آرشیو

آرشیو شماره ها:
۵۱

چکیده

بشر در طول تاریخ، شاهد نظام‏هاى سیاسى مختلفى بوده است، اما اکنون نمى‏داند، نظام آینده جهان چیست؟! و یا آن که، این نظام، چه باید باشد؟! اگر همچون سده‏هاى اخیر، غرب نظام‏ساز باشد، هر نظامى را در آینده بسازد، انسانى و الهى نخواهد بود . این حقیقت، از خصومت دیرینه غرب با نظام‏هاى سیاسى شرقى و بویژه از دشمنى با نظام‏هاى سیاسى برآمده از اسلام هویداست . از این رو، به جرات مى‏توان گفت که انقلاب اسلامى نیز، عکس العملى به تحقیر تاریخى اسلامى و مسلمانان و بیرون رفت دین از سیاست در نظام‏هاى غربى است که در دهه‏هاى اخیر، غرب بسیار کوشیده است، سایه شوم آن را (نظام‏هاى سکولار) را به عنوان اندیشه برتر انسان برگزیده غربى؟! بر جهان بگستراند . انقلاب اسلامى آمد تا بگوید، اسلام یک دین جهانى است، جهانى مى‏اندیشد و در پى گسترش وحى به سراسر گیتى است، و در نیل به این هدف، هم امکانات لازم را در اختیار دارد و هم اندیشه آن را . اما این امکانات کدامند؟ و آن اندیشه که به استقرار نظام مطلوب انسانى و الهى مى‏انجامد، چه نام دارد؟ و از چه ساختارها و ویژگى‏هایى برخوردار است که مى‏تواند طومار نظام ما و ایده‏هاى سیاسى بشر، چون جهانى شدن را در هم پیچید؟ این مقاله مى‏کوشد، پاسخى براى این پرسشها بیابد .

متن

نظام جهانى، عبارت است از سیستم سیاسى، حقوقى، اقتصادى، فرهنگى و نظامى بین المللى که همه یا بیشتر دولت‏هاى جهان، اوامر آن را پذیرفته و پایبندى خود را به آن، در عمل نشان دهند . طى چند قرن اخیر، دو نوع از چنین نظام جهانى پا به عرصه گیتى گذاشت:
1 - نظان توازن قوا از 1648 (انعقاد قرارداد وستفالى) تا 1914 (آغاز جنگ جهانى اول)
2 - نظام دوقطبى که سه مرحله زیر را طى کرد:
مرحله تکوین: از 1918 (پایان جنگ جهانى اول) تا 1939 (آغاز جنگ جهانى دوم)
مرحله تثبیت: از 1945 (پایان جنگ جهانى دوم) تا 1979 (پیروزى انقلاب اسلامى)
مرحله افول: 1979 (پیروزى انقلاب اسلامى) تا 1991 (فروپاشى شوروى سابق) (2)
بنابراین، پیروزى انقلاب اسلامى و فروپاشى شوروى سابق، سرآغاز تحولى عمده در نظام بین‏المللى براى ایجاد نظام جدید به شمار مى‏رود . زیرا، از یک سو، انقلاب اسلامى، فرهنگ و باور «نه شرقى و نه غربى‏» را وارد واژگان سیاسى جهان کرد، و از سوى دیگر، فروپاشى شوروى سابق، نظام دو قطبى را درهم پیچید . از این رو، نظم محتملى که پس از پیروزى انقلاب اسلامى و فروپاشى شوروى سابق در حال شکل‏گیرى است، و یا این که مطلوب به نظر مى‏رسد، (3) موضوع این مقاله را تشکیل مى‏دهد .
اشکال و صور محتمل نظام جهانى آینده
آن چه به عنوان نظام جهانى آینده ترسیم مى‏شود، برخى ناشى از تجربه گذشته و برخى نیز، ناشى از آرمان‏ها و آرزوهاست . تحقق هریک از این دو، به فراهم آمدن زمینه‏ها و بسترهاى فراوانى نیاز دارد که گاه غیرممکن به نظر مى‏رسد . ولى این مشکل، بشر را در جهت دست‏یابى به آن مایوس نساخته است . به هر روى، نظام‏هاى جهانى محتمل آینده عبارتند از:
نظام تک‏قطبى سلسله مراتبى: این نظام، یکى از صور احتمالى نظام جهانى جدید خواهد بود که آمریکا در پى تحقق آن است . آمریکا مى‏خواهد در راس چنین نظامى قرار گیرد، و رهبرى جهانى را در همه عرصه‏هاى حیات سیاسى اجتماعى در دست داشته باشد . در حقیقت، آمریکا در این نظام، خواهان سلطه بر کل جهان در ابعاد دموکراسى، دیپلماسى، تجارت، بازرگانى، تسلیحات و غیره است . البته موانعى در تحقق سلطه جهانى آمریکا وجود دارد . (4) از جمله این که:
اولا: جهان از اواخر دهه هفتاد و اوایل دهه هشتاد، در پى پیروزى انقلاب اسلامى، با ظهور و رشد مذهب و آرمانهاى مذهبى مواجه شده است . نیروهاى مذهبى و جنبشهاى رهایى‏بخش در گوشه و کنار جهان شکل گرفته‏اند . برترى‏طلبى و سلطه جویى آمریکا، به طور مستقیم با مخالفت آرمان گرایى دینى روبرو است .
ثانیا: آمریکا در صحنه داخلى با مشکلات اقتصادى و اجتماعى روبرو است . این کشور 600 میلیارد دلار بدهى خارجى دارد، و از این جهت، یکى از مقروض‏ترین کشورهاى جهان است . کسرى بودجه، عدم موازنه پرداختهاى تجارى خارجى، اغتشاشات درونى چون اعتراض گاه و بى‏گاه سیاه‏پوستان از دیگر موانع سلطه جهانى آمریکا به شمار مى‏رود .
ثالثا: ژاپن و اروپاى متحد از قطب‏هاى اقتصادى جهان‏اند، آمریکا که در پى سلطه اقتصادى بر جهان است، با مخالفت این قطب‏ها مواجه است، طبیعتا آنان از ابزارهاى اقتصادى و سیاسى چون محدویتهاى تجارى براى کنار زدن یا منزوى کردن آمریکا استفاده خواهند کرد . البته چین، روسیه و هند نیز مى‏توانند در این جهت، موانعى را براى آمریکا پدید آورند .
رابعا: آگاهى رو به رشد ملت‏هاى جهان سوم از نقش کشورهاى توسعه یافته در عقب‏ماندگى آن، از یک سو، با تحمیل اراده آمریکا بر جهان به مخالفت‏برمى‏خیزند، و از سوى دیگر، گرایش جهان سوم را به استراتژى‏هایى چون عدم تعهد تشدید و تقویت مى‏کند . (5)
نظام چند قطبى: یکى دیگر از صور احتمالى نظام بین المللى، نظام چند قطبى است . اگر نظام چند قطبى آتى، بر پایه اقتصاد شکل گیرد، قطب‏هاى اقتصادى جهان چون آلمان، ژاپن، آمریکا، کانادا و مکزیک شکل‏دهنده سیستم چند قطبى خواهند بود . به نظر مى‏رسد، نظام چند قطبى، به شکل زیر هم امکان تولد و تحقق خواهد داشت .
نظام چند قطبى فرهنگى فرهنگ مذهبى + فرهنگ دموکراسى جدال بین اسلام سیاسى و مسیحیت دولتى . بر خلاف اندیشه‏اى که تقابل بین فرهنگ اسلامى و سکولار غربى را نفى مى‏کند . این تقابل همواره وجود داشته و خواهد داشت . (6) به عنوان مثال:
بهترین دستورالعملى که حاوى، مهم‏ترین و کامل‏ترین نقش‏هاى دشمن براى نابودى اسلام باشد را در سخن لویى نهم پادشاه فرانسه یافتم، وى در شهر منصوره، اصول مبارزه علیه اسلام که نقطه تاکید آن را بر مبارزات فرهنگى قرار دارد، این گونه بیان نموده است: ما نمى‏توانیم طى جنگ، بر مسلمین پیروز گردیم ولى با اتخاذ سیاستى به شرح ذیل مى‏توانیم بر آنان پیروز شویم:
1 - کوشش شود فرماندهان و رهبران مسلمین را از یکدیگر جدا کنیم، چنانچه در این مهم موفق شویم، لازم است‏با فعالیت هر چه بیشتر این تفرقه را شدت دهیم تا عاملى در تضعیف و ناتوانى مسلیمن باشد . مبشر مسیحى به نام لورانس در این مورد مى‏گوید: لازم است که مسلمین و اعراب متفرق بمانند تا نیروى مؤثرى نگردند و وزنه‏اى را در جهان تشکیل ندهند .
2 - کوشش شود در کشورهاى اسلامى، دولتى صالح و خدمتگزار سرکار نیاید . به همین دلیل است که رئیس تحریریه مجله تایم در کتاب سفر آسیا به دولت آمریکا توصیه مى‏کند، در کشورهاى اسلامى رژیم‏هاى نظامى دیکتاتورى ایجاد کند تا مانع از دعوت اسلام و تسلط بر امت اسلامى گردند، و نیز، مبادا بر غرب و استعمار و فرهنگ استعمارى پیروز شوند .
3 - رژیم‏هاى حکومتى در کشورهاى اسلامى را با فساد و انحراف و رشوه‏خوارى و عیاشى فاسد کنیم تا ماهى از سر گندیده گردد .
4 - مانع تشکیل ارتشى مؤمن و میهن دوست‏باشیم که در راه معتقدات خود جانفشانى کند .
5 - سعى شود تا مانع وحدت کشورهاى عربى (مسلمان) در منطقه باشیم .
6 - کوشش گردد دولتى در منطقه عربى (اسلامى) تاسیس شود که حدود آن شمالا غزه و جنوبا، انطاکیه و از شرق امتداد یافته، تا به غرب برسد .
مواد یک و دو کنفرانس مسیحیت در بیروت به سال 1910 بیان مى‏دارد که کار تبشیر را مى‏توان از طریق ملاقات حضورى، مکاتبه و به کمک انتشار ادبیات مسیحى، در دسترس قرار دادن انجیل، هیات درمانى و پزشکى و مدرسه‏هاى دخترانه و پسرانه انجام داد، و البته، ترویج قانون اساسى در مراکز روشنفکرى، پیشبرد کار تبشیر را ساده‏تر کرده است . (7)
میدان تقابل فرهنگى مسیحیت تحریف شده علیه اسلام، با ظهور اسلام گشوده شد، مکمل و مروج این مبارزه نظراتى است که رهبران غرب گاه و بى گاه عنوان کرده و آن را دنبال نموده‏اند . در اینجا صرفا براى روشن شدن این خصومت‏باطنى به نمونه‏هایى از این اظهار نظرها اشاره مى‏گردد .
1 - روستو مشاور خاورمیانه‏اى جانسون، رئیس جمهور آمریکا، در سال 1967 گفت: «لازم است که بدانیم اختلاف بین ما و ملل عرب، اختلافات بین دولت‏ها و ملت‏ها نیست‏بلکه بین فرهنگ اسلامى و فرهنگ مسیحى به وجود آمده‏» . روستو هدف استعمار در خاورمیانه را نابودى فرهنگ اسلامى مى‏داند که تشکیل دولت غاصب اسرائیل بخشى از این برنامه به شمار مى‏رود . (8)
2 - چرچیل نیز در همین سال، پس از غصب قدس توسط اسرائیل مى‏گوید: «بیرون آوردن قدس از دست اسلام و مسلمین، خوابى بود که پیوسته مسیحیان در آرزوى آن بودند، خوشحالى مسیحیان از این رویداد کمتر از خردسندى یهودیان نیست .» هم‏سویى یهودیان و مسیحیان قرنهاى متمادى است که ادامه دارد، یهودیان همواره به عنوان عامل و ابزار اجراى سیاستهاى ضد اسلامى مسیحیان و از سویى دیگر، حامى و پشتیبان مالى مسیحیان بوده‏اند . (9)
3 - موروبیرگ نویسنده کتاب جهان معاصر عرب مى‏گوید: «ترس از اعراب و توجهى که به ملت عرب داریم به علت وجود چاه‏هاى نفت فراوان آنها نیست، بلکه به سبب اسلام است .» این سخن مؤید همان مطلبى است که ما بر آن بارها تاکید کرده و مرکز ثقل این مقاله را تشکیل مى‏دهد . مسخ فرهنگ اسلامى، غارت دول اسلامى را براى غرب آسان کرده است . (10)
4 - کیون مستشرق فرانسوى در کتاب بائولوجیا مى‏نویسد: «لازم است 15 از مقدار مسلمین را نابود کنیم و حکم اعمال شاقه را بر بقیه اجرا نماییم و کعبه را ویران و مرقد حضرت محمد (ص) و جسدش را در موزه لوور قرار دهیم .» عمق دشمنى مسیحیت در حدى است که این مستشرق بیان داشته است، براى نیل به آن اگر زور مفید نبود، باید به مبارزه فرهنگى مبادرت کرد . (11)
این قسمت را با سخن معروف گلادستون نخست وزیر اسبق انگلستان به پایان مى‏بریم که مى‏گوید: «تا زمانى که قرآن در دست مسلمین باشد اروپائیان نخواهند توانست‏بر مشرق مسلط گردند .» و این بدون مسخ فرهنگ اسلامى ممکن نخواهد بود، روشى که غربیها، قرنها آن را یافته‏اند و دنبال کرده‏اند و هم اینک هم سخت‏بدان تمسک جسته‏اند . زیرا «اسلام از هرگونه سلاح شیمیایى و سمى براى غرب خطرناک‏تر است‏» و به همین دلیل «هدف اصلى از اجراى سیاست‏هایى که به نام پیشرفت و عدالت اجتماعى روى آنها تبلیغ مى‏شود، نابود کردن نظام حکومتى اسلام است .» (12)
دشمنى آنها علیه اسلام ادامه دارد به عنوان مثال:
رزالین مندل برگ - خاخام یهودى - در مقاله‏اى با عنوان «دشمن کیست‏» که در 11 ژانویه 2002 به چاپ رسیده است، نظر خود را در مورد اسلام و نوع برخورد با آن بیان مى‏کند:
دشمنى یا همان شیطانى که در بین ماست، چیزى جز اسلام مبارز یا چیزى که بعضى‏ها به عنوان اسلامیت مى‏شناسند، نیست . عقیده مسلمانان مبارز - که ریشه در قرآن خواندن آنها دارد - آنها را تحریک به جنگ با کفار مى‏کند، و طبق این عقیده است که آنها باید اسلام را به عنوان یک ایدئولوژى برتر و حاکم در سراسر جهان پایه‏ریزى کنند . ما باید با متحدان خود در سراسر جهان همکارى کنیم تا اسلام مبارز هر کجا و به هر نحو که مى‏توانیم با برنامه ریزى مطابق نیاز و احتیاج هر کشورى، تضعیف کنیم . مثلا مدارس علمیه یا مذهبى در پاکستان، عربستان سعودى، ایران و سودان باید بسته شوند . این مدارس به محصلین آموزش مى‏دهند که همه کفار را به عنوان دشمن خود بشناسند و آنها را به افراطیونى تبدیل مى‏کند که باید از خشونت استفاده کنند . (13)
اوریانا فالاچى خبرنگار و نویسنده ایتالیایى در مقاله‏اى نوشت: جهان اسلام در یک جنگ فرهنگى با غرب درگیر شده و بدترین حالات این درگیرى هنوز خود را نشان نداده است . پایگاه اینترنتى روزنامه آمریکایى واشنگتن تایمز ضمن انعکاس این خبر افزود: فالاچى در یک گردهمایى 80 نفره در واشنگتن گفت: برخورد بین ما و مسلمانان یک برخورد نظامى نیست، بلکه یک برخورد فرهنگى و دینى است و بدترین حالات این برخورد در راه است . فالاچى که اخیرا به خاطر چاپ کتابى به نام خشم و غرور ادعا مى‏کند، از سوى مسلمانان تهدید به مرگ شده است، به شدت از سوى ماموران امنیتى آمریکا تحت محافظت قرار دارد . وى در این کتاب توهین‏آمیز، مسلمانان را مورد انتقادهاى شدید قرار داده است . فالاچى در کتاب اخیر خود از غرب خواسته است در برابر اسلام ایستادگى کند و آن را شکست دهد . (14)
نظام حکومت جهانى واحد: برخى عقیده دارند که نظام آینده جهان، نظام حکومت جهانى واحد زیر چتر سازمان ملل متحد خواهد بود . این عقیده را بعضى از تحلیل‏گران روابط بین‏الملل که به تاثیر دیپلماسى سازمان ملل متحد، به ویژه در سال‏هاى پایانى دهه 1990 خوش‏بین هستند، ابراز کرده‏اند . اثر مثبت‏سیستم امنیت دسته جمعى سازمان ملل متحد در حوادثى چون تنبیه عراق در حمله به کویت، امیدى را در دل آرمان گرایان (ایده آلیست‏ها) پدید آورد که از طریق سازمان ملل متحد مى‏توان انتظار داشت، با همکارى دولت‏هاى جهانى، مشکلات دنیا را چاره کرد . البته تحقق حکومت‏یا دولت جهانى واحد زیر نظر سازمان ملل متحد به دو صورت امکان تحقق دارد:
1 - صورت اول: ساختار فعلى سازمان ملل متحد حفظ شود، و حاکمیت و استقلال کشورها محفوظ باقى بماند، ولى سازمان ملل متحد، باید توجه بیشترى به امنیت، صلح و حقوق بشر، توسعه اقتصادى و آزادى سیاسى در کشورهاى جهان مبذول دارد . کشورهاى عضو هم باید نقش زیادترى در امنیت دسته جمعى به عهده گیرند، تعامل این دو وضعیت، سازمان ملل متحد را توانا مى‏سازد که در مناطق بحرانى سیاسى، اجتماعى، اقتصادى و نظامى حضور فعال پیدا نماید و در حل و فصل این بحرانها بکوشد . (15)
2 - صورت دوم: ساختار فعلى ملل متحد، به ویژه، ساختار شوراى امنیت اصلاح گردد . در این نگاه، تا زمانى که سازمان ملل متحد اسیر پنج قدرت دارنده حق وتو (آمریکا، انگلیس، چین، روسیه و فرانسه) در شوراى امنیت است، قادر نیست، عادلانه عمل نماید، بلکه همه کشورهاى جهان باید از نقش یکسان و قدرت مساوى در تصمیم‏گیریها و اقدامات سازمان ملل متحد برخوردار باشند، براى تحقق چنین آرمانى، مشارکت نماینده کشورهاى جهان سوم، یا قاره‏هاى جهان یا جهان اسلام در شوراى امنیت‏سازمان ملل متحد ضرورت مى‏یابد . (16)
انقلاب اسلامى و نظم نوین جهانى
انقلاب اسلامى در پى ایجاد نظمى جدید در جهان است . انقلاب اسلامى براى ایجاد نظم نوین جهانى مورد نظر، دو استراتژى (راهبرد) را در پیش گرفته است . نخست از یک برنامه کوتاه مدت که چگونگى برخورد انقلاب اسلامى و جمهورى اسلامى ایران را در وضعیت کنونى جهان مشخص مى‏کند، پیروى مى‏کند . دوم یک برنامه دراز مدت که تصویرى از نظام مطلوب و آرمانى اسلامى را نشان مى‏دهد، الگوى رفتارى خود قرار داده است . (17)
هم اینک تلاشهایى براى تحقق نظام جهانى آینده از سوى حامیان و پیروان هر یک از نظامهاى تک قطبى سلسله مراتبى، چند قطبى و حکومت جهانى واحد زیر نظر سازمان ملل متحد، در جریان است . بنابراین جمهورى اسلامى با تکیه بر قانون اساسى، قرآن، حمایت‏هاى مردمى، رهنمودهاى امام خمینى رحمه الله و مقام معظم رهبرى مى‏کوشد، با فراهم آوردن امکانات داخلى و خارجى به تضعیف ایده تحقق نظامهاى مذکور، و تقویت آرمان ایجاد نظام مطلوب خویش بپردازد . در این راه جمهورى اسلامى ایران، ابتدا باید به رد نظم‏نوین جهانى یا جهانى شدن با حاکمیت آمریکا (نظام تک قطبى سلسله مراتبى) که در یک دهه و نیم گذشته، بستر سازى تحقق آن از سوى آمریکا با شدت و حدت دنبال مى‏شود، مبادرت نماید . زیرا آمریکا از 1945 (پایان جنگ جهانى دوم) تا 1991 (فروپاشى شوروى) یکى از دو قطب نظام دو بلوکى حاکم بر جهان بود . طى این دوره 46 ساله، آمریکا کارنامه سیاه و تاریکى از عدالت، آزادى و استقلال در جهان بر جاى گذاشت . مثلا این کشور به بلوک بندى و ایجاد انواع پیمانهاى نابرابر و ظالمانه نظامى و اقتصادى در سطح جهان دست زد . بارها به مداخله مستقیم و غیر مستقیم در کشورهاى جهان پرداخت . اسرائیل غاصب را در خاورمیانه پدید آورد، و از آن و جنایتهایش، حمایت‏بى‏دریغ کرد . با ابزار وام، اعتبارات، دانش و تکنولوژى، کشورهاى جهان سوم را به خود وابسته نمود . در مناطقى از دنیا، چون هند و چین، به منظور تثبیت اقتدار خود، به کشتار وسیع انسانى مبادرت ورزید . از رژیم‏هاى نامشروع و جنایت‏کارى چون شاه ایران، حمایت‏به عمل آورد . از انواع ترفندها براى سرنگونى نظام مردمى جمهورى اسلامى سود برد و از عراق متجاوز و جنایت پیشه در جنگ تحمیلى علیه ایران پشتیبانى نمود . با مرورى بر اقدامات جهانى آمریکا بعد از 1991، تفاوت چندانى با اقدامهاى قبل از آن به چشم نمى‏خورد . (18)
انقلاب اسلامى ایران، براى مقابله با استقرار نظام دلخواه و ظالمانه آمریکا در جهان، امکانات وسیعى در اختیار دارد . (19) از جمله:
الف) پشتیبانى مردم و تاثیرات آن: ایران پس از انقلاب اسلامى، بیش از 20 انتخابات مردمى را پشت‏سر گذاشت . یک نظام مردم‏سالار دینى را تاسیس کرد . هر ساله خیل عظیمى از انسانها در 22 بهمن، روز جهانى قدس و ... به خیابان‏ها مى‏ریزند . اکثریت قاطع مردم در انتخابات مجلس، ریاست جمهورى، شوراها و ... شرکت مى‏کنند . شعارهاى مردم ایران درباره نه شرقى و نه غربى، استراتژى جدیدى را پدید آورده است که حتى به تقویت جنبش غیر متعهدها انجامیده است، در این جنبش حدود100 کشور عضوند . بیشتر کشورهاى عضو این جنبش، از یوغ استعمارگران اروپایى رها گشته و در چنگال سلطه آمریکاییها گرفتار آمده‏اند، آمادگى زیادى براى پذیرش طرحهاى ایران در مقابله با آمریکا دارند . ایران در سازمان ملل متحد با طرح گفتگوهاى تمدن‏ها، نفوذ خوبى پیدا کرده است و از این نفوذ، مى‏تواند براى تقویت جریانها علیه دکترین جهانى شدن آمریکایى سود ببرد .
ب) نفوذ فرهنگى منطقه‏اى: ایران با منطقه پیرامونى‏اش پیوند فرهنگى دارد . کشورهاى اطراف ایران مسلمانند، و مسلمانها و برخى از دولت‏هاى مسلمان همسایه از ایران متاثرند . ایران نفوذ فرهنگى جدى در آسیاى میانه، افغانستان، هند و ... دارد . قرنها این سرزمینها در کنترل ایران یا جزئى از آن بود . بازرگانان ایرانى، اسلام را به این مناطق بردند . معمارى اسلامى، زبان فارسى در آنجا طرفداران فراوانى دارد . به هر روى، مشترکات فرهنگى ایران و منطقه بسیارند . شیعیان اطراف ایران زیادند . ایران امکانات توریستى و زیارتى فراوانى براى تاثیر گذارى در اختیار دارد . فارسى زبانان در خلیج فارس، غرب آفریقا، آسیاى میانه مایه امیدند . ایران تاریخ استعمارى و مبارزه‏هاى استقلال طلبانه‏اى با کشورهاى همسایه و حتى آسیا، آفریقا و آمریکاى لاتین دارد، و این مساله مى‏تواند آنان را در یک جبهه متحد قرار دهد . ایران نیز مى‏تواند خلا شکست کمونیسم در آسیاى میانه را جبران کند .
ج) نیروى انسانى فراوان: ایران جوان‏ترین کشور جهان است . میزان باسوادهاى آن بالاست، و نیروى متخصص فراوان دارد . این نیروى انسانى، اگر با نیروى انسانى کشورهاى منطقه و بویژه آسیاى میانه یکى شود، یا ایران به اتحاد استراتژیک روسیه، هند و چین، دست‏بزند، در آن صورت خطرى قابل توجه و محاسبه براى نظم نوین و یا سلطه‏گرى آمریکا خواهد بود . فزونى جمعیت مسلمانهاى منطقه، مى‏تواند جوانان را در نهضت و جنبش اسلامى گرد آورد، همان گونه که در انتفاضه فلسطین، بیشتر جوان‏ها در آن مشارکت دارند . اگر جمعیت مسلمان ایران و کشورهاى منطقه گردهم آیند، یک قطب جمعیتى فراهم مى‏آورد . نیروى عددى کشورهاى عضو سازمان کنفراس اسلامى که ایران نقش ممتاز در آن دارد، مى‏تواند از جهات مختلف براى غرب خطرآفرین باشد .
موقعیت استراتژیک: ایران در منطقه مهم خاورمیانه قرار دارد، و نقش ویژه‏اى در مسائل لبنان و فلسطین ایفا مى‏کند . یکى از دلایل اساسى ناکامى مذاکرات صلح خاورمیانه، مخالفت ایران با آن مذکرات است . انتفاضه فلسطین، شدیدا متاثر از ایران است . ایران در منطقه حیاتى خلیج فارس واقع است که قلب نفتى جهان به شمار مى‏رود، و نیز، بر تنگه هرمز و انتقال نفت‏به جهان اشراف دارد; یعنى در جوار حساس‏ترین مناطق نفتى واقع است . به منطقه آسیاى میانه و قفقاز نزدیک است، و قادر است‏به علت وجوه مشترک اقتصادى، فرهنگى، ایدئولوژیک و سیاسى در مرکزیت این کشورها علیه غرب قرار گیرد . تقویت‏سازمانهاى منطقه‏اى همچون سازمان کشورهاى همجوار دریاى خزر، امتیاز مهمى در این جهت است . به هر روى خاورمیانه هم از نظر اقتصادى و هم سیاسى براى غرب مهم است . و ایران عضو موثر و فعال خاور میانه است .
مرکزیت انقلاب اسلامى: انقلاب اسلامى یا معجزه قرن، در ایران اتفاق افتاده است، از این رو، ام القراى جهان اسلام به شمار مى‏رود . انقلاب اسلامى مفهوم جدیدى از اسلام را عرضه کرده است که به اسلام سیاسى معروف است . اسلامى که با ظلم و ستم داخلى و خارجى درگیر است، اسلامى که بنیادگرایى اسلامى خوانده مى‏شود و همه کشورها و دولتهاى ضد دینى را نسبت‏به آن حساس کرده است . ایران مى‏تواند خیل عظیم مسلمانان در سه قاره بزرگ جهان را به شور و شعور وادارد . به هر جهت ایران با زمینه‏هاى هم‏گرایى مى‏تواند یک قطب ایدئولوژیک تشکیل دهد . ایران‏مى‏تواند با تکیه بر نفرت عمیق ملتها از ظلم و غارت منابع آنها توسط استعمارگران، مجموعه پر قدرتى را در مقابله با سلطه‏جویى و سلطه‏پذیرى آنان قرار دهد .
تواناییهاى نظامى، تجارب نظامى ایران از نظر تاریخى و درطى 8 سال جنگ تحمیلى بالا است . توانایى ایران در ساخت‏موشک و تامین نیازهاى نظامى و شایعاتى که در توان هسته‏اى آن وجود دارد، قابل چشم پوشى نیست . ارتش ایران مرکب از خیل عظیم نیروى نظامى ارتش و سپاه و بسیج است و امکان مانور نظامى وسیعى را در اختیار دارد، ارتش ایران طى سالهاى اخیر به سلاحهاى مدرن مجهز شده است . مردم ایران، مشروعیت‏سیاسى نظام را پذیرفته‏اند . از این رو، با هرگونه خطرى که آن را تهدید نماید، به مقابله خواهند پرداخت .
توانمندیهاى اقتصادى: ذخایر نفت و گاز ایران بسیار قابل توجه است، و توانایى ایران در پالایش نفت هم ستودنى است، ترانزیت کالا به کشورهاى اطراف بویژه به کشورهاى آسیاى مرکزى نقش ویژه‏اى به ایران داده است . ترانزیت کالا هم هوایى است و هم زمینى . ایران وضع مشابهى با جهان سوم دارد و این مساله مى‏تواند این کشورها را درجبهه ایران در مصاف با غرب متجاوز قرار دهد . ایران با این‏کشورها مى‏تواند قطب اقتصادى تشکیل دهد، و یا صدور آسان نفت‏به غرب را به مخاطره اندازد .
به سوى نظام مطلوب
نظام جهانى مطلوب از دیدگاه انقلاب اسلامى نظامى است که بر پایه رهبرى الهى، قانون عادلانه و حاکمیت امت واحده استوار باشد . این نظام که از آن مى‏توان به عنوان نظام امامت و امت‏یاد کرد، در دوره غیبت امام زمان (عج) نیز دست‏یافتنى است . اگر چه هرگونه نظام اسلامى در دوره غیبت کبرى امام عصر (عج)، در حکم بستر و زمینه‏اى خواهد بود که حکومت الهى و نظام جهانى امام موعود (عج) را فراهم مى‏آورد . براى نیل به چنین نظامى، پیمودن مراحل زیر لازم مى‏آید:
مرحله اول (نظام فعلى جهان): نظام فعلى سیال باقى مانده است، نه دو قطبى است و نه تک قطبى . پایه این نظام، بر دولتها قرار دارد، و در آن ملتها، جداى از هم زندگى مى‏کنند، مرزهاى جغرافیایى، مرز بین ملتها را پدید آورده است . جمهورى اسلامى ایران با این نظام، بر مبناى حقوق و قراردادهاى بین المللى رفتار مى‏کند، و در حد امکان مى‏کوشد، در روابط بین دولتها و ملتها بر اساس برابرى، حق، عدالت و احترام متقابل عمل نماید، تا راه براى ورود به مرحله بعدى فراهم آید .
مرحله دوم (حکومت جهانى واحد و . .). در صورت تحقق نظام حکومت جهانى واحد و یا هر نظام محتمل دیگر، نظام جمهورى اسلامى ایران، بر مبناى دو استراتژى دعوت و جهاد به آگاه سازى ملتها مى‏پردازد و با تکیه بر افکار عمومى جهان و نیروى ملتها و بسیج آن تلاش خواهد کرد، قطب قدرتمندى از ملت‏هاى جهان اسلام و جهان سوم، آسیاى میانه پدید آورد و از آن در جهت تحقق آرمان‏هاى عدالت‏خواهانه در نظام جهانى استفاده کند .
مرحله سوم (نظام امامت و امت): بر پایه اعتقادات اسلامى که در قانون اساسى ایران نیز منعکس شده است، نظام مطلوب اسلام، نظام امامت و امت است . در راس این نظام امام معصوم علیه السلام قرار مى‏گیرد که با بهره‏گیرى از علم لدنى، معصومیت و امدادهاى الهى، نظام عادلانه‏اى را پایه‏ریزى مى‏کند، و در آن تمام ملتها، دولتها و سرزمینها، تحت عنوان امت واحدى به سوى کمال انسانى و اسلامى سوق داده مى‏شود . زیرا، از دیدگاه اسلام، فلسفه آفرینش، دست‏یابى به کمال است . نیل به کمال نیز، در پرتو امام معصوم علیه السلام که انسان کامل است، محقق مى‏شود بنابراین، در نظام ولایت الهى، امام و امت دو اصل اساسى به شمار مى‏روند که نیل به کمال در گرو همکارى و همدلى امت‏با امامت است . نظام امامت و امت، در تاریخ مسلمانان بى سابقه نیست، زیرا نظام اسلامى که پیامبر صلى الله علیه و آله بنا نهاد، مصداق عینى چنین نظامى است . ظهور اسلام در دوران جاهلیت عرب و ظلمت اروپا روى داد، و در سایه آن مشرکین و ملحدین شبه جزیره عربستان و عده‏اى از سرزمینهاى اطراف به دین حق و صراط مستقیم هدایت‏شدند، به هر جهت، تشکیل حکومت اسلامى توسط نبى اکرم صلى الله علیه و آله در مدینه، سرآغاز حرکتى تازه براى تاسیس امپراتورى بزرگ اسلامى (نظام جهانى اسلام) توسط امویان، عباسیان و عثمانیان گردید . (20)
به بیان عمیق‏تر، نبى اکرم (ص) پس از سیزده سال تبلیغ مخفى و آشکار اسلام، با توطئه سران قریش مبنى بر قتل خویش مواجه شد، و بناچار در سال چهاردهم بعثت (622 میلادى) از مکه به یثرب (مدینه) هجرت و در آن سال، حکومت اسلامى را تاسیس کرد . پیامبر (ص) با عقد پیمان اخوت بین مسلمانان (انصار و مهاجر)، تاسیس مسجد به عنوان یک پایگاه عبادى - سیاسى، بستن پیمان با یهودیان (منشور مدینه) ایجاد سیستم سیاسى و اجتماعى و تشکیل هسته‏هاى رزمى (ارتش) و سپس اعزام مبلغان قرآن و تعالیم اسلامى به اقصى نقاط شبه جزیره، حکومتى را بنا نهاد که در عدالت و امنیت‏بى‏سابقه بود . پیامبر (ص) در سیاست داخلى، حکومتى را پدید آورد که در آن، شرک در جزیرة العرب، تا حد زیادى ریشه کن گردید، پرچم توحید در کعبه به اهتراز درآمد، اسلام در جزیرة العرب گسترش یافت و به بسط عدل و عدالت پرداخت . (21) سیاست‏خارجى را نیز بر پایه دو اصل زیر استوار کرد:
1 - دعوت: پیامبر (ص) از سال ششم هجرت، سفیرانى را به سوى حاکمان بزرگ جهان، چون امپراتور روم شرقى، کسرى، شاهنشاه ایران، نجاشى، پادشاه حبشه، مقوقس، والى مصر، امیر یمامه، امیر غسان و ... فرستاد و آنان را به دین خدا و تن دادن به یک نظام عادلانه فراخواند .
2 - جهاد: امیرانى که دعوت پیامبر (ص) را رد کردند و با آن به عداوت پرداختند، پیامبر (ص) با آنان به مجادله و مجاهده پرداخت، و به عنوان مثال، پیامبر (ص) سه بار به روم شرقى لشکر کشید . لشکر سه هزار نفرى مسلمانان در سال هشتم هجرى براى نبرد با امپراتورى روم شرقى به موته اعزام شد، ولى بدون پیروزى بازگشت . بار دیگر، پیامبر (ص) در سال نهم هجرى با ده هزار نفر به تبوک رفت که با عقب‏نشینى لشکر روم انجامید . سرانجام پیامبر (ص) در واپسین لحظه‏هاى عمر مبارکش، لشکریان را به فرماندهى اسامة بن زید تجهیز و دستور حرکت آن را به مناطق مرزى روم شرقى، صادر کرد، ولى این لشکر با کارشکنى بعضى از صحابه در شرایطى که پیامبر (ص) در بستر بیمارى بود، به محل ماموریتش نرفت . این سپاه در زمان خلافت ابوبکر، به منطقه اعزام و با موفقیت‏بازگشت . بنابراین نظام جهانى پیامبر (ص) نخست‏بر پایه دعوت و در مرحله بعد، چنانچه با نبرد مسلحانه دعوت شدگان مواجه مى‏شد، به جهاد علیه آنان مى‏پرداخت . (22)
ساختار نظام جهانى مطلوب
نظام جهانى مطلوب، نظامى است که سعادت و آسایش دنیوى و اخروى انسانها را فراهم مى‏آورد . چنین نظامى از ساختارى بر پایه رهبرى موحدانه، امت واحده، قانون و حاکمیت الهى برخوردار است . طبیعى است در این نظام از تعلقات ملى و ناسیونالیستى، رهبریهاى چند گانه و مزورانه، قانون‏هاى خطاپذیر بشرى، حاکمیت‏شیطان و انسان که ریشه منازعه‏ها و مجادله‏هاى جهان است، خبرى نیست .
رهبرى موحدانه: رهبرى و امامت در نظام جهانى اسلام، از سه ویژگى برخوردار است:
اولا: رهبرى، از مرکزیت و قطب ایدئولوژیک، عقیدتى، معنوى و سیاسى برخوردار است، و از این جهت، مرکز وحدت و یکپارچگى جامعه بشرى و جهان به شمار مى‏رود . او بر اساس احکام و فرامین الهى فرمان صادر مى‏کند، و امت نیز بر مبناى ایمان و آگاهى از او اطاعت مى‏کند . در این نظام که همان حکومت جهانى امام زمان علیه السلام است، امام، زمام‏دار بر حق و هدایت کننده مردم به سوى حق تعالى، واسطه فیض الهى، محور حرکت و فعالیت‏بشریت، هسته مرکزى و نگهدارنده و نظم دهنده است . از این رو، حضرت على علیه السلام در خطبه شقشقیه، امام را به محور سنگ آسیاب تشبیه مى‏کند . به هر روى در جامعه جهانى ولى عصر علیه السلام، استعدادهاى مردم با پیروى از امام شکوفا مى‏شود و مردم در پرتو هدایت او به کمال دست مى‏یابند . (23)
ثانیا: امام، برگزیده الهى و منتخب خداست، و این لطف خداست که بر انسان‏ها منت نهاده و فرد ممتاز و برجسته را با ویژگیهاى برتر، چون فضیلت، تقوا، علم و آگاهى (اسوه و انسان کامل) یا انسانى را با ارزشهاى الهى، به فرمانروایى جهان گمارده است، زیرا، عقل و خرد آدمى همیشه در درک واقعیتها توانا نیست . بنابراین، به عنایت الهى در چهار چوب وحى نیاز دارد، تا راه هدایت و کمال بپوید .
ثالثا: تحقق امامت و به دست گرفتن حکومت، به پذیرش مردم مرتبط است . هنگامى امام معصوم علیه السلام قادر است‏حاکمیت الهى را محقق سازد که مردم با آگاهى به او ایمان آورند، و از سر اخلاص از او اطاعت نمایند . بدیهى است که بشر آگاه، بیشتر و راحت‏تر به سوى مصلحت‏حقیقى خود; یعنى هدایت و کمال گام برداشته و نظام امامت و امت استوارترى را بنیان مى‏نهند . (24)
امت واحده (25) : انسانها در نظام امامت و امت، به دوران بلوغ و شکوفایى، و به ارزش‏هاى الهى، و بر اساس مسیر تکاملى جوامع و فطرت خداخواهى و مصلحت جویى به ترقى، تکامل و هدایت نزدیک‏اند . به این دلیل، زمینه وحدت‏یابى و تجمع گرایى در آنان فراهم است .
جامعه جهانى اسلامى، جامعه‏اى همگون و متکامل، شکوفا کننده استعدادها و ارزشهاى انسانى و واجد استقلال کامل و همه جانبه افراد انسانى است، و نیازهاى بنیادین و اساسى فطرى و روحى انسانى برآورده مى‏گردد، و فطرت و هویت مشترک، محور فعالیت و حرکت اجتماعى است . قرآن کریم در این‏باره مى‏فرماید:
«وعد الله الذین ءامنوا منکم و عملوا الصلحت لیستخلفنهم فى الارض کما استخلف الذین من قبلهم و لیمکنن لهم دینهم الذى ارتضى لهم و لیبدلنهم من بعد خوفهم امنا یعبدوننى لایشرکون بى شیئا و من کفر بعد ذالک فاولئک هم الفسقون‏» (26)
یعنى: خداوند به کسانى از شما که ایمان آورده و کارهاى شایسته انجام داده‏اند، وعده مى‏دهد که قطعا آنان را حکمران روى زمین خواهد کرد، همان‏گونه که به پیشینیان آنها خلافت روى زمین را بخشید ; و دین و آیینى را که براى آنان پسندیده، پابرجا و ریشه‏دار خواهد ساخت، و ترس‏شان را به امنیت و آرامش مبدل مى‏کند، آنچنان که تنها مرا مى‏پرستند و چیزى را شریک من نخواهند ساخت، و کسانى که پس از آنان کافر شوند، آن‏ها فاسقانند .
بنابراین، در جامعه مطلوب اسلامى، کسانى که ایمان آورده و عمل شایسته انجام داده‏اند، عضوند . به همین جهت، آنان خلیفه خداوند بر روى زمین‏اند و در جامعه آنان، امنیت‏حاکم و پرستش خداى یگانه جارى است .
قانون و حاکمیت: قانون، روابط متقابل افراد و فرد با دولت را مشخص مى‏کند . بشر در طول تاریخ اغلب از بى‏قانونى و یا نقص قانون در رنج و عذاب بوده است، و گاه تنها عقل ناقص انسانى، به ترسیم و تدوین قانون پرداخته است که بشر را به گمراهى برده است . بشر هیچ‏گاه نتوانسته است‏یک قانون کامل و یک سیستم حقوقى بى‏عیب، ارائه کند . بنابراین، قانون الهى که از سوى خداوند و با اشراف به نیازهاى انسانى به بشر عرضه شده، مرحم زخمهاى بى‏درمانى است که قانون بشرى درصدد درمان آن است . این قانون از سوى خداى بى عیب نازل شده و به همین دلیل، بى‏عیب است . این قانون همه جانبه و کامل با فطرت زمانى سازگار است . البته قانون الهى را تنها مردان الهى مى‏توانند، به اجرا درآورند . اجراى قانون الهى به دستور حاکمیت الهى مى‏انجامد، همان حاکمیتى که بر سراسر گیتى و هستى حاکم است، از این رو، حاکمیت در اداره جامعه بشرى نیز از آن اوست . به بیان دیگر، اراده الهى به این تعلق گرفته که حاکمیت‏خویش را در زمینه تدبیر و اراده جامعه به انسان‏ها واگذار نماید، انسانها نیز در جامعه جهانى مطلوب اسلامى، اعمال حاکمیت‏خدا بر روى زمینى را به رهبر برگزیده و الهى; یعنى امام معصوم علیه السلام وامى‏گذارند . در واقع حاکمیت الهى به صورت اراده امام تجلى مى‏یابد و مرزهاى اعتبارى و قراردادى موجود و حاکم بر دنیاى کنونى را برمى‏دارد . (27)
ویژگیهاى نظام جهانى الله
ویژگیهاى نظام جهانى مطلوب اسلامى با ویژگى‏هاى نظام‏هاى گذشته، حال و حتى نظامهاى احتمالى آینده قابل مقایسه نیست . ممکن است، ویژگیهاى این نظامها، شباهتهاى ظاهرى، لفظى و شکلى داشته باشد، ولى از لحاظ محتوایى هیچ شباهتى با هم ندارند . بر این اساس مى‏توان ویژگیهاى زیر را براى نظام برتر جهانى الله برشمرد:
جهانى بودن: وحدت، حتى وحدت فکر در جامعه جهانى اسلامى، فراگیر، عمیق و واقعى است، و این امر ناشى از ادراک واحد از مفهوم واژه‏هاست . بنابراین، جاى شگفتى نیست که انسانها در عرصه دینى هم یکسان بیندیشند و فرمانروایى ولى عصر (عج) را در شرق و غرب بپذیرند، و تنها دین خدا را بر خود حاکم گردانند . به نمونه‏هایى در این باره از متون اسلامى توجه کنید:
الف) «و نرید ان نمن على الذین استضعفوا فى الارض و نجعلهم ائمة و نجعلهم الوارثین نمکن لهم فى الارض ...» (28)
یعنى اراده ما بر این قرار گرفته است که بر مستضعفین منت نهاده و آن‏ها را پیشوایان و وارثان روى زمین قرار دهیم و در زمین مکنت‏شان دهیم .
ب) امام صادق علیه السلام در تفسیر آیه شریفه «هو الذى ارسل رسوله بالهدى و دین الحق لیظهره على الدین کله و لو کره المشرکون‏» ; (29) یعنى اوست‏خدایى که رسول خود را به هدایت (خلق) و آیین حق فرستاد تا بر تمامى ادیان تسلط و برترى دهد، هر چند کافران ناخشنود باشند مى‏فرماید: «سوگند به خدا هنوز تفسیر این آیه تحقق نیافته است .» و در پاسخ راوى که پرسید: دایت‏شوم، پس چه زمانى تحقق نمى‏یابد؟ فرمود: وقتى با اراده خدا، قائم قیام کند . (30)
ج - سید بن طاووس از صحف ادریس نبى علیه السلام نقل مى‏کند: «استخلفهم فى الارض و امکن لهم دینهم الذى ارتضیته لهم‏» ; (31) یعنى آنان را جانشین خود در زمین قرار مى‏دهم و دینى را که براى آنان پسندیده‏ام، [اسلام را] توانا مى‏گردانم .
عدالت: از ویژگى‏هاى بارز نظام جهانى مطلوب اسلامى، عدالت گسترده و حقیقى است، عدالتى که ریشه ظلم و جور را مى‏خشکاند، تبعیض، استعمار و استثمار را نابود مى‏سازد . به نمونه‏هایى از روایات اسلامى در این زمینه بنگرید:
الف - «یملا الله به الارض عدلا وقسطا بعد ما ملئت ظلما و جورا» ; (32) یعنى خداوند به وسیله او (حضرت مهدى علیه السلام) زمین را پر از عدل و داد مى‏کند، پس از آن که از جور و ستم پر شده باشد .
ب) «اذا قام القائم، حکم بالعدل، وارتفع الجور فى ایامه، و امنت‏به السبل، و اخرجت الارض برکاتها، و رد کل حق الى اهله ... و لایجد الرجل منکم یومئذ موضعا لصدقة و لا لبر لشمول الغنى جمیع المومنین .» (33)
یعنى: هنگامى که قائم قیام کند، بر اساس عدالت‏حکم کند، و ظلم و جور در دوران او برچیده مى‏شود، و راه‏ها در پرتو وجودش امن و امان مى‏گردد، و زمین برکاتش را خارج مى‏سازد و هر حقى به صاحبش مى‏رسد ... و کسى موردى را براى انفاق و کمک مالى نمى‏یابد، زیرا همه مومنان بى نیاز و غنى خواهند شد .
ج) «ابشرکم بالمهدى یملا قسطا کما ملئت جورا و ظلما یرضى عنه سکان السماء و الارض یقسم المال صحاحا و فقال رجل ما معنى صحاحا؟ قال: بالسویة بین الناس و یملا قلوب امة محمد غنى وسعهم عدله‏» (34)
یعنى: شما را به ظهور مهدى بشارت مى‏دهم که زمین را پر از عدالت مى‏کند، همان گونه که از جور و ستم پر شده است، ساکنان آسمانها و زمین از او راضى مى‏شوند و اموال و ثروتها را به طور صحیح تقسیم مى‏کند . کسى پرسید: معناى تقسیم صحیح ثروت چیست؟ فرمود: به طور مساوى در میان مردم . (سپس فرمود:) و دلهاى پیروان محمد را از بى نیازى پر مى‏کند و عدالتش همه را فرا مى‏گیرد .
امنیت: امنیت از ضرورى‏ترین نیازهاى زندگى بشرى است . از این رو، بخش عظیمى از تاریخ بشر براى جلوگیرى از ناامنى و استقرار امنیت‏سپرى شد . تئوریهاى بسیارى چون موازنه قوا، امنیت دسته جمعى، حکومت جهانى براى پدید آوردن صلح پدید آمد . در حکومت جهانى مهدى (عج) امنیت کامل وجود دارد . این مساله را آیات و روایات زیر مورد تایید قرار داده است .
الف) «لیبدلنهم من بعد خوفهم امنا» ; (35) یعنى [خداوند حکومتى را پدید مى‏آورد که در آن] ترس مردم را به امنیت و آسایش مبدل مى‏کند .
ب) على علیه السلام فرمود: حتى تمشى المراة بین العراق الى الشام لاتضع قدمیها الا على النبات و على راسها زینتها لایهیجها سبع و لاتخافه‏» ; یعنى (راه‏ها امن شود چندان که) زن از عراق تا شام برود و پاى خود را جز بر روى گیاه نگذارد، جواهراتش را بر سرش بگذارد، هیچ درنده‏اى او را به هیجان و ترس نیفکند و او نیز از هیچ درنده‏اى نترسد . (36)
رشد و توسعه: در عصرامام زمان (عج)، پیشرفت علوم سریع اتفاق مى‏افتد و رشد مى‏کند . امام صادق علیه السلام در این باره فرمود:
الف) «العلم سبعه و عشرون حرفا فجمیع ما جائت‏به الرسل حرفان فلم یعرف الناس حتى الیوم غیرالحرفین، فاذا اقام قائمنا اخرج الخمسة و العشرین حرفا، فبثها فى الناس و ضم الیها الحرفین حتى یبثها سبعة و عشرون حرفا .» (37)
یعنى: علم و دانش بیست و هفت‏حرف (بیست و هفت‏شعبه و شاخه) است، تمام آنچه پیامبران الهى براى مردم آورده‏اند، دو حرف بیش نبود، و مردم تا کنون جز آن دو حرف را نشناخته‏اند، اما هنگامى که قائم ما قیام کند بیست و پنج‏حرف (شعبه و شاخه علم) دیگر را آشکار مى‏سازد، و در میان مردم منتشر مى‏سازد، و این دو حرف را هم به آن ضمیمه مى‏کند تابیست و هفت‏حرف کامل و منتشر شود .
در عصر ظهور، تمامى علوم و دانش به کار گرفته مى‏شود، و سازماندهى صحیح تولید انجام مى‏گیرد، تا از کلیه منابع و استعدادهاى زمین براى توسعه اقتصادى بشر استفاده گردد . بنابراین، عصر ظهور عصر توسعه اقتصادى نیز به شمار مى‏رود . معصوم u در این زمینه فرمود:
ب) «انه یبلغ سلطانه المشرق و المغرب و تظهر له الکنوز و لا یبقى فى الارض خراب الا یعمره .» (38) حکومت او شرق و غرب جهان را فراخواهد گرفت، و گنجینه‏هاى زمین براى او ظاهر مى‏شود و در سراسر جهان جاى ویرانى باقى نخواهد ماند مگر آن را آباد خواهد ساخت .
پى‏نوشت:
1) مدرس دانشگاه و عضو هیات علمى پژوهشى پژوهشکده تحقیقات اسلامى، محقق و نویسنده .
2) على‏رضا ازغندى، نظام بین‏الملل: بازدارندگى و همپایگى استراتژیک، قدس، تهران، 1370، صص 14 - 1 .
3) رامین خانبگى، جهانى شدن، این جهانى یا آن جهانى؟! ، فصلنامه کتاب نقد، شماره 24 و 25، پاییز و زمستان 1381، صص 11 - 10 .
4) احمد رهدار، جهانى شدن و خروج از تاریخ، هفته‏نامه پگاه حوزه، شماره 90 (10 اسفند 1381)، صص 19 - 16 .
5) مرتضى شیرودى، سیطره جهانى آمریکا و دشوارى‏هاى جهانى، هفته‏نامه پگاه حوزه، شماره 93 (20 اردیبهشت 1382)، صص 5 - 4 .
6) حسین جمالى، تاریخ و اصول روابط بین الملل ، پژوهشکده تحقیقات اسلامى، قم، 1377، ص 184 .
7) مرتضى شیرودى، جهانى شدن و استحاله فرهنگ‏هاى بومى، هفته‏نامه پگاه حوزه، شماره 82 (14 دى 1381)، صص 16 - 14 .
8) همان .
9) ژیل کیل، اراده خدا، یهودیان، مسیحیان در راه تسخیر دوباره جهان، ترجمه عباس آگاهى، دفتر نشر فرهنگ اسلامى، تهران، 1370، صص 71 - 30 .
10) هادى خسروشاهى، اهداف تبشیردر دنیاى اسلام، فصلنامه سیاست‏خارجى، شماره 3 (تابستان 1377)، ص 720 .
11) همان .
12) اطلاعات سیاسى روز، نشریه مدیریت‏سیاسى جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، ویژه‏نامه تبلیغ، 1381، ص 58 .
13) همان .
14) همان .
15) ناصر ثقفى عامرى، سازمان ملل متحد، مسؤولیت‏حفظ صلح و امنیت‏بین‏الملل، دفتر مطالعات سیاسى و بین‏المللى، تهران، 1370، صص 133 - 106 .
16) همان .
17) محمدرضا جواهرى، جهان شمولى اسلامى و جهانى شدن اسلامى، رویارویى جهانى‏سازى غربى، مجموعه مقالات شانزدهمین کنفرانس بین‏المللى وحدت اسلامى، (اردیبهشت 1382)، ج 1، ص 162 .
18) مرتضى شیرودى، نظام سلطه آمریکا و ابعاد سلطه‏گرى، هفته‏نامه پگاه حوزه، شماره 180 (30 آذر 1381)، صص 12 - 10 .
19) در مبحث تواناییهاى ایران براى مقابله با غربى یا آمریکایى‏سازى جهان، از منابع زیر استفاده شده است:
الف) غلام‏حسین خورشیدى، بازار مشترک اسلامى ، دفتر مطالعات سیاسى و بین‏المللى، تهران، 1367، ص 20 .
ب) محمدجواد لاریجانى، مقولاتى در استراتژى ملى، مرکز ترجمه و نشر کتاب، تهران، 1369، ص 45 .
ج) یوسف مازندى، ایران، ابرقدرت قرن، به کوشش عبدالرضا هوشنگ مهدوى، البرز، تهران، 1373، صص 723 - 721 .
د) محمدرضا دهشیرى، ایران و جهانى‏شدن، تهدیدها و فرصتها، فصل‏نامه مصباح، شماره 37 (بهار 1380)، صص 17 - 6 .
ه) حبیب‏الله ابوالحسن شیرازى، ملیتهاى آسیاى میانه، دفتر مطالعات سیاسى و بین‏المللى، تهران، 1370، ص 205 .
20) عباس‏على عمید زنجانى، فقه سیاسى، امیرکبیر، تهران، 1367، ج 2، ص 58 .
21) حسن ابراهیم حسن، تاریخ سیاسى اسلام، ترجمه ابوالقاسم پاینده، جاویدان، تهران، 1366، ج 2، ص 186 .
22) سعید جلیلى، سیاست‏خارجى پیامبر صلى الله علیه و آله، سازمان تبلیغات اسلامى، تهران، 1374، صص 119 - 72 .
23) فیض الاسلام، ترجمه و شرح نهج‏البلاغه، خطبه سوم، ص 46 .
24) محمدمهدى موسوى خلخالى، نورالمهدى، آفاق، قم، بى‏تا، صص 260 - 197 .
25) اشاره‏اى است‏به آیه 52 سوره مؤمنون: «و ان هذه امتکم امة واحدة و انا ربکم فاتقون‏» ; یعنى و این امت‏شما امت واحدى است، و من پروردگار شما هستم، پس از مخالفت فرمان من بپرهیزید .
26) نور/55 .
27) مفاد حدیث ثقلین و اشاره به کتاب الله مى‏تواند گویاى اهمیت قانون در اسلام باشد .
28) قصص/6 - 5 .
29) توبه/33 .
30) تفسیر نورالثقلین، ج 13، ص 507 .
31) علامه محمد باقر مجلسى، بحارالانوار، مؤسسة الوفاء، بیروت، چاپ دوم، 1403ق . ، ج 52، ص 384 .
32) ابو على فضل بن حسن طبرسى، اعلام الورى، دارالمعرفة، بیروت، بى تا، ص 399 .
33) لطف الله صافى، منتخب الاثر، منشورات مکتبة الصدر، قم، 1372، ص 308 .
34) نورالابصار، ص 156 .
35) نور/55 .
36) لطف‏الله صافى، پیشین، ص 474 .
37) همان، ص 328 .
38) اسعاف الراغبین، باب دوم، ص 140 .

 

تبلیغات