آرشیو

آرشیو شماره ها:
۳۴۰

چکیده

متن

زلال جارى پاکیها
رسول اکرم‏صلى الله علیه وآله فرمود: «لو کان على باب دار احدکم نهرا فاغتسل فى کل یوم خمس مرات اکان یبقى فى جسده من الدرن شی؟ قلنا: لا قال: فان مثل الصلاة کمثل نهر االجاری کلما صلى صلاة کفرت ما بینهما من الذنوب‏». (1)
(هرگاه بر در خانه یکى از شما نهرى جارى باشد، پس هر روز پنج‏بار خود را در آن شستشو دهد، آیا در پیکر او چیزى از کثیفى و آلودگى باقى مى‏ماند؟ عرضه شد: نه، فرمود: بدرستى که مثل نماز، مثل نهر جارى است، هرچقدر نماز بگذارد، گناهان و زشتیها که در آن میان بوده، زدوده خواهد شد)!.
در اینجا نماز به نهر جارى تشبیه شده است که همواره کثافات و آلودگیها را مى‏زداید و پاکى و طهارت را همراه مى‏آورد. و امام امیرالمؤمنین‏علیه السلام فرمودند: رسول اکرم‏صلى الله علیه وآله نماز را به چشمه آب گرم و جوشانى تشبیه کرده‏اند که بر در خانه شخصى باشد و او هر روز پنج‏بار خود را در آن شستشو دهد که در آن صورت ممکن است هیچ‏گونه چرکى و آلودگى در وجود او باقى بماند؟!آنگاه امام‏علیه السلام افزودند: به تحقیق گروهى از مؤمنان قدر و حق نماز را شناختند، اینان کسانى هستند که هیچ نعمتى از زینت‏ها و متاع دنیوى و هرگونه نعمتهاى چشمگیر و خیره‏کننده از فرزندان واموال، آنان را از نماز باز نمى‏دارد و مشغولشان نمى‏کند! که خداى متعال فرموده است:
رجال لا تلهیهم تجارة و لا بیع عن ذکر الله و اقام الصلاة و ایتاء الزکاة. (2)
(مردانى که هیچ‏گونه تجارت و بازرگانى و خرید و فروشى، نمى‏تواند آنان را از ذکر و یاد خدا و برپا داشتن نماز، باز دارد و ایشان را به بازى بگیرد).
و رسول خداصلى الله علیه وآله پس از آن که آیه شریفه اوامر اهلک بالصلاة و اصطبر علیها (3) نازل شد، بشارت بهشت‏به همراه نماز داده شد، به قدرى در حال نماز بود که خود را به زحمت مى‏انداخت و مقاومت مى‏کرد و اهل بیت و خانواده را به نماز فرمان مى‏داد و صبر و مقاومت‏به کار مى‏بردند.. (4)
بدیهى است کسى که همواره به مبدا هستى و جمال و کمال مطلق اتصال یابد و خود را در جوار و کنار پاکى و زیبائى محض مشاهده نماید یا خویشتن را در زلال جارى و دریاى نامتناهى نور او غرق بداند، خود نیز پرتو و شعاع همان نور خواهد شد و جز نور و پرتو از او صادر نخواهد گشت و زشتى و آلودگى دامن او را آلوده نخواهد کرد شاید یکى از معانى و مصادیق: ان الصلاة تنهى عن الفحشاء و المنکر (5) همین باشد و اساسا چنین انسانى زمینه همه بدیها و مفاسد را در خود، در اختیار بعد الهى خود قرار داده و آن زمینه‏ها منشا و اسباب ذکر و وصول و قرب گشته است و عامل و سببى براى فساد و زشتى در وجود او باقى نمانده است.
راه قرب و طریق وصل
آنچه که از قرآن، سنت و تحلیل عقل عارفانه بر مى‏آید و بر هیچ عارفى پوشیده نیست، این است که راه «قرب الى الله‏» و «طریق وصل‏» و ادراک صحیح «عبودیت‏» و اجراى واقعى «تعبد» به وسیله «ذکر» ممکن مى‏گردد، و بدون آن هیچ‏کدام از این مقامات به دست نمى‏آید.
با توجه به این که «ذکر» در مقابل «غفلت‏»(نسیان) یعنى: توجه دائمى و همیشگى دل به حضرت حق، که گاهى به صورت ذکر لفظى و عملى هم بروز مى‏کند و به آنها هم به این جهت ذکر گفته مى‏شود که حاکى از یاد و توجه قلبى هستند. بنابراین مؤمن عارف و سالک، همواره درحال ذکر است و لحظه‏اى غفلت و نسیان بر او حاکم نمى‏شود، که منشا همه زشتیها و معاصى است.
از مصادیق اتم و اکمل «ذکر» نماز مى‏باشد، هنگامى که انسان به طور قهرى و طبیعى در دریاى بى‏کران مادیت، هواها و ابعاد حیوانى غوطه‏ور است، با هزاران موجب و وسیله نسیان و غفلت روبرو است، هر لحظه امکان این هست که از طریق و صراط مستقیم «قرب‏» خارج گردد و جاذبه‏هاى کاذب مناظر و کششهاى غریزى او را به سوى مظاهر طبیعت جذب کند و وى را از توجه به روح و جان طبیعت و علت و خالق هستى، کمال و جمال حق، غافل سازد و تدریجا از مسیر انسانیت و کمال منحرف شده بعد حیوانیت رشد یابد و کم‏کم به حیوان و بدتر از آن مبدل گردد که اولئک کالانعام بل هم اضل اولئک هم الغافلون (6) در اینجا در یک شبانه‏روز، حداقل پنج‏بار از شوره‏زار مادیت و از گرداب حیوانى به درآمده، در چشمه‏سار نور و طهارت نماز، خود را شستشو مى‏دهد و توجه و ذکر، او را به سوى هدف نهائى و معشوق جلب مى‏کند که اقم الصلاة لذکری (7) (نماز را براى ذکر و یاد من برپا دار).
وسیله قرب از دیدگاه امام عارفان
عارف چه مى‏خواهد و چه راهى را مى‏پوید؟ این که به برخى از لفاظى‏ها و سلمبه‏گوئیها بپردازیم، نوعى دیگر از خودپرستى‏ها و هواپرستى‏ها را ارائه دهیم و تظاهر به زهد و عرفان بنمائیم، نمى‏توانیم عارف باشیم و این همه شرک و ریا را عرفان بشماریم.
انزوا و گوشه‏گیرى، ژنده‏پوشى، بى‏کارى و بى‏تعهد بودن، به بهانه عرفان، از وظائف و مسؤولیتها شانه خالى کردن، قیافه و سر و روى و مو را به صورت ویژه درآوردن و ریش و سبیل را رها کردن و...، خروج از زى عرفان، فرار از معرفت و مسؤولیت، به راه کژى و انحراف کشیده شدن واز مقصد عرفان به دور افتادن است که: «العامل على غیر بصیرة کالسائر على غیر طریق فلا تزیده سرعة السیر الا بعدا». (8)
(کسى که بدون بصیرت و بینش کارى را انجام دهد، همانند کسى است که از بیراهه مى‏رود که در آن صورت، رعت‏سیر و کوشش در رفتن، جز دور افتادن از مقصد، نتیجه دیگرى نخواهد داشت).
امیرمؤمنان و امام عارفان مى‏فرماید: «الصلاة قربان کل تقی‏» (9) (نماز وسیله قرب و تقرب به پروردگار عالمیان، براى هر انسان باتقواست). و در جاى دیگر فرموده است:«تعاهدوا الى الصلاة و حافظوا و استکثروا منها و تقربوا فانها کانت على المؤمنین کتابا موقوتا الا تسمعون الى جواب اهل النار حین سئلوا ما سلککم فى سقر؟ قالوا لم نک من المصلین. (10) (همواره به نماز متعهد باشید و دائما محافظت از آن نمائید و (به واجبات اکتفا نکنید) تکثیر کنید و بسیار آن را به جاى آورید و به وسیله آن به ذات بارى‏تعالى تقرب جوئید به قرب دست‏یابید به درستى که آن، براى مؤمنان، فریضه و حکمى است واجب‏العمل. آیا به پاسخ اهل آتش(جهنمیان) گوش نداده‏اید، هنگامى که مورد پرسش قرار گرفتند که: (چه چیزى شما را به دوزخ کشاند؟ گفتند: ما از نمازگزاران نبودیم)؟!
چه هدفى والاتر و بالاتر از «قرب‏» براى عارف و چه عارفى اعرف و افضل از مولاى عارفان حضرت امام على‏علیه السلام و چه عبادت و وسیله‏اى براى وصل به قرب و لقاءالله بهتر از معراج مؤمن و عروج الى‏الله، فریضه عاشقانه و عارفانه نماز؟؟ راهى که خود محبوب امر فرموده که از آن راه حرکت کنیم، روشى که خود معبود بیان فرموده: انی انا الله لا اله الا انا فاعبدنى و اقم الصلاة لذکرى (11) (به راستى که من الله هستم، معبود و خدائى جز من نیست پس مرا عبادت کن و نماز را براى ذکر و یاد من بپا دار)! راه دیگر پوئیدن، به شکل و صورتى دیگر وارد عمل شدن و از خود چیزى را درآوردن، نوعى خودپرستیدن و از صبغت الهى درآمدن و رنگ و بوئى دیگر گرفتن است که:
هرکه او همرنگ یار خویش نیست عشق او جز رنگ و بوئى بیش نیست
و در معرفت و صبغت الهى و ادراک و عرفان، راهى جز تعبد و تسلیم و عشق و اطاعت و از «انانیت‏» درآمدن و از او شدن، راه دیگرى نیست و این راه را خود او و اولیاى او نشان داده‏اند واگر از بیراه رفتیم، انحراف، اعوجاج و عماى قلب و بصر (12) از ماست.
«معاویة بن وهب‏» از امام صادق‏علیه السلام مى‏پرسد: «افضل ما یتقرب به العباد» (برترین و بهترین چیزى که بندگان، به وسیله آن به قرب الهى مى‏توانند برسند، کدام است؟) فرمود: «ما اعلم شیئا بعد المعرفة افضل من هذه الصلاة الا ترى ان العبد الصالح عیسى ابن مریم‏علیه السلام قال: و اوصانی بالصلاة ما دمت‏حیا (13) بعد از معرفت و شناخت‏باریتعالى چیزى را براى رسیدن به قرب، افضل و بهتر از این نماز نمى‏دانم، آیاندیده‏اید که بنده صالح خدا حضرت عیسى ابن مریم‏علیه السلام گفت: و خداى متعال مرا به نماز سفارش کرده است در تمام طول حیاتم و تا زنده هستم؟).
دومین فریضه
در بسیارى از احادیث معصومین‏علیهم‏السلام با اقتدا و تاسى به قرآن مجید، نماز را در مرتبه دوم بعد از ایمان و معرفت الهى، تاکید و سفارش فرموده‏اند که اگر محققان و صاحب‏نظران و مؤمنان دقت و تامل نمایند، بیش از گذشته به عظمت و اهمیت نماز پى خواهیم برد.
در بسیارى از موارد که قرآن مجید خواسته است امر به خوبیها و نیکیها بفرماید یا عمل خوب و پسندیده انبیاءعلیهم‏السلام و صالحان را یادآورى نماید، بعد از ایمان به خدا به نماز آنان اشاره فرموده است.
در قرآن پس از آن که در مورد عنایات الهى به حضرت ابراهیم‏علیه السلام و اعطاى حضرت اسحاق و یعقوب‏علیه السلام به آن حضرت وامامت و هدایت آن بزرگواران مطالبى را بیان کرده است آنگاه فرموده:
و اوحینا الیهم فعل الخیرات و اقام الصلاة (14) (وما به آنان وحى کردیم که کارهاى نیک و نماز را برپا دارند) و در مورد حضرت اسماعیل مى‏فرماید: و کان یامر اهله بالصلاة (15) (و اهل خویش را به نماز وامى‏داشت).
از زبان حضرت ابراهیم خلیل‏علیه السلام به گونه‏اى بیان شده است که آن حضرت هدف خود و فرزندانش را اقامه نماز معرفى مى‏کند!... ربنا لیقیموا الصلاة (16) (پروردگارا تا ذریه من نماز را برپا دارند) و در دعاى نسبت‏به خود و فرزندانش، در خواست مى‏کند که رب اجعلنی مقیم الصلاة و من ذریتی (پروردگارا من و ذریه‏ام را برپا دارنده نماز قرار بده) آیات بسیار دیگر که خوانندگان محترم به واژه (صلاة) در کتاب «معجم‏المفهرس‏» مراجعه خواهند کرد.
رسول اکرم‏صلى الله علیه وآله فرمودند: اولین سهم اسلام «شهادت ان لا اله الا الله و هی الکلمة و ثانیه الصلاة و هی الطهر.. ( شهادت به کلمه لااله الا الله که کلمه توحید است و دوم نماز مى‏باشد که آن عبارت است از طهارت و پاکى..).
حضرت امام على‏علیه السلام و حضرت زهراعلیهاالسلام در خطبه‏اى که ایراد فرمودند، اولین مهم پس از ایمان و اعتقاد به خداى متعال را نماز عنوان کرده فرموده‏اند: «فرض الله الایمان تطهیرا من الشرک و الصلاة تنزیها عن الکبر...» (17) (خداى عالم، ایمان را براى پاک ماندن از شرک واجب فرمود و نماز را براى منزه گشتن از کبر..).
امام صادق‏علیه السلام مى‏فرماید: «ما من شئ بعد المعرفة یعدل الصلاة‏» (18) (پس از معرفت و شناخت‏حضرت باریتعالى، هیچ چیز نیست که همسنگ و قابل مقایسه با نماز باشد).
معیار حق و باطل و محک ایمان و کفر
شیعه که رسول رسولان و پیام‏آور اولیاء وامامان است، براى شناخت او از سوى معصومان‏علیهم‏السلام معیار و محکى مشخص شده است تا حق و باطل شناخته شوند و شیعه واقعى از شیعه ادعائى متمایز گردد امام امیر مؤمنان‏علیه السلام فرمودند: «اختبروا شیعتی بخصلتین: المحافظة على اوقات الصلاة و المواسات لاخوانهم بالمال فان لم تکونوا فاعزب ثم اغرب‏». (19)
(شیعه مرا به وسیله دو خصلت‏بیازمائید، (1) محافظت‏به اوقات نماز (خواندن نماز اول وقتها) (2) مواسات در امور مالى با برادران مسلمان، پس اگر چنین نبودند، از آنان فاصله بگیرید).
امام صادق‏علیه السلام فرمودند: «امتحنوا شیعتنا عند مواقیت‏الصلاة کیف محافظتهم علیها» (20) (شیعیان ما را هنگام اوقات نماز آزمایش کنید که چگونه محافظت‏بر آن و تقید به اول وقت نماز دارند).
باز امام على‏علیه السلام فرمودند: «الفرق بین المؤمن و الکافر الصلاة فمن ترکه وادعى الایمان کذبه فعله و کان علیه شاهد من نفسه‏». (21) (فرق میان مؤن و کافر، نماز است پس هرکه آن را ترک کرد و ادعاى ایمان نمود، عمل و فعل او وى را تکذیب مى‏کند و شاهدى از خویش بر ضد و علیه خود دارد).
آرامش بخش
انسان که به هر صورت در کشاکش روزگار و در گرداب مادیات به سر مى‏برد و دست و پا مى‏زند با داشتن بعد حیوانى و غرائز گوناگون، همواره با حوادث و پیش‏آمدها دست و پنجه نرم مى‏کند، با انواع سختى‏ها و مشکلات روبرو است و چه بسا ناکامیها و شکستها و عوامل مختلف دیگر زندگى را براى او تیره و تار سازد و به افسردگى، انده و غمهاى سهمگین و یاس و ناامیدى مبتلا گردد، در اینگونه موارد علاوه بر طبیب و دارو و درمان، داروئى لازم است که بر روح و جان انسان اثر بگذارد و طبیبى قدرتمند لازم است که دست انسان را گرفته از گرداب مهلکه‏ها و دردها نجات بخشد و موجب آرامش و اطمینان خاطر گردد، این طبیب جز معشوق و معبود عالمیان و خداى مهربان نیست و این دارو جز نام و یاد او عشق دیدار او و راز و نیاز با او عامل دیگر و چیز دیگرى نمى‏تواند باشد که به گفته امام على‏علیه السلام «یا من اسمه دواء و ذکره که خداوند خود اعلام کرده مى‏فرماید: الذین آمنوا و تطمئن قلوبهم بذکر الله الا بذکر الله تطمئن القلوب‏» (23) (تنها با یاد خدا دلها آرامش مى‏گیرند) نماز که مصدق اتم ذکر و نمونه اکمل دعا و نیایش است، مؤثرترین و بهترین وسیله آرامش است که در اینجا، انسان از همه گردابها و غرق شدنها نجات یافته و در پناهگاهى مطمئن و ساحلى آرام، سکنى گزیده است. و لذا افراد با ایمان و نمازخوان هرگز به نگرانیها و اضطرابها و افسردگیهاى آنچنانى مبتلا نمى‏شوند و هرگز یاس و نومیدى آنان را از پاى درنمى‏آورد و از هیچ حادثه‏اى و رخدادى نمى‏ترسند و نمى‏نالند.
نالیدن بلبل ز نو آموزى عشق است هرگز نشنیدیم ز پروانه صدائى
نگارنده در جلسات مشاوره‏اى که با افراد، بخصوص با دانشجویان دارم، پیرامون افسردگیها و اضطرابها -همواره به نتیجه قطعى رسیده‏ام و با عنایات الهى مراجعین اقرار کرده‏اند که هرگاه نگرانى و دلهره‏اى ما را از پاى درمى‏آورد، باکمال تانى و حضور، وضو مى‏گیریم و باخلوص و قلبى متوجه دو رکعت نماز مى‏خوانیم، این عامل عالى‏ترین وسیله‏اى است که به ما آرامش مى‏بخشد و از هیچ چیز دیگر نمى‏هراسیم!
انسان معاصر که به علل گوناگون، در ترس و دلهره به سر مى‏برد و براى نجات از این بدبختى به انواع مخدرها پناه مى‏برد، تنها راه نجاتش از این گرداب، بازگشت‏به ایمان و توجه به خدا مى‏باشد که نمازى که پیامبران الهى نشان داده‏اند، عالى‏ترین مکتب تربیتى و مؤثرترین داروى شفابخش است.
اگر هنوز در جهان، پاکى، آرامش، صفا، صمیمیت و دیگر نعمتهاى الهى وجود دارد، به واسطه کسانى است که خود خداگونه هستند و همواره در پیشگاه قرب او صفات خداوندى دارند و در جامعه شایستگى خلیفة‏اللهى از خود نشان مى‏دهند و به همه وظائف الهى انسانى خود عمل مى‏کنند امام صادق‏علیه السلام فرمودند: «ان الله یدفع بمن یصلى من شقینا عمن لا یصلى من شیعتنا ولو اجمعوا على ترک الصلاة لهلکوا» (24) (بى‏تردید، خداى متعال به وسیله کسانى که نماز مى‏گزارند از شیعیان ما، بلاها و حوادث را از آنان که نماز نمى‏خوانند، نیز دفع مى‏کند که اگر همگان نماز را ترک کنند، حتما به هلاکت‏خواهند رسید).
توجه به همه ابعاد زندگى انسان
نماز که از سوى آفریننده حکیم، بر انسان واجب گشته، خود نمونه‏اى از یک عمل اعجازآمیز است که در آن به تمام ابعاد وجودى انسان و به همه شرائط زندگى او توجه شده است، ابعاد اعتقادى عرفانى، اخلاقى، تربیتى، اجتماعى، حقوقى، اقتصادى، سیاسى و بهداشت روح و جسم مورد توجه است، آزادى و آزادگى تنها در این مسیر ممکن و متصور است که در شبانه روز بارها و بارها مى‏گوئیم «ایاک نعبد و ایاک نستعین‏» (تنها و تنها تو را مى‏پرستیم و تنها از تو طلب یارى مى‏جوئیم). اگر ما تنها به همه شرائط نماز عمل کنیم و به ابعاد آن توجه نمائیم در واقع به همه وظائف انسانى عمل مى‏کنیم و از همه مفاسد و زشتیها، در امان مى‏مانیم، به همین جهت‏بوده که مولاى آزادگان امام على‏علیه السلام فرمودند: «والله الله فى الصلاة فانها عمود دینکم‏» (25) (خدااى را خدا را درباره نماز که آن استوانه محکم دین شماست).
علما و دانشمندان، اساتید، طلاب، دانشجویان، و برهمه مسؤولان آگاه و دلسوز کشور و امت اسلامى ایران است که در اقامه این امر خطیر بیش از پیش همت‏بگمارند و در بالا بردن افکار جامعه و آشنا کردن آنان به روح و واقعیت و نقش ارزش نماز، از هر طریق معقول، مشروع علمى و هنرى استفاده نمایند! که این وظیفه را خداى متعال تصریح فرموده است: الذین ان مکناهم فى الارض اقاموا الصلاة... (26) (آناان کسانى هستند که اگر ما به آنان مکنت و حکومت‏بدهیم ایشان اقامه نماز نمایند و نماز را برپا دارند). همچنان که امت اسلامى ایران امام و مقتداى جهانیان در ابعاد فرهنگى و اسلامى شده است، لازم است این رسالت تاریخى و الهى به نحو احسن انجام گیرد.
جهاد و جنگ براى نماز
در جنگ صفین، ابن عباس متوجه شد که حضرت امیرمؤمنان‏علیه السلام به این سو و آن سو مى‏نگرند، از آن حضرت علت را پرسید فرمودند به زوال شمس دقت مى‏کنم که آیا ظهر شده است؟
ابن عباس گفت: چرا؟ حالا وقت نماز است؟ امام فرمود: اصلا من براى نماز مى‏جنگم (27) امام‏علیه السلام حتى در میدان جنگ نماز را از اول وقت‏به تاخیر نمى‏اندازد زیرا مقتدایش حضرت رسول اکرم‏صلى الله علیه وآله به او فرموده بود: «ولا یؤخرها فان فى تاخیرها من غیر علة غضب الله عزوجل‏» (28) (اى على نماز را تاخیر میفکن زیرا در تاخیر افکندن آن بدون علت و جهت موجب خشم و غضب خداوندى خواهد بود).
چگونه نماز بخوانیم
با توجه به اینکه نگارش مستوفاى نکات مربوط به فریضه عظیم نماز در یک مقاله و چند مقاله نمى‏گنجد، چگونگى و کیفیت نماز گزاردن را از بیان اسوه عالمیان رسول گرامى اسلام‏صلى الله علیه وآله مى‏شنویم و براى حسن ختام عین فرموده‏هاى آن حضرت را بدون تجزیه و تحلیل نقل مى‏کنیم به امید این که خداى متعال ما را از نمازگزاران واقعى محسوب فرماید و قلوب ما را به نور خویش روشن‏تر گرداند.
«انه قال صل صلاة مودع فاذا دخلت فى الصلاة فقل هذا آخر صلاتى من الدنیا و کن کان الجنة بین یدیک والنار تحتک و ملک الموت ورائک و الانبیاء عن یمینک و الملائکة عن یسارک و الرب مطلع علیک من فوقک فانظر بین یدی من تقف و من تناجى و من ینظر الیک؟!». (29)
(به درستى که پیامبرصلى الله علیه وآله فرمود: نماز را همچون محتضر و کسى که آخرین لحظات عمرش را مى‏گذراند، به جاى آور! پس هنگامى که به نماز وارد شدى، بگو این آخرین نماز من در دنیاست و این‏چنین باش که گویا بهشت در برابر توست و آتش جهنم زیرپایت و فرشته مرگ پشت‏سرت و پیامبران سمت راست تو و ملائکه الهى سمت چپ و پروردگار عالمیان از بالاى سر بر تو مطلع و آگاه است، پس بیاندیش که در برابر چه کسى ایستاده‏اى؟ و با چه کسى مناجات مى‏کنى؟ و چه کسى بر تو ناظر است؟!
بار خدایا ما را از نمازگزاران واقعى محسوب فرما و به وسیله ذکر و یاد خودت دلهاى ما را با نور ایمان و معرفت منور گردان و قلوب ما را از آرامش و اطمینان برخوردار کن تا باعشق به تو از هیچ عاملى نهراسیم و هرگز دلهره و اضطراب و تشویشى نداشته باشیم و همواره در جوار تو در سعادت، خوشبختى و سرور و شادکامى غوطه‏ور باشیم.
پى‏نوشتها:
1) رسائل طبع آل البیت، ج باب اعداد الفرائض، حدیث‏3..
2) نور، 37..
3) طه، 137 (واهل خویش را به نماز و صبر و مقاومت‏براى آنان فرمان بده).
4) تصنیف نهج البلاغه، حبیب بیضون، ص 293..
5) عنکوبت، 45 (به راستى که نماز، از فحشاء و منکرات باز مى‏دارد).
6) اعراف، 179 (اینان همچون چارپایان بلکه گمراه‏ترند، اینان همان غافلان هستند).
7) طه، 14.
8) نهج البلاغه،..
9) مدرک قبل، حکمت، 131، طبع فیض.
10) تصنیف نهج البلاغه، ص 293 و اشاره به آیه 43 مدثر..
11) طه، 14.
12) کورى دل و دیده و نداشتن بینش.
13) سفینة «صلا» اشاره به آیه 31 مریم.
14) انبیاء، 73.
15) مریم،55.
16) ابراهیم، 38.
17) خطبه حضرت زهراعلیهاالسلام و نهج البلاغه.
18) سفینة اصلاح.
19) مستدرک، ص 163..
20) سفینة، صلا.
21) نهج البلاغه، ابن ابى الحدید، ص 294 - 380..
22) دعاى کمیل، اى خدائى که نام او داروى دردها و یاد ااو شفابخش بیماریها و دلهاست.
23) آل عمران، 191.
24) وسائل، ج ص 28.
25) وصیتنامه حضرت على‏علیه السلام در نهج البلاغه.
26) حج، 41.
27) سفینة، صلا.
28) مدرک قبل.
29) سفینة‏البحار، صلا..

تبلیغات