آرشیو

آرشیو شماره ها:
۱۹

چکیده

مقاله حاضر بازخوانی و نقد دیدگاه داریوش شایگان در خصوص دو مسأله تکثر و اختلاط فرهنگی و فقدان معنویت در جهان معاصر( غرب ) همراه با ارائه راهکارهایی برای اصلاح و ارتقاء دیدگاههای مطرح در این باره است. برای فهم، از روش هرمنوتیکی و برای نقد، از دو روش نقد درونی و بیرونی استفاده شده است. شایگان حاصل اختلاط فرهنگی را چهل تکه شدن هویت ها می داند و عرصه معنویت را مستقل از عرصه فرهنگ می انگارد و بودیسم را راهکاری برای رفع مشکل فقدان معنویت در دنیای مدرن می شمارد. او با وجود تأکیدی که بر لزوم پذیرش مدرنیته و غرب از سوی دیگر فرهنگ ها و ترک هویت محلی دارد، اما می خواهد به چهل تکه شدن هویت ها نیز معتقد بماند! اما آن چه در عرصه فرهنگ و هویت در حال وقوع است بازاندیشی هویتی و فرهنگی است که شرق آن را زودتر از غرب آغاز کرده و در چارچوب یک سیاست دوگانه مقاومت- اقتباس، در پی ایجاد و به توازن رساندن فرهنگ بازآفریده شده خویش است. غرب نیز نیازمند چنین بازاندیشی با هدف جبران نقیصه کمبود معنویت است. اگر بخواهیم معنویت را مستقل از فرهنگ رشد دهیم، دوری گزیدن از نهلیسم حاکم، امری ناشدنی باقی خواهد ماند. باید در پی فلسفه ای از زندگی بود که امکان جمع توآمان فرهنگ و معنویت را فراهم سازد.

تبلیغات