نویسندگان: منصور پیرانی

کلید واژه ها: شاهنامه ضمیر ناخودآگاه قومی کهن الگو روح ایرانی

حوزه های تخصصی:
شماره صفحات: ۱۹-۴۹
دریافت مقاله   تعداد دانلود  :  ۴۴۴

آرشیو

آرشیو شماره ها:
۳۳

چکیده

بنیاد های فکری و ساختار ذهنی هر ملت و جامعه ای در آثار ادبی و هنری درخشان آن بازتاب می یابد. شاهنامه فردوسی با مجموعه ای عظیم از یادگارهای کهن، نمونه ای حماسی از محتویات و نمودهای ناخودآگاه جمعی قوم ایرانی است. طغیان در برابر ستم (قیام کاوه آهنگر در برابر ضحاک: داستان فریدون) حفظ آبرو، زیر بار زور نرفتن (داستان رستم و اسفندیار) نکوهش تهمت و اثبات پاکی و بی گناهی(داستان سیاوش) باور به نیروی ایزدی و آسمانی(فر یا فره ایزدی، سیمرغ و ...) گسستن این نیرو در اثر ناسپاسی(جمشید و اسفندیار) راز و نیاز همراه با مناسک آیینی (رستم پیش از کارزار یا پس از آن، گذر از آب: داستان کیخسرو) و ... از نمونه های نهفته در ناخودآگاه قوم ایرانی و سرچشمه گرفته از کهن الگوها هستد که او را در کسب انرژی از آغاز آفرینش(زمان مقدس)، نیروی پایان ناپذیر یاری می رساند. مفاهیم نهفته در نهاد آدمی می تواند او را در پیوند با سرچشمه آفرینش نگه دارد، در سلامت روانی، تعالی و سامان اجتماعی مفید و مؤثر واقع گردد. این مقاله با بررسی بعضی شخصیت های اسطوره ای و مفاهیم کهن الگویی درصدد آن است تا نشان دهد ارتباط با زمان مقدس و ازلی، از رهگذر کلید فهم فرهنگ ها یعنی اساطیر می تواند ساختار ذهنی سالم و نیرمندی را در جامعه ایجادکند.

تبلیغات