آرشیو

آرشیو شماره ها:
۵۷

چکیده

هدف از پژوهش حاضر بررسی رابطه علّی بین باورهای هوشی و برخی مؤلفه های خودتنظیمی با میانجی گری جهت گیری های هدف در دانش آموزان دوره متوسطه دوم شهر اهواز می باشد. جامعه آماری، شامل کلیه دانش آموزان پسر دوره متوسطه دوم دبیرستان های اهواز بود که به روش تصادفی چند مرحله ای، 348 نفر به عنوان نمونه از میان آن ها انتخاب شدند. ابزارهای مورد استفاده در این پژوهش، مقیاس نظریه تلویحی هوش (ITIS)، مقیاس الگوهای یادگیری انطباقی (PALS) و پرسشنامه راهبردهای انگیزشی برای یادگیری (MSLQ) بوده اند. ارزیابی مدل پیشنهادی با روش تحلیل مسیر و با استفاده از نرم افزار AMOS-16 صورت گرفت. جهت آزمون روابط غیر مستقیم از روش بوت استراپ در دستور کامپیوتری ماکرو پریچر و هیز استفاده شد. مدل پیشنهادی برازش قابل قبولی را با داده ها نشان داد و با ترسیم مسیر هدف عملکردگرا به هدف تبحرگرا برازش مطلوبی با داده ها به دست آمد. نتایج نشان داد که باورهای هوشی می تواند در هدف گزینی دانش آموزان نقش معنی داری ایفا نماید و هدف گزینی نیز می تواند به طور معنی داری برخی مؤلفه خودتنظیمی (از جمله خودکارآمدی و راهبردهای یادگیری خودتنظیم) را پیش بینی نماید.

تبلیغات