چکیده

در این مقاله موضوع ارزشها و کنش های زنان در سه منطقه منتخب تهران در شمال و مرکز و جنوب این شهر مورد مطالعه قرار گرفته است .برخی از زنان کنش هایی منطبق با ارزشهای خود دارند و برخی دیگر کنش هایی کاملا متفاوت با ارزشهای خود را نشان میدهند . در ادبیات نظری تحقیق به دیدگاه آنتونی گیدنز در نظریه ساختار بندی و دیدگاه اروین گافمن در نظریه نمایشی و مهمتر از همه دیدگاه رابرت مرتون اشاره شده است . از دیدگاه گیدنز میتوان به اهمیت ارزشها پی برد و از دیدگاه گافمن تضاد بین ارزشها و کنش ها را دریافت و از دیدگاه مرتون میتوان به کنش های چهارگانه ای دست یافت که افراد با توجه به باور خود نسبت به ارزشهای جامعه از خود بروز میدهند .در بخش رسانه ای نیز از پنج نظریه مهم رسانه ای یعنی نظریه کاشت ؛ برنامه چینی یا برجسته سازی ؛ رضامندی ؛ دریافت و مارپیچ سکوت استفاده شده است . در پیشینه تحقیق نیز به برخی از تحقیقاتی که در این زمینه انجام شده اشاره شده است . این تحقیق کمی بوده و با تکنیک پیمایش و ابزار پرسشنامه محقق ساخته انجام شده است . جامعه آماری شامل زنان ساکن در سه منطقه تهران در شمال ، مرکز و جنوب شهر است .و نمونه آماری شامل تعداد 390 نفر است که از هر منطقه 130 نفر بصورت تصادفی ساده انتخاب شد و ضریب آلفای کرونباخ (84/0) محاسبه گردیه است . یافته های تحقیق نشان میدهد عوامل احساس ترس و نگرانی ، احساس تبعیض جنسیتی ،کاهش پذیرش اجتماعی، دلبستگی به خانواده ؛ضعف ارزشهای اخلاقی و اعتقادات دینی بر ارزشهای زنان و نهایتا کنش های آنان موثراست.رسانه ملی با تولید محتوای برنامه ای میتواند بر تحول ارزشهای زنان موثر واقع شود و این تاثیر گذاری با بهره گیری از نظریه های رسانه ای قابل اجرا خواهد بود . این عوامل در مجموع موجب شکل گیری انواع سه گانه کنش های زنان ، یعنی کنش های همنوایانه ، کنش های نوآورانه و کنش های شکل گرایانه شده است . آزمون لیزرل و مدل عاملی تاییدی نشان داد رابطه معناداری بین

تبلیغات