چکیده

یکی از کنش های فرهنگی و اجتماعی رایج در میان مردم جهان چه در دوره معاصر و چه در دوران گذشته، ایجاد نقش روی بدن است. به انواع مختلف این رفتار اجتماعی تاتو، خالکوبی و نقاشیِ روی بدن می گویند. اگر بپذیریم که ایجاد نقوش بر بدن با دیدی زیبایی شناختی هنر است، پس می توان با رویکرد انسان شناسی هنر آن را باتوجه به ساختار فرهنگی و محیطی هر جامعه و با درنظرگرفتن فشارها و محدودیت های آن بررسی کرد. این پژوهش کوشیده شده است درراستای ایجاد دیدی بازتر نسبت به تاتوکردن در جامعه معاصر خود با بهره گیری از روش شناسی توصیفی تحلیلی فرانتس بوآس در انسان شناسی هنر، پس از بررسی مشخصه های زیبایی شناختی به جستجوی معنا از منظر هنرمند و مخاطب این هنر بپردازد؛ و با درنظرگرفتن ویژگی های جهانی مشترک در این هنر و حرفه، آن را در ساختار فرهنگی و اجتماعی ویژه خود که سبب ایجاد ویژگی های سبکی خاص شده است، موردمطالعه قرار دهد. هدف این پژوهش بررسی دو نکته در حوزه انسان شناسی هنر، درباره تاتو است؛ نخست آن که ویژگی های زیبایی شناختی معمول در نظریه های هنری تا چه اندازه درباره تاتو قابل دریافت است؟ و سپس با مدنظر قراردادن این موضوع که تاتو علاوه بر ویژگی های زیبایی شناختی، وابستگی های فرهنگی و اجتماعی ویژه ای نیز دارد، به بررسی کارکردهای تاتو در ساختار فرهنگی و اجتماعی معاصر خواهد پرداخت. بنابر پژوهش حاضر نقوش تاتو و ایجاد آنها بر بدن ضمن برخورداری از ارزش زیبایی شناختی و ویژگی های تزیینی در ساختار فرهنگی و اجتماعی جامعه ای چون ایران، می تواند برآمده از تمایلات فردی چون تمایل به زیبایی باشد و مهم تر آن که، دارای معنای نمادینی است که از مناسبات اجتماعی چون تمایلات گروهی و آیینی و بافت فرهنگی و تاریخی ویژه آن جامعه تأثیرپذیرفته و برآنها تأثیر می گذارد.

تبلیغات