آرشیو

آرشیو شماره ها:
۳۹

چکیده

هدف:هدف محققان این پژوهش، بررسی مقایسه ای تفکر انتقادی در میان دانشجویان رشته های مختلف، تبیین عملکرد دانشجویان علوم انسانی در این حوزه و شناسایی و مستندسازی مهم ترین کمبودهای موجود بود. روش: جامعه آماری این پژوهش، کلیه دانشجویان 96-1395 دانشگاه کاشان (6320 نفر) بود که با استفاده از روش نمونه گیری طبقه ای متناسب با حجم تعداد 365 نفر به عنوان گروه نمونه انتخاب شدند و آزمون مهارتهای تفکر انتقادی در شرایط یکسان روی آنها اجرا شد. ابزار جمع آوری اطلاعات، آزمون مهارتهای تفکر انتقادی کالیفرنیا (فرم ب) است که مهارتهای یاد شده را در قالب پنج مهارت تحلیل، ارزشیابی، استنباط، استدلال قیاسی و استدلال استقرایی، سنجش می کند. برای تحلیل داده ها از رگرسیون چندمتغیّره همزمان، تحلیل عامل اکتشافی، تحلیل واریانس یکراهه، آزمون شاپیرو-ویلک و ضریب همبستگی پیرسون استفاده شد. یافته ها: عملکرد دانشجویان رشته های علوم انسانی در حوزه تفکر انتقادی در مقایسه با دانشجویان رشته های مهندسی، علوم پایه و هنر، به طور معناداری پایین تر است. همچنین در عملکرد دانشجویان بر حسب سال ورود(دانشجویان سالهای بالا و پایین) در زمینه تفکر انتقادی تفاوت چندانی وجود ندارد. نتیجه گیری: اصولاً برنامه های درسی دانشگاهی نتوانسته اند تأثیر چندانی در افزایش سطح تفکر انتقادی دانشجویان داشته باشند. بنابر این، ضرورت توجه جدّی و عمیق نسبت به آموزش تفکر انتقادی در رشته های علوم انسانی وجود دارد.

تبلیغات