آرشیو

آرشیو شماره ها:
۳۴۰

چکیده

متن

در مقاله گذشته صفات مشاور و ویژگیهاى او را از دیدگاه اسلام مورد بررسى قرار دادیم حال این مساله قابل طرح است که اصولا احراز عنوان مشاور بودن با آن ویژگیها چه مزیت‏هائى دارد؟ و در مقابل، انتخاب مشاورینى که شرائط لازم در مشورت را نداشته باشند، چه زیانهائى دارد؟ و دیدگاه اسلام و پیشوایان مذهبى در این باره چیست؟ تا ارزش کارشان هم براى خودشان روشن باشد تا در انجام وظیفه خود جدى بوده، مورد تشویق قرار گیرند و هم براى دیگران معلوم باشد تا بتوانند به نحو احسن از وجود مشاورین با ارزش بهره ببرند.
پاسخ این سؤال این است که اسلام براى مشاورین داراى صفات ویژه، چند مزیت قائل شده است:
1 - اسلام به چنین مشاورینى به عنوان انسانهاى داراى قلب سلیم مى‏نگرد و مشاورین داراى شرائط مشورت از دیدگاه اسلام عبادت کنندگان خالص الهى به شمار مى‏روند چرا که انسانهائى را از حیرت و سرگردانى بیرون آورده، آنان را به سوى خیر و صلاح هدایت مى‏نمایند چه عبادتى بالاتر از این عمل خیر مى‏باشد؟
امام صادق‏علیه السلام از رسول خداصلى الله علیه وآله چنین نقل مى‏کند:
«انسک الناس نسکا انصحهم حبیبا و اسلمهم قلبا بجمیع المسلمین‏»: (1) (عابدترین مردم از لحاظ عبادت خداوند، ناصح‏ترین انسانهاى دوستدار انسانهاى دیگر و سالمترین آنان به ملاحظه قلب براى جمیع ملت اسلامى مى‏باشد).
جالب در این روایت نحوه بیان و اداء کلمات است که بسیار لطیف و پرمعنى است:
اولا - مشاور و مشاورین و شوراى مشاوره را با تعبیر «انسک الناس‏» به صورت افعل‏التفضیل آورده و «انسک‏» را به ناس اضافه کرده به معناى این که در میان جمیع امت اسلام و جمیع مردم عابدترین انسانها بشمار مى‏روند زیرا چه عملى بالاتر است از راهنمائى انسان‏هاى گرفتار دیگر، مشفقانه و ناصحانه در مسیر زندگى و هدایت‏به سعادت واقعى است؟
ثانیا- باکلمه «حبیبا» اشااره به نوع مشورت و محتواى آن مى‏نماید که مشورت از روى دوستى و صفا و صمیمیت انجام گرفته است.
ثالثا - کلمه «اسلمهم قلبا» باز به صورت «افعل التفضیل‏» آورده شده اشاره به این معنى که قلب و دل انسانهاى مشاور از سالمترین و پاک‏ترین قلبها مى‏باشد.
رابعا - کلمه «جمیع المسلمین‏» این نکته را مى‏رساند که اوج دلسوزى و سلامت قلب مشاور در محدوده امت اسلام و براى جمیع مسلمین مى‏باشد.
2 - مشورت باچنین مشاورینى موجب رضاى پروردگار و بالاترین فضیلت و مزیت را در مقایسه با سایر اعمال نزد خداوند دارد.
«سفیان بن عیینه‏» مى‏گوید: از امام صادق‏علیه السلام شنیدم که مى‏فرمود: «علیک بالنصح لله فى خلقه فلن تلقاه لعمل افضل منه‏» (2) در مقام مشورت بر مشاور لازم و واجب است مشورت کننده رابراى خدا و کسب رضاى الهى نصیحت و راهنمائى کند زیرا مشاور هیچ عملى را مرتکب نمى‏شود که از لحاظ فضیلت و برترى بالاتر از نصح در مقام مشورت باشد.
3 - وجوب اطاعت از نتیجه چنین مشورتى و نهى از مخالفت‏با آن، پیامبر گرامى اسلام‏صلى الله علیه وآله فرمود: «الحزم ان تستشیر ذا الرای و تطیع امره‏».: (حزم و احتیاط عقلى آن است که تو با انسانهاى داراى عقل و راى مشورت کنى و از آنان اطاعت نمائى).
تا آنجا مى‏فرماید:«و ایاک والخلاف علیهم فان فیه الهلاک‏» (3) : (از مخالفت‏با راى مشاوران عاقل، دورى کن زیرا د راین مخالفت هلاکت و نابودى است.).
البته این دستور، وقتى متین است که مشورت کننده به هنگام مشورت و بعد از مشورت، احساس امنیت‏بنماید و بداند که مشاور در مقام مشورت، تمام کوشش و عقل و درایت و علم و اطلاعات خویش را بکار گرفته است و این امر نیز وقتى به طور غالبى حاصل مى‏شود که نظر مشاور، خالص بوده، هیچ نوع غرض شخصى در میان نباشد و گرنه خداوند سلامت فکر و عقل را از او سلب مى‏نماید و علاوه بر این، این عمل با کمال ایمان و لزوم صداقت در مشاور منافات دارد.
امام صادق‏علیه السلام ضمن نامه‏اى به «عبدالله نجاشى‏» چنین نوشت:
پدرم از پدرانش از على بن ابیطالب‏علیه السلام چنین نقل مى‏کند:
«من استشار اخوه المؤمن فلم یمحضه النصیحة سلبه الله لبه‏» (کسى که برادر مؤمنى از او طلب مشورت کند واو را د رمقام مشورت، نصیحت‏خالص و بدون اغراض شخصى راهنمائى ننماید، خداوند سلامت فکرى و عقلى را از او سلب مى‏کند). زیرا مغز و فکر در یک سطح بالا، براى مشاور نعمتى است که خداوند به او داده است و او نه تنها استفاده صحیح و به موقع از آن ننموده، بلکه این نعمت‏هاى خداداده را انحرافى بکار برده است و لذا خداوند این نعمتها را از او سلب مى‏نماید. (4)
پس لازم است مشورت در محیط صدق و صفا و بدون اغراض شخصى انجام گیرد، چنین مشورتى است که نزد خدا ارزش دارد و خداوند وعده بهشت را در قرآن بر چنین مشاورینى تضمین نموده است.
رسول خدا فرمود: «مشاورى که پنج چیز را به خاطر من و نزد من متعهد باشد خداوند بهشت را براى او تضمین مى‏کند راوى سؤال کرد آن پنج چیز کدام است؟ فرمود: «النصیحة لله عزوجل والنصیحة لرسوله والنصیحة لکتاب الله و النصیحة لدین الله و النصیحة لجماعة المسلمین‏» (5) (نصیحت در مقام مشورت به خاطر خدا و رسولش بوده، مطابق کتاب خداوند و مطابق دین خدا و متعلق آن، جماعت مسلمین باشد) یعنى در مقام مشورت مشاور باید چند اصل را به عنوان معیارهاى سنجش مورد توجه خاص قرار دهد: «رضاى خدا و دستورات وارده در قرآن - فرمان رسول خدا و دستورات سایر پیشوایان اسلام به عنوان سنت‏هاى اسلامى - مصالح امت اسلام و در ضمن آن مصلحت‏شخص مشورت کننده را در نظر بگیرد».
آرى چنین مشورتى مورد رضایت‏خداوند بوده و مشاورین آن بالاترین منزلت را نزد خداوند در قیامت دارند زیرا نصیحت در مقام مشورت از علائم و نتائج محبت و علاقه به غیر است. (6)
پس نصیحت در مقام مشورت، دلیل بر احساس کمال محبت قلبى و دلسوزى نسبت‏به برادر دینى خود مى‏باشد و نیز نتیجه نصیحت در مقام مشورت، محبت است و دوستى. (7)
و نیز نصیحت در مقام مشورت مطابق غریزه مؤمن واقعى مى‏باشد.
امام على‏علیه السلام فرمود: «المؤمن غریزته النصح‏». (8)
غریزه مؤمن بر اساس نصیحت دلیل قرار داده شده است.
و نیز نصیحت صادقانه دلیل بهترین برادرى انسانها نسبت‏به هم است.
على علیه السلام فرمود: «خیر اخوانک انصحهم‏» (9) (بهترین برادران تو ناصح‏ترین آنان مى‏باشد).
و نیز نصیحت‏برادرانه در مقام مشورت از اخلاق انسانهاى کریم مى‏باشد چنانکه على‏علیه السلام فرمود: «النصیحة من اخلاق الکرام‏» (10) (نصیحت مشفقانه از جمله خوى انسانهاى کریم مى‏باشد) زیرا مشورت با چنین کسانى چه بسا موجب راهنمائى سوى اخلاق و سیرت باطنى انسانها میشود.
على‏علیه السلام مى‏فرماید: «ما آل جهدا فی النصیحة من دلک على عیبک و حفظ عیبک‏» (11) (نتیجه نصیحت در مقام مشورت چه خوب است هنگامى که عیب تو را بیابد و اسرار مخفى تو را حفظ نماید).
اگر مشاورین، صفات بالا را که از ائمه‏علیهم‏السلام نقل شده است، داشته باشند، قطعا در مقام مشورت جز خیرخواهى و دلسوزى و رساندن نفع و سود به برادر دینى خود، قصد و نیت دیگرى نخواهند داشت.
على‏علیه السلام فرمود: «نصیحت‏با برادر دینى خود را در مقام مشورت خالص گردان و مشورت کننده را در هرحال مساعدت نما و مشکلات او را حتى‏المقدور زائل کن و از او پاداش مادى و دنیوى مخواه زیرا این انتظارها از آثار و نشانه‏اى انسانهاى پست و دون مایه مى‏باشد». (12)
نظیراین روایت از على‏علیه السلام (بعنوان وصیت‏به فرزندش امام حسن مجتبى‏علیه السلام) چنین وارد شده است:
«... ولا تطلبن مجازاة اخیک و لو حث التراب یفیک‏». (13) (تو (به عنوان مشاور) از برادر دینى خود در مقام مشورت اجر و مزد دنیوى طلب ننما و مشورت کننده به عنوان قدردانى در مقابل مشورت تو با او حتى اگر مشتى خاک به تو هدیه کند تو را کافى است).
زیرا عدم انتظار مشاور به او و پاداش از مشورت کننده باعث رفع عذاب الهى در روز قیامت مى‏باشد چنانکه «ابن عباس‏» از رسول خدا چنین نقل مى‏کند :
«سه فرقه‏اند که خداوند عذاب روز قیامت را از آنها برمى‏دارد: یکى از آنها فرقه و طائفه‏اى است که نصیحت مشفقانه آنان د رمقام مشورت شامل سایر مسلمانها مى‏گردد». (14)
حتى بالاتر در روایتى وارد است که کسى که مسلمانى را نصیحت کند و او را در مقام مشورت به سوى خیر بخواند براى او در مقابل هرگامى که در این راه برمى‏دارد، حسنه‏اى در نامه عمل او نوشته مى‏شود.
مانع در پذیرش نصیحت مشفقانه و رفع آن
آرى، مهمترین مانع که در برابر پذیرش چنین مشورت مشفقانه‏اى وجود دارد، حالت عجب و خودکامگى است که ممکن است مشورت کننده را دربر بگیرد، اسلام با این مانع بزرگ روحى برخورد شدید کرده، آن را شدیدا نکوهش و سرزنش نموده است و در روایات و احادیث از این صفت زشت‏به عنوان شکننده پشت انسانها(قاصم الظهر) تعبیر آورده است!.
امام صادق‏علیه السلام فرمود: «ثلاث هن قاصمات الظهر رجل استکثر عمله و نسی ذنوبه و اعجب برایه‏» (15) ( سه طائفه‏اند که با عمل خود پشت‏خود را مى‏شکنند (یعنى پشتوانه‏اى اصلى خود را درمسیر زندگى از دست مى‏دهند:)1 - طائفه‏اى که عمل خود را بیش از اندازه بزرگ مى‏بینند.
2 - طائفه‏اى که گناهان خود را فراموش مى‏کنند(و در مقام جبران آن برنمى‏آیند).
3 - طائفه‏اى که حالت‏خودبینى دارند (ودر نتیجه در امور خود با عقلا، مشورت نمى‏کنند و یا متعهد به عمل به آنچه با دیگران مشورت کرده‏اند، نیستند).
قطعا چنین کسانى در کشاکش گردونه زندگى مواجه با مشکلات شکننده عدیده‏اى مى‏شوند و از گذشته اعمال خویش نادم و پشیمان مى‏گردند و لکن این ندامت و پشیمانى هرگز سودى براى اینها نخواهد داشت زیرا از طریق صحیح و عقلائى در مسیر حرکت‏به سوى اهداف زندگى خویش وارد نشده‏اند، ویکى از این طرق صحیح همان طریق مشورت با عقلاء قوم است و لذا در روایات واحادیث وارد است که مشورت با حفظ شرائط لازم غالبا به دنبال آن ندامت و پشیمانى ندارد.
«حضرت عبدالعظیم حسنى‏» صحابه خاص امام حسن عسکرى‏علیه السلام از آن حضرت و او نیز از پدران خود از امیرالمؤمنین على‏علیه السلام نقل مى‏کند که رسول خدا به هنگام حرکت من به سوى یمن به نمایندگى از آن حضرت ضمن وصیتى چنین فرمود: «یا على... لا ندم من استشار»(اى على کسى که در امور خویش با عقلا مشورت کند، هرگز پشیمان نمى‏گردد).
و این که هرگز پشیمان نمى‏گردد، به جهت این است که در علم ادب عربى لاى نفى جنس اگر بر سر اسمى بیاید افاده عموم مى‏کند یعنى انسان متحیر و دو دل که در انجام عمل خویش نیاز به مشورت با عقلا دارد، اگر در مقام عمل تمام شرائط لازم در مشاور خود جمع باشد، نتیجه حاصل از این مشورت هرگز موجب پشیمانى و ندامت نخواهد بود زیرا نتیجه مشورت از دو حال خارج نیست‏یا مطابق واقع بوده، سودمند مى‏باشد یا اینکه سودمند نبوده است دراین صورت نیز مشورت کننده وظیفه خود را که مشورت با عقلا بوده، انجام داده است ولکن احیانا به واقع نرسیده و مفید واقع نشده است.
پى‏نوشتها:
1) وافى، ج‏3، ص 99.:
2) وافى، ج‏3، ص 99 - در این زمینه روایات زیادى ازامام صادق‏علیه السلام نقل شده است‏به کتاب وافى مراجعه شود.
3) مستدرک الوسائل، ج‏2، ص 65.:
4) آیات زیادى در قرآن از قبیل: ان الله لا یغیر ما بقوم حتى یغیروا ما بانفسهم. و غیر این آیه از آیات بر مطلب بالا دلالت دارد مراجعه کنید..
5) مستدرک‏الوسائل، ج‏2، ص 66 به نقل از خصال شیخ صدوق.
6) النصح ثمرة المحبة. - مستدرک الوسائل، ج‏2، ص 403 به نقل از «غرر آمدى‏» از امیرالمؤمنین‏علیه السلام..
7) قال على‏علیه السلام: «النصیحة ثمرة الود». (غرر آمدى، به نقل از مستدرک الوسائل، ج‏2، ص 403)..
8) مستدرک الوسائل، به نقل از غرر آمدى..
9) مدرک قبل.
10) مدرک قبل.
11) مدرک قبل.
12) فلاطلبن منه المجازاة فانهامن شیم الدناة.. - مستدرک الوسائل، ج‏2، ص 403 به نقل از کنزالفوائد از امیرالمؤمنین‏علیه السلام..
13) مستدرک الوسائل، ج‏2، ص 403 به نقل از رسائل مرحوم کلینى از على‏علیه السلام..
14) الناصح للمسلمین والدال على الخیر..- مستدرک الوسائل، ج‏2، ص 412 به نقل از دیلمى در ارشاد القلوب..
15) بحار، ج‏75، ص 98.

تبلیغات