آرشیو

آرشیو شماره ها:
۸۷

چکیده

هرگاه صحبت از تلفیق ادبیات با نقاشی است، حضور ادبیات و نقاشی را در کنار یکدیگر شاهد بوده ایم. مثل تلفیق ادبیات با نقاشی در تصویرسازی یک کتاب ادبی یا در نگارگری. اما تلفیقی که مارسل پروست از این دو ارائه می دهد، متفاوت است. سراسر رمان در جستجوی زمان از دست رفته پر از نقاشی است، بی آن که حتی یک تصویر در کل کتاب چاپ شود. او بدون آن که تصویری فیزیکی در رمانش ارائه دهد، ادبیات را با نقاشی های شناخته شده ای تلفیق می کند و متن را به آن ها ارجاع می دهد و رابطه ای بینامتنی میان آن ها برقرار می سازد تا قوه تصویرساز مخاطب را در کنترل خویش درآورد. پروست با این رویکرد قصد دارد هنگامی که رمانش خوانده می شود، راه "خیال آزاد" بر مخاطب بسته باشد و مخاطب تقریباً همان چیزی را در ذهنش تصویر کند که پروست آن را می خواهد. این مقاله از نظر ماهیت و روش، توصیفی- تحلیلی بوده و بر پایه آراء «لوران ژنی» در باب بینامتنیت و به ویژه «کلاژ بینامتنی» بنا گردیده است.

تبلیغات