آرشیو

آرشیو شماره ها:
۵۳

چکیده

نگرشی کوتاه به متون تعلیمی بیان می کند که حکایت های عرفانی  بایزید مانند فضای کارناوال پر از تصاویری است که بیانگر براندازی و محو مرزبندی هاست. از ویژگی های کارناوالی، برهم زدن ارزش ها و هنجارهای پذیرفته شده از سوی نهادهای برتری جو است. بدیهی است این هنجارشکنی، شامل نهادهای دینی، فرهنگی، اجتماعی می شود. نگارندگان برآنند تا با استفاده از این نظریه، چند حکایت بایزید را بررسی کنند و روش حکایت پردازی او را که برمبناهای کارناوالی و مبتنی بر میزان مرزبندی میان «خود» و« دیگری» است، بازخوانی نمایند. در این روش، میزان مرزبندی، به کم ترین حد می رسد. بایزید با استفاده از ظرافت های زبانی، تک صدایی حاصل از هنجارهای پذیرفته شده را ریشخند می کند و با تداخل صداها و استفاده از تمام توان واژه ها، هرگونه تک روی را به سخره می گیرد که نتیجه آن محو تمایز ایدئولوژی ها و آفرینش طنز عرفانی است.  

تبلیغات