آرشیو

آرشیو شماره ها:
۲۶

چکیده

طبیعت گرایی، یک رویکرد فلسفی درون سنت فلسفه تحلیلی است، که در طول سه دهه آخر قرن بیستم یکی از جهت گیری های غالب در فلسفه تحلیلی به شمار می آید. از نگاه بسیاری از طبیعت گرایان، طبیعت گرایی نه تنها رویکردی فلسفی، بلکه در عین حال، به عنوان یک «ایدئولوژی» و عامل جهت دهنده به کل سنت فلسفه تحلیلی نیز به شمار می آید. اما با این وجود، پاسخ به این سؤال که «طبیعت گرایی چیست؟» با چالش های بسیاری همراه بوده است. برخی از فلاسفه، تلاش برای صورت بندی طبیعت گرایی و تعریف آن را بی فایده می دانند و می کوشند تا طبیعت گرایی را در بستر دیالوگ های صورت گرفته میان فلاسفه طبیعت گرا و ضد طبیعت گرا در زمینه های مختلف صورت بندی کند. در مقابل، برخی دیگر، طبیعت گرایی را یک آموزه فلسفی منسجم نمی دانند، بلکه آن را برنامه ای پژوهشی می دانند که مرکب از مجموعه ای از رویکردهای روش شناختی یا شیوه هدایت پژوهش است. هر دو رویکرد فوق با کاستی های مواجه بوده است. هدف ما در این مقاله این است که طبیعت گرایی را بر اساس مشخصه های اساسی آن صورت بندی کنیم. بر اساس این صورت بندی، طبیعت گرایی آموزه ای مرکب از دو مشخصه کلان است که عبارتند از علم گرایی و اجتناب از فراطبیعت. علم گرایی، روح معرفت شناختی طبیعت گرایی، و اجتناب از فراطبیعت، مشخصه هستی شناختی آن به شمار می رود.

تبلیغات