چکیده

مسئله اصلی این مقاله، چگونگی پرداختن به «مسئله هویت ملی» در ادب سیاسی مشروطه، به خصوص شعر سیاسی مشروطه است. یکی از بنیان های هویت ملی، به وجود آمدن مفهوم «نوآیین» ملت در عصر ناصری، با آثار و گفتار کسانی چون آخوندزاده و میرزا آقا خان کرمانی بود. در عصر ناصری، باستان گرایی، توجه به نامِ ایران، مضمون نوآیین «ملت» و بازتعریف مفهوم «وطن» از مؤلفه های اصلی برداشت جدید از هویت ملی بود. این مقاله با بهره گیری از روش تحلیلی توصیفی، این پرسش را دنبال می کند که «مسئله هویت ملی» چگونه در ادب سیاسی مشروطه تبلور یافت؟ با این فرضیه که «مسئله هویت ملی، در ادب سیاسی مشروطه، بیش از هر چیز به مفهوم نوآیین «وطن» مرتبط بود و این مفهوم با بسامد بالا در شعر سیاسی این دوره مورد توجه قرار گرفته بود.» اصلی ترین یافته این پژوهش آن است که با بسط آگاهی های نوآیین از مقولاتی و مفاهیمی مانند «ملت» و «وطن» در عصر ناصری و گسترش آن در عصر مشروطه، به خصوص در ادب سیاسی این دوره، «هویت ملی» به عنوان یک «مسئله» بنیادین در دل مشروطیت، مورد توجه قرار گرفت.

تبلیغات