آرشیو

آرشیو شماره ها:
۲۷

چکیده

در بیشتر موقعیت های ارتباطی، قدرت کنشگران بر کنش های زبانی تأثیر می گذارد و گفت وگویی را شکل می دهد که نشان دهنده ی فرادستی یا فرودستی طرفین گفت وگو است. روابط قدرت در داستان های کودکانه نیز مانند هر گفتمان دیگری برقرار است و چگونگی تعاملات شخصیت های داستانی را تعیین می کند. این پژوهش بر آن است تا انواع این روابط و اهداف گفتمانی آن ها را در متون داستانی کودکان شناسایی کند تا الگوهای ذهنی مرتبط با روابط قدرت را که در تولید این متون ایفای نقش کرده اند، مشخص کند. برای دستیابی به این هدف، راهبردهای زبانی متأثر از روابط قدرت بین کنشگران در چارچوب تحلیل گفتمان اجتماعی شناختی وندایک (2000) و نظریه ی الگوهای ذهنی تحلیل شده است. روش تحقیق، توصیفی تحلیلی و شیوه ی گردآوری داده ها به این گونه بوده که پیکره ای متشکل از صد داستان چاپ شده ی ناشران کتاب کودکان در گروه های سنی «الف»، «ب» و «ج» مطالعه شده است. از این پیکره، سی داستان به روش هدفمند انتخاب و روابط قدرت بین شخصیت ها تحلیل گردیده است. براساس نتایج، کلان ساختاری که تولید متون بر مبنای آن شکل گرفته، سلطه گری را همواره محکوم به شکست نشان داده است. به عبارت دیگر، الگوی ذهنی به کاررفته در تولید متون داستانی برای کودکان ایرانی به زبان فارسی از کلیشه ی روابط قدرت مسطح، همبستگی و برابری بین کنشگران پیروی کرده و روابط فرادست، فرودست را به حاشیه رانده است. این کلیشه، دیدگاه اجتماعی فارسی زبانان را به صاحبان قدرت می نمایاند. برنامه ریزان آموزشی، نویسندگان، مترجمان و ویراستاران حوزه ی کتاب کودک می توانند از نتایج این تحقیق استفاده کنند.  

تبلیغات