چکیده

در طول تاریخ همواره اعتقاد به منجی، دستخوش حوادث و القائات خاصی بوده است. اعتقاد به این آموزه بسته به شرایط جامعه متفاوت بوده، گاهی دارای شدت و گاهی دارای رخوت بوده است. گاهی منجی را با رسالتی قومی و این جهانی و گاهی او را فراقومی و فراکیهانی تصور میکردند. در هرصورت، این آموزه در طول تاریخ همواره در حال تغییر و تحول بوده است. عناوین مختلفی برای مفهوم منجی آخرالزمان در کتابهای عهد عتیق و عهد جدید ذکرشده است؛ یکی از این عناوین که مخصوصاً در عهد جدید، مکرر برای منجی آخرالزمان ذکرشده، عنوان «پسر انسان» است. این واژه، معنا و رسالتی فراتر ازآنچه برای ماشیح در یهود ذکر شده را برای منجی آخرالزمان ارائه میدهد. نوشتار حاضر با رویکرد توصیفی–تحلیلی، سیر تطورات و تحولات منجی باوری با تکیه بر عنوان «پسر انسان» و بسترهای شکلگیری اعتقاد به «پسر انسان» به عنوان منجی آخرالزمان را کنکاش نموده و سیری را که در معنا و مفهوم منجی آخرالزمان در هریک از کتابهای عهد عتیق و جدید رخ داده، بررسی کرده است.

تبلیغات