آرشیو

آرشیو شماره ها:
۷۲

چکیده

ژئومورفولوژی دانشی برآمده از جغرافیا و انسان از مؤلفه های شکل دهنده آن است و نمی تواند فارغ از آن تلقی شود. مهمترین ویژگی انسان را باید در شناخت شناسی و قابلیت های شناختی وی قلمداد کرد. در ژئومورفولوژی شناختی، شناخت انسان در قلمرو بیولوژیک آنچنان که در باستان شناسی و زیست شناسی بر آن تأکید می شود نیست بلکه بر مفهوم «انسان» تأکید دارد. خِرد عاطفی انسان از تجربه ای که «مکان» در اختیار او قرار می دهد به عنوان دستاویزی برای «آغازگاه» سازمندی اجتماعی خود بهره می گیرد. بنا به عقیده ورف همانند زبان و فرهنگ مکان، نیز منطق فکری و چهارچوب فهمی ساکنان خود را در مقیاسی خاص شکل می دهد. این پژوهش با استفاده از داده هایی مانند نقشه های توپوگرافی و زمین شناسی، مدل ارتفاع رقومی(DEM)، داده ها و اطلاعات تپه های باستانی و داده های شهر و روستاها سعی دارد نظریه تکاملی مارکس و گوردن چایلد در مورد سازمندی های اجتماعی را با مطالعه نگاره دهلران رد یا تأیید کند. این پژوهش در دیدگاه تأویلی با روش پدیدارشناسی تحلیل و با روش گرندد تئوری انجام شد. گزاره های زیر از نظریه «شناخت شناسی مکانی» در نگاره دهلران با روش گردندد تئوری بدست آمده است: : 1- سازمندهای اجتماعی در ایران از نظریه مارکس و گوردن چایلد پیروی نمی کنند و با هویت مکانی یا تغییر نسبت ها در فضا رابطه مستقیمی دارند. 2- سازمندی اجتماعی بر اساس هویت مکانی و خرد عاطفی انسان با یک آغازگاه شکل می گیرد. 3- سازمندی های روستاشهری، سازمندی روستایی، سازمندی روان و نیمه روان در کنار هم دیده می شوند و هیچ یک تکامل یافته دیگری نیست.

تبلیغات