آرشیو

آرشیو شماره ها:
۸۸

چکیده

آگاهی از بزرگ ترین چالش هایی است که فلسفه و حتی علوم معاصر با آن مواجه اند. جان سرل، فیلسوفِ تحلیلی معاصر که در این مقاله به صورت بندیِ دیدگاه وی از مسئله آگاهی می پردازیم، بر آن است که آگاهی راه ِحل چندان دشواری ندارد و حل آن تنها در گِرو شناخت دقیق و مفصّل مغز و حالاتِ مغزی است. سرل راه ِحل خود را «طبیعی گرایی زیست شناختی» می نامد. این راه ِحل به بیان ساده این است که «مغز، علّتِ آگاهی است». وی به هیچ وجه قصد حذف آگاهی را ندارد، اما در عین حال مدعی ارتباط تنگاتنگِ حالات مغزی و حالات ذهنی است. او با تفکیک دو نوع تحویل (تحویلِ هستی شناختی و تحویلِ علّی) و بررسیِ آگاهی در قالب تحویلِ علّی، هستیِ مستقلِ آگاهی را حفظ می کند. اعتماد به علوم تجربی و تلاش برای پرهیز از لوازم دوگانه گرایی موجب شده است که سرل با پذیرشِ فرضِ بستگی علّی، آگاهی را از قلمرو روابط علّیِ طبیعت بیرون نبرد. راهکار وی برای این معضل، طرح «سابجکتیوبودن هستی شناختی» است. این طرح به سرل اجازه می دهد تا هستی های سابجکتیو را لحاظ کرده، همچون هستی های آبجکتیو، به لحاظ علمی قابل مطالعه بداند.

تبلیغات