آرشیو

آرشیو شماره ها:
۳۵

چکیده

یکی از موضوعات قابل مطالعه در اندیشه دوره میانه اسلامی، برداشت اندیشمندان مسلمان از «امر سیاسی» است. هر برداشتی از امر سیاسی نیز متضمن تجویز گونه ای خاص از الگوی دولت است. این که نگاه اندیشمندان مسلمان به امر سیاسی چه بوده و چه تاثیری بر الگوی دولت داشته است مسئله نوشتار حاضر است. ایضاح این موضوع با ابتنا بر بررسی روایت امر سیاسی دشمن انگار در اندیشه اشمیت و اشمیت گرایان از یک سو و از طرف دیگر روایت امر سیاسی به مثابه سامان جامعه ای عاری از منازعه در آرا اندیشمندانی چون آرنت و دریدا، با استفاده از روش مقایسه ای صورت می گیرد. این که در دو رویکرد مهم اندیشه دوره میانه اسلامی یعنی اخلاق نویسی فلسفی و اندرزنامه نویسی کدام روایت امر سیاسی برجسته است و کدام الگوی دولت از آن منتج می شود؛ هدف این مقاله است. در روایت اخلاق نویسان فلسفی، امر سیاسی به معنای ایجاد فضایی ارگانیکی و تعالی گرا برای ادامه کنش برخاسته از میل درونی انسان ها است. «محبت» مهم ترین میل درونی و رکن دست یابی به چنین جامعه ای محسوب می شود. این روایت منتج به ارائه الگوی ارگانیکی دولت می شود. در روایت دوم که اندرزنامه های دوره میانه اسلامی آن را برجسته می سازند، زیست جهان انسان ها عرصه منازعه دائمی است و اوج این تعارض ساحت سیاست است. امر سیاسی در این شرایط به معنای تلاش حاکمان برای حفظ قدرت از گزند کشمکش «دیگران»  است؛ کشمکشی که دائمی و پایان ناپذیر است. روایت دوم، الگوی ابزار انگار دولت مکانیکی را برای حفظ و بسط قدرت تجویز می کند.

تبلیغات