آرشیو

آرشیو شماره ها:
۳۴۰

چکیده

متن

چون قرآن مجید به زبان عربى فصیح و رایج زمان بعثت پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله نازل شده بود، در زمان آن حضرت، در موارد محدودى معانى برخى از الفاظ یا مقصود از یک آیه، براى مسلمانان مجهول و نیازمند تفسیر و توضیح بود .
انسان براى فهم هر سخن و مطلب حکیمانه‏اى نیاز به تفسیر و توضیح دارد . و سخن خداوند بزرگ مسلما از این مقوله است; چرا که قرآن سخنان خداوندى عالم است که بشر براى فهم آن باید رنج‏یادگیرى قرآن و مفاهیم آن را به خود هموار کند و پیش اساتید فن زانو بزند و تحقیق و تفحص کند تا معانى کلمات الهى را درست درک نماید . از این گذشته، قرآن به زبان عربى فصیح نازل شده است، از این نظر یکى از شرائط درک معانى آن، آشنایى عمیق با این زبان و ادبیات آن است، و این شرط را همه‏کس دارا نبود . حتى زبان‏شناسان تازى هم مفاهیم و مقاصد الفاظ و تعابیر پیچیده قرآن را درک نمى‏کردند . اگرچه ابن خلدون مى‏نویسد:
«چون قرآن به زبان تازى نزول یافت، سبک و اسلوب بلاغى آن با این زبان هماهنگ بود لذا تمام تازیان عصر پیامبر صلى الله علیه و آله معانى قرآن را در غالب تک‏واژه‏ها و ... و جمله‏بندیهاى آن درک مى‏کردند» (1) .
ولى همین دانشمند پس از این گفتار یادآور مى‏شود:
«رسول خدا صلى الله علیه و آله مطالب مجمل و پیچیده قرآن را تفسیر مى‏فرمود و ناسخ و منسوخ آن را باز مى‏شناساند» (2) .
لذا در طول تاریخ از زمان نزول قرآن تا به امروز نیاز به تفسیر هر روز بیشتر شده و مفسران زیادى پا به عرصه وجود گذاشته و سخنان حکمت‏آمیز خالق خود را تفسیر کرده‏اند .
در این راستا منابعى براى تفسیر وجود دارد که اولین آن خود خداوند متعال است که خلق کننده و گوینده آیات قرآن است که به عنوان نمونه چند آیه از قرآن مجید را متذکر مى‏شویم:
«... ،این چنین خداوند آیات خود را براى مردم روشن مى‏سازد» (3) .
گرچه بعضى از مفسران «آیه‏» را به معنى «حجت‏» گرفته‏اند، اما این قسمت از آیه پس از بیان یک سرى احکام در رابطه با ماه مبارک رمضان بیان شده است (4) .
«خداوند مى‏خواهد (با این دستورها، راههاى خوشبختى و سعادت را) براى شما آشکار سازد و به سنتهاى (صحیح) پیشینیان رهبرى کند ...» (5) .
«... ،جز خدا و راسخان در علم، نمى‏دانند ...» (6) .
«... ،و آیات خویش را براى مردم روشن مى‏سازد ... .» (7) .
و همچنین آیات: 176 سوره نساء، 15 سوره مائده، 4 سوره ابراهیم و ...
به عبارت دیگر چه کسى براى تفسیر هر علمى بهتر از صاحب آن علم است؟
چنانکه در مقالات پیش یادآورى کردیم بهترین تفسیر; تفسیر قرآن به قرآن است که مرحوم علامه طباطبائى‏قدس سره نیز این نوع از تفسیر را اختیار کرده است که در زمان معاصر به نام «المیزان فى تفسیر القرآن‏» چاپ شده است .
اجمال سخن این که خداوند بزرگ معانى قرآن را به وسیله امین وحى (جبرئیل) به پیامبر خود تفهیم نموده است . پس از رسول گرامى اسلام صلى الله علیه و آله امر تفسیر و تبیین قرآن به اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام و بعد به اصحاب و عالمان دین و قرآن‏شناسان منتقل شده است .
تفسیر پیامبر صلى الله علیه و آله
دومین منبعى که مفسران، در تفسیر قرآن کریم مورد استفاده قرار داده‏اند، سخنان رسول گرامى اسلام صلى الله علیه و آله است چرا که علم پیامبر از سرچشمه وحى است و وظیفه پیامبر تبیین سخنان خداوند است . چنانکه خداى بزرگ در قرآن مى‏فرماید:
«... و انزلنا الیک الذکر لتبین ما نزل الیهم ...» (8) .
«... و ما این (قرآن) را بر تو نازل کردیم تا آنچه به سوى مردم نازل شده است، براى آنها روشن سازى ...» .
و در آیه دیگر مى‏فرماید:
«و ما انزلنا علیک الکتاب الالتبین لهم الذى اختلفوا فیه ...» (9) .
«... و ما قرآن را بر تو نازل نکردیم مگر این که آنچه را در آن اختلاف دارند، براى آنها روشن کنى ...» .
ناگفته پیداست که صحابه پیامبر و سایر مردم باید معانى آیات قرآن را از پیامبر خدا صلى الله علیه و آله که امین وحى است، سؤال کنند و از او پاسخ بگیرند .
به عنوان نمونه تفسیر آیه‏اى که منسوب به پیامبر صلى الله علیه و آله است، مى‏آوریم: وقتى آیه «الذین آمنوا و لم یلبسوا ایمانهم بظلم اولئک لهم الامن و هم مهتدون‏» (10) .
«مردم عرض کردند: (کدام یک از ما به خود ظلم کرده است؟ تا مشمول امن و هدایت‏باشد؟) رسول خدا صلى الله علیه و آله «ظلم‏» را به معنى شرک تفسیر کردند و به آیه: «یا بنى لا تشرک بالله ان الشرک لظلم عظیم‏» (11) استشهاد فرمودند .
و مى‏دانیم که پیامبر هیچ‏وقت از پیش خود سخنى نگفته، بلکه هرچه گفته است، از طرف خالق یکتا است . چنانکه خداوند مى‏فرماید:
«ما ینطق عن الهوى ان هو الا وحى یوحى‏» (12) .
«هرگز (پیامبر) از روى هواى نفس سخن نمى‏گوید» .
اما تفسیرى که در زمان رسول خدا صلى الله علیه و آله و در صدر اسلام وجود داشت، به‏صورت مختصر و کم‏حجم بود چرا که مردم آن محیط (چنانکه یادآور شدیم)، قدرت فهم الفاظ ساختارى قرآن را داشتند و در موارد محدودى، معانى برخى از الفاظ یا مقصود از جمله را نمى‏فهمیدند . لکن با گذشت زمان، عرب اصیل با سایر ملتها مخلوط شد و بر تعداد مسلمانان; با فرهنگها و لهجه‏هاى مختلف در نقاط مختلف جهان افزوده شد . امت اسلامى به سوى ایجاد علوم متفاوت از قبیل: علم لغت و صرف و نحو و فصاحت و بلاغت و دیگر علوم رو آوردند و به تدریج نیاز به تفسیر بیشتر شد .
به تدریج علم تفسیر از حدیث و فقه جدا شد و به صورت علم مستقلى درآمد . تفسیرهاى گوناگونى با لهجه‏هاى مختلف نوشته شد تا فهم کلمات خالق منان بر مردم آسان شده و چراغ راهشان باشد . و از این راه به اسرار و اعجاز و سایر معانى قرآن دست‏یابند .
شکى در این نیست که بر امت اسلامى واجب است تا تفسیر کتاب آسمانى خود را از احادیث رسیده از پیامبر و اهل بیت علیهم السلام پس از احراز صحیح بودن سند آن احادیث‏به پیامبر و اهل بیت; دریافت نموده و براساس آن عمل نمایند .
پى‏نوشت:
1) دکتر سید محمد باقر حجتى، تاریخ تفسیر و نحو، ص 19 و 20 به نقل از ابن خلدون، مقدمه العبر، ص 438 .
2) همان، ص‏20 .
3) کذلک یبین الله‏آیاته للناس لعلهم یتقون‏» (بقره: 187 و 219) .
4) تفسیر نمونه، ج‏1، ص 473 .
5) یرید الله لیبین لکم و یهدیکم سنن الذین من قبلکم ...» (آیه 26 سوره نساء) .
6) و ما یعلم تاویله الا الله ...» . (آل عمران، 7) .
7) و یبین الله آیاته للناس لعلهم یتذکرون ...» (بقره، 221) .
8) نحل، 44 .
9) نحل، 64 .
10) انعام، 82 .
11) لقمان، 13 .
12) نجم، 3 .

تبلیغات