آرشیو

آرشیو شماره ها:
۴۰

چکیده

هدف از تحقیق پیش رو، مطالعه کارکردهای چندمعنایی واژه «چنگ» در شعر فارسی است. مهم ترین پرسش در مقاله حاضر این است که چه انگاره های تصویری مرتبط با واژه «چنگ» در عبارات تشبیهی و استعاریِ شعر فارسی استفاده شده و شاعران از چه صور خیالی برای «چنگ» بهره گرفته اند. از نتایج مهم تحقیق حاضر این است که چنگِ بی جان، در شعر فارسی عنصری جاندار پنداشته شده و صفات و شخصیت انسانی یافته است. برخی از این مفاهیم در شعر شاعران فارسی نهادینه شده و در سبک های مختلف دوره های تاریخی تداوم یافته اند. مفهوم «کهنسالی» مهم ترین کاربرد ساز چنگ در اصطلاحات تشبیهی و استعاری شعر فارسی است و چنگ به دلیل دربرداشتن مفهوم کهنسالی به عنوان استعاره ای برای فلک و دنیا نیز به کار رفته و همچنین در مقام نصیحت گویی پیران ظاهر شده است. تشبیهات و استعارات دیگری که با خمیدگی ظاهری چنگ مرتبط هستند عبارتند از: خمودگی ناشی از غم و اندوه، خمیدگی به سبب شرمساری و سرافکندگی، خمیدگی از روی خدمت گزاری و سر تسلیم و ارادت خم کردن. انگاره هایی نیز مرتبط با اجزای ساختمان ساز چنگ خلق شده اند، مانند تشبیه زه های چنگ به گیسوی یار، تشبیه چوب دسته ساز به جامه پلاسین و کنایه از درویشی و زهد، تقابل پلاس پوشی چنگ با جنس ابریشمی زه های آن و کنایه از ریاکاری. طبق نظریه استعاری مفهومی، در این تحقیق مبدأ یکی (چنگ) و قلمرو مقصد شامل چندین مفهوم متفاوت تعریف شده است. جامعه آماری تحقیق حاضر، اشعار شاعران مهم از قرن چهارم هجری تا شاعران دوره معاصر است.

تبلیغات