آرشیو

آرشیو شماره ها:
۴۲

چکیده

دولت، ملت و رفاه در سوئد، نروژ، فنلاند و دانمارک، اگرچه وام دار جنبش قانونی اساسی، جنبش حقوق مدنی، جنبش شهروندی و... بوده است، با این حال شدیداً با سنت های اجتماعی گره خورده است، که از جمله آنها جنس خاصی از هویت دینی است. الهیّات عملی اسکاندیناوی به سبب این که توانسته بود، بر خلاف فرانسه و انگلستان و اروپای قاره ای، مانع از منازعهٔ دولت-کلیسا شود، سنت های اجتماعی متعددی را تبدیل به الگوهای سیاسی کرد. به سبب درهم تنیدگی دولت-کلیسا و سایر نیروهای اجتماعی که در حد واسط این رابطه قرار می گرفتند (از جمله دهقانان آزاد و کارگران)، ایدهٔ دولت رفاه یا (حتی با تسامح) کلیسای رفاه در اسکاندیناوی شکل گرفت، ایده ای که سبب صورت بندی دولت نیز شد. بنابراین می توان گفت دولت-ملت سازی و علاوه بر این دولت سازی رفاه در اسکاندیناوی به واقع دولت-ملت و دولت سازی با پیکربندی دولت-کلیسا به عنوان یکی از جلوه های دولت، در کنار دولت-دهقانان و دولت-کارگران بوده است. بنابراین شکل خاصی از همبستگی بین نیروهای سیاسی و اجتماعی در جامعه اسکاندیناوی شکل گرفت که بازتاب همه این نیروها در دولت نوردیک تبدیل به مدل خاص همبستگی و حکمرانی در این جامعه شد. از این رو ناسیونالیسم اسکاندیناوی مدل منحصربه فردی از ناسیونالیسم را ارائه می دهد. سؤالی که اینجا شکل می گیرد این است که الهیات عملی اسکاندیناوی چه تأثیری بر شکل گیری دولت رفاه در سوئد، نروژ و دانمارک داشته است؟ الهیات عملی لوتری به واسطه تأثیرش بر تعریف ملت به عنوان منبعی برای هویت ملی، از یک سو، و به واسطه خوانش هایی شبیه به رسالت کار، رسالت بهره وری و رسالت تولید، از سوی دیگر، منبعی برای دولت سازی رفاه در منطقه اسکاندیناوی بوده است.

تبلیغات