آرشیو

آرشیو شماره ها:
۶۲

چکیده

در این مقاله سعی شده تا با رویکردی کلیت نگر، موضوعاتی همچون جامعه ی روستایی، سینمای روستایی، تغییرات سیاست های حاکمیتی و اقتصاد سیاسی دولت های گوناگون پس از انقلاب اسلامی سال 1357، در تقابل با یکدیگر قرار گرفته و ارتباطات مختلف و متداخل آنها، با استفاده از مجموعه نظریات انتقادی مورد بررسی قرار گیرد. ما در این تحقیق با تقسیم بندی ادوار گوناگون بازه زمانی مورد بحث و انتخاب نمونه ای سی عددی از فیلم های روستایی سینمای ایران با استفاده از روش نمونه گیری متناسب با حجم، متوجه شدیم که سینمای روستایی در مقطع ده ساله ی تثبیت حاکمیت انقلابی و جنگ با عراق دارای بیشترین میزان واقع نمایی، پایبندی به واقعیت زندگی روزمره و نقد اجتماعی بوده و کمترین میزان مظاهر صنعت فرهنگ سازی (نظیر کلیشه ها یا طبیعت زدگی) را نسبت به دوره های بعد داراست. در مقطع سازندگی به خاطر سیاست های تعدیل ساختاری و همچنین ساخت سیاسی جامعه در این دوران، فیلم ها اکثراً تبلیغی و ایدئولوژیک بوده و مظاهر سینمای گیشه پسند و همچنین جشنواره ای در فیلم های روستایی نمود بیشتری می یابند. در مقطع اصلاحات، غیر از موارد ایجاد نگرش های تازه و نقدهای نه چندان عمیق اجتماعی، مناسبات سینمای روستایی مانند دوران قبل بوده و فیلم های جشنواره پسند روستایی با رویکردی طبیعت زده نمود زیادی پیدا می کنند. در دوره ی بازآفرینی گفتمان انقلابی از سال 1384 به بعد نیز، فیلم های شبه دولتی و ایدئولوژیک با ساختاری مشابه با فیلم های جشنواره پسند و با تأکید بر طبیعت گرایی و مذهبی گری عرفانی (در تقابل با مذهبی گری متعارف و سنتی) و همچنین کلیشه هایی مانند کلیشه ی کودک یا عقب مانده ی ذهنی، عملاً برای واقعیت اجتماعی روستا، اهمیت زیادی قائل نمی شوند.

تبلیغات