آرشیو

آرشیو شماره ها:
۸۶

چکیده

استعاره یکی از ابزارها و عناصری است که در شاهنامه فردوسی به عنوان اثری فاخر، اسطوره ای و حماسی برای انتقال و عینی سازی مفاهیم والای انسانی مورد استفاده قرار گرفته است. برهمین اساس، ماهیت ساختاری داستان های شاهنامه فردوسی به صورت روایتی استعاری بازنمایی شده است. در شاهنامه شخصیت های گوناگونی حضور دارند که هر کدام نمادی از خصایص مختلف نوع بشر را به تصویر می کشند. در میان شخصیت های تاثیرگذار در شاهنامه فردوسی، «سیاوش» به عنوان فردی «خردمند» با رویدادهایی مواجه می گردد که می تواند استعاره و نمادی از مفاهیم زندگی انسان باشد. بر این اساس، هدف پژوهش حاضر بررسی بازنمایی انواع استعاره های مفهومی یعنی 1) استعاره جهتی؛ 2) استعاره های هستی شناختی شامل (2-1) استعاره مادّی؛ (2-2) استعاره ظرف؛ (2-3) استعاره تشخیص؛ و 3) استعاره ساختاری براساس الگوی لیکاف و جانسون (1980) در «داستان سیاوش» شاهنامه فردوسی است. نتایج بررسی داده ها نشان داد استعاره هستی شناختی و، به طور خاص، نوع مادّی در «داستان سیاوش» به طور معناداری (05/0>p) بیشتر از دیگر استعاره ها مورد استفاده قرار گرفته است؛ درحالی که استعاره جهتی کمترین کاربرد را در این داستان به خود اختصاص داده است.

تبلیغات