آرشیو

آرشیو شماره ها:
۸۳

چکیده

متن

دو جوان به عشق زیارت خانه خدا همسفر شدند و راه مکه معظمه را در پیش گرفتند.منزل به منزل به مکه نزدیک‌تر می‌شدند.در بین راه در جایی برای استراحت و غذا خوردن توقف کردند،یکی از آنها برای تهیه غذا رفت و دیگری نشسته بود و قرآن می‌خواند،یک وقت زن جوان و زیبا رویی را در مقابل خود دید.از لباس‌ها و آرایش او فهمید،از زنان بادیه نشین است،زن پیش آمد و از جوان کمی پول خواست.جوان قدری پول از جیب خود درآورد و به او داد ولی دید کار بالاتر از اینهاست و زن با عشوه و نگاه‌های شهوانیش قصد دارد او را بفریبد.لذا بسیار ناراحت شد.تا توجه کرد،خود را در محاصره گناه و شیطان دید.تلاطم درونی تمام وجودش را فرا گرفت و حالتی مانند (مادر بچه مرده) پیدا کرده و شروع به ضجّه و گریه کرد.آن زن جوان بادیه نشین از دیدن این منظره فرار کرد.رفیقش آمد و او را خیلی ناراحت دید.پرسید:چه شده است که این قدر ناراحتی؟بغض، گلوی جوان را گرفته بود و نمی‌توانست جواب بدهد.عاقبت بعد از گریه‌هایش گفت:خدا به فریاد من رسید و لطف خدا مرا از افتادن در دام شیطان نجات داد.چرا که نزدیک بود در این سفر معنوی و روحانی و با آن حالات خوب که در خواندن قرآن داشتم،با دیدن آن زن زیبا و نگاه‌های شهوانی او به گناه آلوده شوم».
رفیقش نیز با شنیدن نام گناه گریان شد،جوان قاری پرسید:تو چرا گریه می‌کنی؟گفت:گریه من از آن است که ممکن بود اگر من به جای تو بودم به گناه آلوده می‌شدم.و خداوند نیز آنان که تقوا پیشه می‌کنند و خدای را بر لذّتی آنی ترجیح می‌دهند؛مقام و جایگاهی رفیع برای آنان قرار داده است:
«وأمّا من خاف مقام ربّه و نهی النّفس عن الهوی.فإنّ الجنّة هی المأوی؛و هر کس از حضور در پیشگاه خدای،بترسد و از هوای نفس دوری جوید؛همانا بهشت، منزلگاه اوست».(سوره نازعات،آیات 40 و 41)
«و لمن خاف مقام ربّه جنّتان؛و هر کس را که از مقام پروردگارش بترسد دو باغ است».(سوره الرّحمن،آیه 46)

تبلیغات