آرشیو

آرشیو شماره ها:
۲۵

چکیده

صاحبنظران براینباورند اندیشمندانی که میخواهند نظریهپردازیکنند، باید از دو نوع دانش تخصصی برخوردار باشند؛ دانش، نسبتبه پدیدهای که برآنند تا در مورد آن تئوریسازیکنند و دانش، نسبتبه روششناسیهای نظریهپردازی. تدوین اسلوب پژوهش هم خود، شاخهای جداگانه از علم است که تحت عنوان روششناسی شناختهمیشود. روششناسی، دانشی متمرکز بر فرایندها و ابزارهای بهکارگرفتهشده در نظام دانشاندوزی و روند بهکارگیری آنها است. این دانش را میتوان ترجمه اصول یک پارادایم به زبان روش تحقیق بیانکرد. براین اساس، دو رویکرد اصلی روششناسانه، موسوم به روششناسی کمّی و کیفی از همدیگر قابل تشخیص هستند. ازطرفی، نظریه در مبناییترین شکل آن، یک الگو است. نظریه از هنگامی تکوینیافت که بشر در برخورد با واقعیتها، به جای افسانهپردازی به تعقل پرداخت و به کشف روابط علّی میان پدیده ها اهتمامورزید. نظریه درعینحال جمعبندی گذشته، جانبخشیدن به حال و شفافسازی آینده است. در دنیای امروز، هر رشته علمی به تعریفی مناسب از نظریه نیازمنداست. رشته معماری نیز از این قاعده جدانیست. معماران و طراحان، در مراتب حوزه های گوناگون با نظریه در ارتباط هستند. اما به وسیله نظریه حوزه تمایز در حوزه های معماری با سایر رشته های علمی بهروشنی مشخصنشدهاست. چرا که بهکارگیری نظریه در حوزه معماری، مستلزم شناخت دقیق و ریشهای نظریه و توجهبه ویژگیها و ضرورتهای آن است. بنابر آنچه گفته شد، تلاش نگارنده در این مقاله برآن بوده تا با بررسی تطبیقی– تحلیلی موضوع یاد شده و مطالعه کتابها، مقاله ها و منابع معتبر در حوزه روششناسی و نظریهپردازی، دو مفهوم کلیدی روش و نظریه را در پژوهشهای کاربردی بررسیکند و معانی و رویکردهای متفاوت این دو مفهوم را از دو منظر کمّی و کیفی بیانکند. همچنین، ویژگیهای نظریه معماری را هم ارزیابی کند تا از این طریق، بهتر بتوان به ویژگیهای نظریه در رشته معماری پیبرد.

تبلیغات