آرشیو

آرشیو شماره ها:
۸۶

چکیده

پژوهش حاضر با هدف تعیین نقش واسطه ای سبک های فرزندپروری ناکارآمد پدران در رابطه بین الگوی شخصیتی پدران و ناگویی خلقی دختران نوجوان انجام شد. روش پژوهش توصیفی و از نوع همبستگی (مدل یابی معادلات ساختاری) می باشد. جامعه آماری پژوهش حاضر دانش آموزان دختر مدارس شاهرود و پدران آن ها بود که تعداد 244 نفر از دختران دانش آموز مقاطع مختلف مشغول به تحصیل در مدارس شاهرود و پدرانشان به عنوان گروه نمونه به صورت دردسترس انتخاب شدند و پرسشنامه های ، شش عاملی شخصیت هگزاکو (60 HEXACO- ) (آشتون و لی، 2001)، ناگویی خلقی ( TAS-20 ) (تورنتو، پارکر و تیلور، 1979) و سبک فرزندپروری ( BPS ) (بامریند، 1972)، بین آن ها توزیع گردید. داده ها با استفاده از نرم افزار 24- Amos و روش معادلات ساختاری تجزیه و تحلیل شدند. نتایج حاکی از برازش مناسب مدل پژوهش بود. نتایج نشان داد مسیر مستقیم سبک شخصیتی پدران بر سبک فرزندپروری مستبد پدران ( 18/1 ,T= 001/0 P= )، سبک شخصیتی پدران بر سبک فرزندپروری سهل گیر پدران ( 22/0- ,T= 001/0 P= )، سبک شخصیتی پدران بر ناگویی خلقی نوجوانان (61/0- T= , 001/0 P= ) معنی دار بود. همچنین ضرایب تأثیر غیرمستقیم سبک شخصیتی پدران بر ناگویی خلقی با میانجی گری سبک فرزندپروری مستبد پدران (40/0 ,T= 001/0 P= ) و سبک شخصیتی پدران بر ناگویی خلقی با میانجی گری سبک فرزندپروری سهل گیر پدران (06/0- ,T= 001/0 P= ) معنی دار بود. درنتیجه می توان گفت سبک فرزندپروری ناکارآمد پدران در ارتباط بین سبک شخصیتی پدران با ناگویی خلقی در نوجوانان نقش میانجی دارد. بنابراین، با توجه به نتایج به دست آمده، ناگویی خلقی از دو جنبه زیستی و آموزشی برخوردار است و در نظام خانواده شکل می گیرد و برای پیشگیری از آسیب های ناشی از آن میتوان مداخلاتی برای اصلاح سبک فرزندپروری پدران طراحی و اجرا نمود.

تبلیغات