى‏طالب علیه السلام است، و تنها هنگامى شهر به عمران و آبادانى و سکونت مردمان در آن روى آورد که قبر مطهر حضرت در دوران بنى‏العباس آشکار شد و به دستور هارون الرشید ساختمانى سفید رنگ از آجر که بر بلنداى آن گنبدى از گل سرخ با پوششى از گل سبزرنگ در سال 155 ق یا 170 ق یا 180 ق ساخته شد . (1) و کم‏کم با انتشار این خبر، گروه‏هایى از مسلمانان براى زیارت و مجاورت، از اطراف و اکناف به سوى این سرزمین روى آورده و تعدادى نیز در آنجا ساکن شدند . لیکن تا چند قرن بعد، نجف همچنان دهى بزرگ در مجاورت پایتخت‏بزرگ و پرآوازه عراق یعنى شهر کوفه بود و حالت و موقعیت‏شهر را به دست نیاورده بود . از این روست که در کتابهاى تاریخ نامى از حاکم یا والى و یا قاضى و دیگر مامورانى که معمولا از طرف حکام و خلفا و امرا براى شهرها تعیین مى‏شده‏اند براى نجف نمى‏یابیم; و حتى در سال 448 ق که شیخ طوسى براى فرار از هجوم سلاجقه به سر کردگى طغرل بیگ از بغداد گریخت، جایى براى متوارى شدن و دور شدن از دیده‏ها جز جوار مرقد تابناک حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام و کوره‏دهى دور از بغداد به نام نجف نیافت .
هجرت شیخ طوسى نقطه عطفى در تاریخ نجف
ورود شیخ طوسى به نجف، سرآغاز فصل تازه‏اى در وضعیت آن به شمار مى‏رود . شیخ طوسى، حوزه درسى خود را در نجف گسترانید و در سالهاى پایانى عمر شریفش به تکمیل تالیفات ناتمام خود پرداخت، و آوازه‏اش شاگردان پراکنده و گروهى دیگر از طالبان علم را به سوى او کشانید . احتمالا نجف در آن سالها بجز آستانه حضرت على علیه السلام و چند رواق و مسجد در اطراف آن، جایگاهى براى درس و تدریس نداشته، از این رو شیخ طوسى نیز محل درس خود را در یکى از رواقهاى گرداگرد حرم برپا کرد و نمونه‏هایى از این درسها و تاریخ و محل تشکیل آن در پایان هر یک از مجالس امالى طوسى آمده است .
پس از وفات شیخ طوسى، مدفن او مدرس شهر گردید و بدین گونه نخستین کلاس درس علوم امامیه در نجف اشرف شکل گرفت . شاگردان شیخ پس از او تا سالها بعد در نجف به تحصیل و تدریس اشتغال داشتند و بدین ترتیب روز به روز از اهمیت و وسعت و اعتبار شهر کوفه به سود نجف کاسته مى‏شد تا آنجا که امروزه کوفه به یکى از چند بخش کوچک استان نجف تغییر شکل یافته است . شالوده‏اى که مرحوم شیخ طوسى در نجف پایه‏گذارى کرده قرنها ادامه یافت، ولى اوج و افول آن در طول ده قرن گذشته همواره به شرایط و موقعیت منطقه‏اى و وضعیت‏سیاسى بستگى داشته است . در دوره‏اى، نجف، تنها دانشگاه شیعه به شمار مى‏رفت، و در برهه‏اى دیگر و در اثر عوامل گوناگونى شهرى دیگر نظیر حله، اصفهان، شیراز، خراسان، کربلا، جبل عامل، بحرین و قم رهبرى و هدایت و مرجعیت علمى شیعه را به عهده مى‏گرفت . ولى در تمام این ده قرن با تمام فرازها و نشیبها و حوادث سیاسى و اجتماعى گوناگون، شهر نجف و حوزه علمى آن، موقعیت ممتاز و اعتبار والاى خود را از دست نداد و همواره مورد نظر اهل علم و علما و شیعیان قرار داشته است .
وضعیت‏حرم مولى الموحدین علیه السلام
آستانه حضرت قلب شهر را تشکیل مى‏دهد و در میانه شهر و بر بالاى بلنداى تپه‏اى قرار گرفته که با شیب بسیار ملایمى به سوى اطراف گسترده است .
هنگامى که از سوى کربلا و یا کوفه و یا دیوانیه (شهرى در پنجاه کیلومترى جنوب شرقى نجف) به نجف حرکت مى‏کنیم، نخست گنبد طلایى و سپس دیگر ساختمانهاى شهر دیده مى‏شود، آستانه مقدسه ساختمانى است مربع شکل در ابعاد 13×13 متر که گرداگرد آن را صحنى وسیع و زیبا در ابعاد 72×77 متر فرا گرفته است . اطراف این صحن را باروى بلندى به ارتفاع 17 متر دربردارد که ساختمان کنونى آن از یادگارهاى دوران شاه صفى و شاه عباس صفوى است . این بارو از داخل به صورت ایوانهاى دو طبقه‏اى است که در پس هر ایوان اتاقى در ابعاد 5×5 متر قرار داد و قرینه کوچکتر آن هم در طبقه دوم است که در پس آن ردیف از اتاقها راهروى طولانى و تاریک به عرض یک متر، سرتاسر صحن را مى‏چرخد . نماى بیرونى این بارو یکنواخت و آجرین است .
صحن، به وسیله چهار دروازه اصلى و یک دروازه فرعى به بیرون راه دارد . چهار دروازه اصلى با سردرهاى یادگارى بلند از داخل و خارج بوده و با کاشى‏کارى نفیس و زیبا پوشیده شده است . این چهار دروازه اصلى با نامهاى «باب السوق الکبیر» یا «الباب الذهبى‏» در سمت مشرق، «باب الطوسى‏» در سمت‏شمال که به سوى مسجد و آرامگاه شیخ طوسى و خیابان رو به روى آن گشوده مى‏شود . «باب السلطانى‏» در سمت غرب که به مناسبت ورود سلطان عبدالعزیز خلیفه عثمانى باز گردید و به «باب الفرج‏» نیز مشهور است و «باب القبلة‏» در سمت جنوب و دروازه فرعى که در سمت‏شمال شرقى و در نزدیکى دروازه «الباب الذهبى‏» قرار دارد و به سوى یکى از بازارچه‏هاى متفرع از بازار اصلى شهر گشوده مى‏شود و به نام «باب مسلم بن عقیل‏» مشهور است . از میان این چهار دروازه اصلى، دروازه «الباب الذهبى‏» مهمترین آنهاست و بیشترین تردد مردمان و زوار از میان آن صورت مى‏گیرد . این دروازه از زیبایى و استوارى و بلندى خاصى برخوردار است و در برابر بازار اصلى شهر، که به نام «السوق الکبیر» مشهور است، قرار دارد .
نماى بیرونى و اطراف صحن مطهر
بنابر روایات تاریخى، ساختمان صحن که یادگار دوران صفویه است‏با نقشه و نظارت مرحوم شیخ بهایى قدس سره ساخته شده است . ساختمان صحن از داخل به گونه‏اى است که در تمام فصول سال، هنگامى که شعاع آفتاب بر لبه سکویى که در مقابل هر یک از حجرات صحن قرار دارد مى‏رسد، ظهر شرعى فرا رسیده است . از این رو، در صحن نجف، ستونى که در بسیارى از مساجد مسلمانان (نظیر مسجد گوهرشاد و جز آن) براى تعیین ظهر شرعى قرار دارد و «المزولة‏» نام دارد، نمى‏باشد .
و اما از بیرون صحن، دروازه «الباب الذهبى‏» به گونه‏اى ساخته شده است که از یک سو به طرف بازار اصلى شهر باز شده و از سوى دیگر در برابر باب «در طلایى‏» ایوان مطهر حضرت علیه السلام قرار دارد و هنگامى که بیننده دروازه اصلى را در پشت روى خود قرار مى‏دهد تا انتهاى بازار شهر که منتها الیه آن میدان اصلى شهر به نام «ساحة الامام على علیه السلام‏» است را بخوبى مى‏بیند . در برابر این میدان، خیابانى عریض قرار دارد که مستقیما به شهر کوفه که در هشت کیلومترى نجف است‏ختم مى‏شود، و هنگامى که انسان در برابر دروازه قرار مى‏گیرد، مى‏توان براحتى چشمان خود را با دیدن ضریح مطهر حضرت علیه السلام نوازش دهد .
مهندسى این دروازه به گونه‏اى است که از صدها سال تا به امروز و با تمام تغییرات و تحولاتى که در ساختمان شهر به وجود آمده است، همواره اولین اشعه آفتاب بامدادى که از طرف شهر کوفه بر نجف مى‏تابد، از بزرگ راه میان این دو شهر گذشته و بازار شهر را روشن کرده و آنگاه با عبور از میان بازار از میانه دروازه «الباب الذهبى‏» گذشته و مستقیما به ضریح مطهر تابش مى‏کند . زیبایى این تابیدن در بامداد هر روز به گونه‏اى زیبا و خیال برانگیز و شاعرانه است که شعراى بسیار در وصف زیبایى آن قصیده‏هایى سروده و این پدیده را «سلام بامداد آفتاب به ساحت مقدس مولى الموحدین‏» به شمار آورده‏اند .
نماى درونى صحن و رواق مطهر
در داخل صحن مطهر و هنگامى که پشت‏به دروازه طلایى مى‏کنیم، خود را در برابر ایوانى با عظمت و شکوه و جلال و متلالى‏ء از پرتو افشانى آجرهاى زرین آن مى‏یابیم; ایوانى طلایى و بى‏سقف که با نرده‏هاى آهنین در دو مترى از سطح زمین صحن قرار دارد . بر پیشانى این ایوان، تاریخ طلاکارى آن این گونه آمده است:
«الحمدلله، قد تشرف بتذهیب هذه القبة المنورة و الروضة المطهرة، الخاقان الاعظم و سلطان السلاطین الافخم، ابو المظفر، المؤید بتایید الملک القاهر، السلطان نادر (ادام الله ملکه و افاض على العالمین سلطنته و بره و عدله و احسانه، خلدالله دولته). سنة ست و خمسین و مائة و الف هجریة‏» .
وبنابر گفتار مورخان نجف، نادرشاه افشار گنبد و ایوان مطهر را با طلاهایى که از معابد بت‏پرستان هندوستان آورده بود، آراست .
در میانه این ایوان طلایى در اصلى ورود به داخل رواق و حرم مطهر قرار دارد، درى دولنگه از طلا و مینا که زائران را به نخستین رواق و از آنجا از میانه چهار لنگه در طلایى دیگر به زیر گنبد و در برابر ضریح مطهر حضرت علیه السلام هدایت مى‏کند . در دو طرف ایوان دو گلدسته زیبا به ارتفاع 35 متر و ضخامت 5/2 متر قرار دارد، و در دو طرف هر گلدسته دو حجره وجود دارد: یکى بزرگ با درى نقره‏اى (که در سالهاى اخیر با درى مطلا و مزین به مینا تعویض شده است) و دیگرى حجره‏اى کوچکتر .
نخستین حجره در شمال ایوان و گلدسته شمالى و در نزدیکى یکى از کفشدارى‏ها قرار دارد . این حجره که به شکل زاویه و به مساحت تقریبى دوازده متر است، آرامگاه گروهى از علما و بزرگان است که از میان آنان مى‏توان از فقیه و اصولى برجسته مرحوم حاج شیخ محمد حسین اصفهانى قدس سره و مرحوم حاج آقا مصطفى خمینى فرزند ارشد مرحوم امام خمینى قدس سره یاد کرد .
دومین حجره در شمال ایوان و در جنوب گلدسته قرار دارد، در خارجى حجره درى است دو لنگه و از نقره پوشیده شده است که در اطراف آن اشعار فارسى و آیات و روایات فراوانى حک شده است . این در، یکى از چندین در اهدایى نفیس صدراعظم اصفهانى به حرم مطهر است که پیشتر در رواق حرم و پیش روى ضریح قرار داشت که پس از جایگزینى آن با درهاى نفیس طلایى ساخت اصفهان، بدین مکان منتقل شده است، و همین در نقره‏اى نیز در سالهاى اخیر با درهاى طلایى دیگرى تعویض شده است . در ارتفاع سه مترى بالاى در و لابه‏لاى آجرهاى طلایى ایوان، قطعه بیت ملمع فارسى عربى زیبایى با طلا و حواشى بوته و گل کنده شده است:
زائرین درگهت را بر در خلد برین
مى‏دهند آواز طبتم فادخلوها خالدین
با عبور از در نقره‏اى خود را در برابر اتاقى مربع به ابعاد 4×7 متر مى‏یابیم . این اتاق، به سه قسمت تقسیم شده است: راهرو میانى به عرض سه متر، و یک پنجره فولادى بر سمت راست و یکى دیگر در سمت چپ . پیشتر، این حجره تنها یک راهرو بن‏بست‏بود، لیکن امروزه با برداشتن قسمتى از دیوار غربى آن به صورت راهروى براى عبور زائران به داخل رواق مورد استفاده قرار مى‏گیرد، از این رو در این حجره همواره به همراه دیگر درهاى حرم باز و بسته شده و یکى از چهار در ورودى به رواقهاى حرم مطهر به شمار مى‏آید . پنجره فولادى سمت راست که جایگاهى به طول سه متر و عرض دو متر را محصور کرده، مقبره مرحوم علامه حلى قدس سره است که در سال 726 ق در شهر حله بدرود زندگى گفته و بنا به وصیت او جنازه مطهرش را در این بقعه به خاک سپرده‏اند و قرنها است همچون پاسبانى وفادار در دروازه حرم مطهر آرمیده و همواره محل زیارت و فاتحه خوانى زائران و بزرگان بوده است .
در سمت چپ این حجره‏ها پنجره فولادى دیگر با همان ابعاد قرار دارد که آرامگاه سادات رفیعى (متولیان آستانه حضرت امیرالمؤمنین در قرن گذشته تاکنون) است و تعدادى از متولیان حرم نیز در آنجا مدفونند .
در سمت جنوب ایوان طلا و در دو سوى گلدسته جنوبى، دو حجره دیگر قرار دارد که قرینه و نظیر همان دو حجره شمالى ایوان است، نخستین حجره‏اى که در جنوب گلدسته است، اتاقى است‏با همان ابعاد قرینه خود که در آن گروهى از بزرگان مدفونند که مشهورترین آنان مرحوم حاج امین الضرب اصفهانى است که مقبره نیز به نام او معروف است . اما دومین حجره‏اى که در شمال گلدسته جنوبى قرار دارد، آرامگاه و مدفن مرحوم مقدس اردبیلى است .
ویژگیهاى مدفن مقدس اردبیلى
بنابر روایتهاى محلى، بیش از یک قرن است که همواره سردابى که مدفن مقدس اردبیلى است جایگاه صندوقهایى است که در آنها نفایس و جواهرات و هدایاى پادشاهان و امرا به آستانه مقدس نگه دارى مى‏شود . از این رو راهى براى ورود به مقبره براى عامه مردم وجود ندارد، نماى خارجى مقبره مرحوم اردبیلى نظیر نماى خارجى قرینه خود یعنى قبر علامه حلى قدس سره است، در نقره‏اى که از یادگارهاى دوران قاجاریه است‏بر روى دیوار قرار گرفته است این در، در سالهاى اخیر با در زرین زیباى دیگرى که از ساخته‏هاى هنرمندان اصفهانى است تعویض گردید و بر بالاى در، در ارتفاع چند مترى بر روى آجرهاى طلایى ایوان قطعه شعرى نوشته شده است .
برخلاف قبر علامه حلى که در پس در نقره‏اى آن راهرو کوتاهى است که افراد را به داخل مقبره هدایت مى‏کند، براى حفاظت از نفایس و جواهرات در پس در ورودى دیوار قطورى قرار دارد، و در حقیقت در نقره‏اى تنها براى حفظ تقارن ایوان است و گرنه در پس آن جز دیوار چیزى نیست .
در طى یک قرن گذشته چندین بار براى بازدید و شمارش و ثبت نفایس خزانه، در مقبره مقدس اردبیلى گشوده شده است، آخرین بار در سال 1982 میلادى صورت گرفت . در این سال، آستانه، به منظور عرضه نفایس، به فکر ایجاد جایگاهى شبیه موزه افتاد و بدین منظور و به عنوان نخستین قدم، درصدد ارزیابى و تعیین مقدار نفایس قابل عرضه و چگونگى حفاظت از آنها برآمد، زیرا به گفته آنان آستانه فاقد لیستى دقیق از نوع و ارزش و قدمت نفایس بود و از آخرین تاریخ بازدید از صندوقها چهار دهه مى‏گذشت . از این رو، طبق سنت معمول در آستانه، هیاتى از مسؤولان رسمى و مقامات دولتى و کارشناسان نفایس و جواهرات و تعدادى از معتمدان و شخصیتهاى محلى و چند تن از علماى حوزه علمیه و نماینده مرجع دینى حوزه علمیه نجف اشرف تشکیل شد . یکى از علماى شرکت‏کننده در این هیات، پس از جریان بازدید وضعیت داخلى، مقبره را این گونه برایم توصیف کرد:
طبق قرار قبلى، شبى در ساعت نه بعد از ظهر (2 ساعت پس از اذان مغرب) تمامى افراد هیات در دفتر کلیددارى (در عراق متولیان عتبات مقدسه عنوان کلیددارى را دارا هستند) اجتماع کردند . هیات متشکل از چهارده نفر بود:
کلیددار (سید حسین بن سید عباس رفیعى)، معاون کلیددار، مدیر کل اوقاف استان نجف، استاندار نجف، نماینده رئیس جمهور، نماینده وزیر اوقاف، نماینده اداره باستان شناسى به همراه دو تن از کارشناسان این اداره، نماینده بانک مرکزى عراق، قاضى نجف به همراه یکى از معاریف شهر، دو تن از علماى حوزه علمیه (آیة‏الله سید عزالدین بحرالعلوم و آیة‏الله سید محمد مهدى خرسان).
این گروه، پس از بسته شدن درهاى حرم مطهر در ساعت ده شب، به رواق شرقى که در پس ایوان طلا قرار دارد آمده و در پشت مقبره مقدس اردبیلى و دیوارى که روبه‏روى در طلاى مقبره اوست وارد شدند و کارگران با زحمت زیاد راهى به اندازه عبور یک نفر در دیوار قطور و ضخیم آن گشودند و سپس تعدادى دستگاه تهویه به داخل برده شد تا هواى سنگین و مانده‏اى که چند دهه در آنجا محبوس بود خارج گردد . پس از مدتى، هیات فقط براى مشاهده وضعیت داخلى مقبره و چگونگى قرار گرفتن صندوق نفایس بتدریج از میان سوراخ به داخل اتاق وارد شدند . اتاق، قرینه‏اى از مقبره مرحوم علامه حلی رحمه الله بود با این تفاوت که در آن هیچ پنجره فولادى قرار نداشت و هیچ نشانى از مقبره بودن هم در آن دیده نمى‏شد . دیوارها با گچ سفید اندود شده و کف آن با سنگهاى آهکى سختى که در زمین نجف به وفور یافت مى‏شود، پوشیده شده بود . اطراف اتاق، تعدادى از صندوقهاى آهنین و چوبین نسبتا بزرگ، محتوى نفایس بود . در زاویه شمال اتاق در کف زمین، درى چوبین به طول دو متر و عرض یک متر تعبیه شده بود، که معاون کلیددار آن را باز گردید و در زیر آن پله‏هایى قرار داشت و هیات مدتى در انتظار نشستند تا دستگاه‏هاى تهویه، هوا را تلطیف کند . آنگاه همگى به زیرزمین منتقل شدیم، لیکن تنگى جا مانع از گنجایش همه افراد بود و تنها پنج نفر به پایین آمدند، و در آنجا در وسط قبرى قرار داشت که به اندازه یک وجب از کف زمین ارتفاع داشت و با کاشیهاى سبز پوشیده شده بود و اطراف این سردابه نیز تا نزدیکى قبر صندوقهاى جواهرات و نفایس خزائن حضرت علیه السلام بر روى هم تا فاصله کمى از سقف چیده شده بود . کلیددار گفت: این، قبر مقدس اردبیلى است‏» .
پى‏نوشت:
1) ارشاد القلوب، ص 137 ; ریاض السیاحة، ص 309 ; نزهة القلوب، حمدالله مستوفى، ص 93 ; عمدة الطالب، ص 43 .

تبلیغات