آرشیو

آرشیو شماره ها:
۶۶

چکیده

استعمار و پیامدهای آن، افزون بر ایجاد تغییر در ساختارها و مرزبندی های سیاسی، نقشه فرهنگی و اجتماعی جهان را نیز دگرگون ساخته است، اما اولویت مبارزه با استعمار، اغلب پرداختن به مسائل سیاسی است، و بحث پیامدهای فرهنگی و اجتماعی آن کمتر به میان آمده است. برخی تحلیلگران و اندیشمندان بر فواید استعمار و انتقال پیشرفت های مدنی و فناوری از اروپا و در نتیجه ارتقای سطح زندگی در کشورهای استعمارزده و برخی دیگر به ویژه به خطرپذیری همسان سازی های فرهنگی با غرب و تأثیر آن بر ساختارهای اجتماعی مستعمره ها اشاره کرده و استعمار را نکوهش کرده اند. با وجود مشابهت های اجتماعی و فرهنگی میان دو کشور الجزایر و مراکش، علل پیامدهای متفاوت استعمار فرانسه در این دو کشور چگونه تبیین شدنی است؟ در فرضیه استدلال می شود که دو عامل ویژگی جغرافیایی و پیشینه تمدنی، سبب بروز وضعیت های متفاوتی برای الجزایر و مراکش در رویارویی با استعمار فرانسه شده اند. امروزه که اثربخشی تضادهای جهانی سازی- در ادامه استعمار و همانند آن- الگوها و ساختارهای اجتماعی- فرهنگی کشورهای در حال توسعه را دستخوش تغییر می کند، و همانند دوران استعمار این پرسش پیش می آید که با در نظر گرفتن دو دیدگاه متضاد موافق و مخالف، چگونه می توان در مورد دیروز استعمار و امروز جهانی شدن به قضاوت درستی دست یافت. در این مقاله، ضمن بهره گیری از چارچوب مفهومی جهانی سازی و نوگرایی و نظریه پسااستعماری، با رویکردی موردی مقایسه ای و استفاده از روش تحلیل رویدادهای تاریخی و تحلیل مفهومی اسناد دولتی مانند قانون اساسی، تأثیر استعمار در مراکش (حمایت شده) و الجزایر (مستعمره) ارزیابی خواهد شد تا نشان داده شود که چگونه دو رویکرد متفاوت استعماری از سوی فرانسه در این دو کشور، به پیدایش واکنش هایی متضاد در آنها منجر شده است.

تبلیغات