آرشیو

آرشیو شماره ها:
۲۹

چکیده

هندسه مشخصه ها، انگاره ای کاربردی برای مطالعه فرایندهای صرفی- نحوی به شمار می رود. در این مقاله، به معرّفی این انگاره  و کاربرد آن در مطالعه نظام تصریف فعل در زبان فارسی می پردازیم. در هندسه مشخصه ها، نظامِ تصریف فعل از سه بخش نمود، زمان دستوری و وجه تشکیل می شود و هر یک دارای مشخصه های نسبتاً جهانی هستند که در مواردی توسط تکواژهای صرفیِ آشکار بازنمون می شوند. تعامل مشخصه های موجود در این سه حوزه، خصوصیات قلمروی تصریف فعل در زبان های مختلف را تعیین می کند. نمود در زبان فارسی دارای مشخصه های [رویداد] و [غیراتمی] است که نشان می دهد ارزش پیش فرض آن در این زبان، نمود تام است و نمود ناقص به صورت نشاندار و با واحد واژگاهی (می-) بازنمون می شود. به این ترتیب، هسته نمود اتمی در فارسی فقط در سطح تصریف فعّال است و تمایز نمود دستوری ناقص و تام را بازنمایی می کند. هسته نمود کمیّت در فارسی، هم در سطح ریشه و هم در سطح محمول فعّال است و نمود واژگانی و خصوصیات نمودیِ محمول را تعیین می کند. در مورد زمان،  فارسی دارای مشخصه [تقدّم] است که بوسیله واحد واژگاهی (–د/-ت) بازنمون می شود و زمانِ موضوع را قبل از لنگرگاهِ زمانی جمله قرار می دهد. واحد واژگاهی (–ده / -ته) در فارسی که به همراه فعل کمکی، ساخت کامل را می سازند، کارکرد متفاوتی با نمود و زمان دستوری در هندسه مشخصه ها دارد و به دلیل ارزش تقابلی که در فارسی ایجاد می کند، در هسته نحوی مستقلی ادغام می شود و مشخصه [کامل] را بازنمون می کند.

تبلیغات