آرشیو

آرشیو شماره ها:
۵۸

چکیده

مقاله حاضر به بررسی چگونگی پروبلماتیک شدن گفتمان آموزش در ایران و منازعه پیرامون آن اختصاص دارد؛ اینکه نظام آموزش در ایران از چه زمان به ابژه ای برای اندیشه بَدَل شد؟ این پرسش نتیجه نگاهی متفاوت به تاریخ نظام آموزش در ایران است. تاکنون این تاریخ، تحت تأثیر شیوه تاریخ نگاری سنتی به گونه ای خاص فهم و توضیح داده شده است. این شیوه، در تحلیل و تبیین گسست از گفتمان آموزش سنتی، توجهش معطوف به نقش ساخت های کلان و بنیادین، پندارهای مبتنی بر پیشرفت، و اصالت دادن به نقش سوژه های معین بوده است. این مقاله شیوه یادشده را کنار نهاده و با رویکرد تاریخ نگاری فوکو به موضوع پیدایش گفتمان آموزش جدید و منازعه پیرامون آن توجه کرده است. یافته های این مقاله نشان می دهد گسست از نظام آموزش سنتی، نه محصول آگاهی سوژه ای خاص است و نه در چارچوب منطقی ساختی و فراتاریخی قابل تبیین است. آنچه زمینه پیدایش این گسست را فراهم می آورد وقوع و همایندی رخدادهایی خاص در تاریخ ایران است. تلاقی این رخدادها و ناتوانی گفتمان قدیم در توضیح و چاره اندیشی برای وضعیت جدید، به پیدایش گفتمانی جدید منجر شد. گفتمانی که برخورد با بحران های موجود را نه بر اساس نظم گفتمانی قدیم، بلکه مبتنی بر علوم، فنون، و نظام عقلانیت جدید غرب پی گرفت. مجموعه این شرایط، نهاد آموزش در ایران را به موضوعی پرمناقشه تبدیل کرد و به تحولات و منازعه های زیادی پیرامون علوم و نهادهای آموزشی جدید دامن زد.

تبلیغات