آرشیو

آرشیو شماره ها:
۳۲

چکیده

محیط بهتر، آموزش و پرورش مطلوبتری را در پی خواهد داشت، لذا به موازات توسعه سیستم ها و برنامه های آموزشی، الگوی محیطی فضاهای یادگیری نیز می بایست تکامل یابد. مبحث آموزش و نیاز مبرم به ارتقای کیفی آموزش در طی سال های اخیر، از ابعاد مختلفی مورد بررسی قرارگرفته است. آنچه که امروزه به عنوان مدل کالبدی مدرسه در ایران شناخته می شود در برخی مواقع نتوانسته در جذب و تشویق افراد به حضور مستمر و مفید در آن فضا بینجامد که این امر کاهش بازدهی مثبت دانش آموزان را به دنبال داشته است. پژوهش حاضر به دو روش کیفی و کمی انجام گرفت. بخش کیفی با روش تحلیل محتوا و بخش کمی با روش توصیفی – پمایشی انجام گرفته است. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل شش مدرسه در تورنتو -کانادا با درصد بازدهی متفاوت از طیف ضعیف به قوی بر اساس امتحان سراسری برگزار شده توسط آموزش و پرورش آن کشور در محله های مختلف بود که به روش نمونه تصادفی خوشه ای، 180 دانش آموز پایه ده تحصیلی انتخاب شدند. به منظور تحلیل داده ها و آزمون فرضیه های پژوهش از آمار استنباطی و از روش مدل یابی توزیع فراوانی استفاده شد. برای این منظور جهت بررسی آمار توصیفی از نرم افزار SPSS22 و جهت بررسی فرضیات تحقیق از نرم افزار Smart Pls3 استفاده شد. یافته ها برازش مدل را تأیید کرد. نتایج تجزیه و تحلیل داده ها نشان داد که طراحی مناسب کالبد معماری فضاهای آموزشی راهکاری در جهت افزایش بازدهی دانش آموزان و ارتقاء موفقیت تحصیلی آنان به شمار می آید. اهداف پژوهش: 1. بررسی معیارهای معماری کالبدی در مراکز آموزشی. 2. بررسی ارتباط میان بازدهی آموزشی دانش آموزان با معماری مراکز آموزشی نوین در مدارس کانادا و امکان الگوسازی بومی. سؤالات پژوهش: 1. چه ارتباطی بین میزان بازدهی مدارس نوین و مولفه های کالبدی فضای آموزشی وجود دارد؟ 2. جهت دستیابی به فضای آموزشی که ظرفیت روش های نوین آموزش را دارا باشد، چه الگویی می توان ارائه نمود؟

تبلیغات