آرشیو

آرشیو شماره ها:
۲۹

چکیده

کهن الگوی ماندالا یکی از دیریاب ترین تصاویر ذهنی و بازمانده اجداد بشری است که دارای مفاهیم مختلف اعم از تکامل و فردانیت است. یونگ روانشناس سوییسی، این کهن الگو را نماد خویشتن می شمارد که ابتدا از دین وارد روانشناسی و سپس به حوزه ادبیات وارد گردید. این صورت ازلی بیشتر در آسیای شرقی و بین هندوها و بوداییان مورد توجه است و شامل دایره-ای محصور در مکعب است. در آثار ادبی و هنری، نمود این کهن الگو در تصاویری چون خورشید، گل، ساعت، فواره و غیره قابل مشاهده است. اعداد چهار و هفت نیز نمادهای دیگر این کهن الگوست. با بررسی این کهن الگو در آثار ادبی می توان به کارکرد ناخودآگاه شاعر در استفاده از این تصویر و میزان موفقیت او در رسیدن یا توجه به کمال پی برد. در این مقاله نمودهای کهن الگوی ماندالا با تصاویر مختلف در شعر صفارزاده واکاوی می گردد. به نظر می رسد در شعر صفارزاده، اساطیر مربوط به قدرت و زیبایی در کهن الگوی خورشید نمود یافته و مرگ و رستاخیز دوباره در اساطیر گل خود را نشان داده است. همچنین حیات بخشی و تمامیت در نماد فواره ظاهر شده و زمان و اهمیت آن خود را در ساعت نشان داده است. کمال و فردانیت نیز در دو عدد چهار و عفت نمایان شده است که همه این موارد اشکال نمایش کهن الگوی ماندالا در شعر صفارزاده هستند.

تبلیغات