آرشیو

آرشیو شماره ها:
۳۴۰

چکیده

متن

پیرامون موضوعى مى‏اندیشیم و مى‏نگاریم که مطالعه همه زیبائیها، سرچشمه فضائل و کمالات، طریق عشق، راه وصول به معشوق و وسیله عروج به مقام قرب الهى است. زمینه همه پاکیها، نیکیها و عامل مصونیت از همه زشتیها است، راز و رمز عاشق و معشوق و ناز و نیاز حبیب و محبوب است! نجواى خلوتگه یاران و نغمه فرشته و ملکوتیان است. زمزمه نیایش با معبود است و آهنگ پیرایش از آنچه که غیر اوست! آرامش‏بخش دلها و نیروبخش جان‏ها و روان‏هاست!
پناهگاهى مطمئن و دژى استوار و خلل‏ناپذیر است، داروى اضطرابها و نگرانیها و دواى ترس‏ها و دلهره‏هاست!
مع الاسف عوامل گوناگون موجب گشته است که بسیارى از ما مسلمانان به عظمت و ژرفاى بیکران نماز و اوج متعالى آن پى نبریم و آثار و ثمرات همه‏جانبه آن را ادراک ننمائیم!
نفوذ فرهنگهاى استعمارى و التقاط آداب و رسوم و سنن جاهلى و فرهنگهاى غیر اسلامى و بیگانه نیز زمینه بى‏توجهى را فراهم نموده عدم آگاهى کافى از بینش اسلامى و ارزشها و معارف الهى، این بى‏توفیقى را تشدید کرده است!
تردیدى نیست که امت و ملت پاکسرشت ایران، اسلامى‏ترین ملت جهان و خداجوترین جمعیت عالم است و تنها مردمى هستند که اسوه جهانیان گشته در صدد پیاده کردن کلیه احکام و قوانین سعادتبخش اسلام مى‏باشند و قدرتهاى شیطانى و استعمارى نیز از این ملت، فرهنگ ا ین ملت و رهبرى اسلامى این امت مى‏هراسند!
اما باید جوانمردانه اعتراف کنیم که با همه این ارزشها و افتخارات، سالهاى متمادى تحت‏ستم بیدادگرانه حکومتهاى مزدور طبعاتحت تاثیر فرهنگهاى فاسد و آلوده بیگانگان، دشمنان و استعمارگران نیز بوده‏ایم و در نتیجه اکثریتى از جامعه ما، به روح مبانى و معارف الهى اسلام، آشنائى کافى نداریم و بسیارى از ما تنها به صورت قشرى از احکام و قوانین آگاه بوده. به ظاهرى بسنده مى‏کنیم و برخى دیگر روشنفکر مآبانه! ذلتبارترین روشها را از بیگانگان تقلید مى‏کنیم و بى‏اعتنائى به ارزشهاى انسانى اسلامى را نوعى تجدد مى‏شماریم! و بالمآل از رشد و تکامل انسانى باز مانده در جهل مرکب باقى مى‏مانیم، و برخى دیگر که از جان و نهاد علم بى‏خبر و واژه زیباى آن را هم ادراک نکرده‏اند و تنها آن را وسیله وصول به آخور و آبشخور مى‏دانند، با علم‏زدگى و ادعاى علم، حتى اجازه اندیشیدن در معارف الهى را به خود نمى‏دهند و از همه زیبائیها و فضائل الهى انسانى، محروم مى‏مانند و خود براى جامعه بشرى بلائى و دردى بى‏درمان!!
روى این اصل، امروز بر محققان، اندیشمندان، متفکران، فقهاى بزرگوار، اساتید حوزه‏هاى علمیه و دانشگاه‏ها، طلاب و دانشجویان عالم و هنرمند، لازم است که پیرامون اغلب ارزشها، معارف واحکام اسلامى مطالعه مجدد نموده با بیان و قلمى روشنگرانه‏تر و روشهائى هنرمندانه‏تر وارد میدان عمل گردند و خسارتهاى بى‏شمار گذشته را جبران نمایند و برادران و خواهران عزیز جامعه خود را با ارتقاء آگاهى، خرد واندیشه، به احکام اسلام آشناتر سازند تا با خواست‏خداى عالمیان، زندگى سعادتمندانه و مالامال از خوشبختى، فراروى همگان قرار گیرد واز پلیدیها و زشتى‏ها درامان باشیم. یکى از موضوعاتى که با همه شهرت و همگانى بودنش، لازم است مجددا مورد تحلیل و بررسى قرار گیرد، مردم به ارزشهاى مادى و معنوى آن پى ببرند، نقش و اثر آن را احساس نمایند و از برکات آن بهره‏مند گردند، عمل ملکوتى، و فریضه بزرگ نماز است:
نگارنده با عنایات الهى، با مشکلاتى که داشتم برآن شدم که در این افتخار سهیم گردم و به قدر شبنمى در بوستان. از ژرفاى بى‏کران نماز بنگارم و از خداى بزرگ توفیق مسالت دارم.
نقش وارزش نماز
فریضه نماز در فرهنگ اسلام، به گونه‏اى تشریح شده است که اگر انسانى، با شرائطى که در قانونگذارى ملحوظ شده است، آن را انجام دهد در واقع مسیر همه زیبائیها را پیموده و از همه زشتیها درامان مانده است!
در نماز به همه ابعادى که انسان، از جهت وجودى داراى آن ابعاد بوده و نیازمند به آنها است، توجه عمیق گشته.
اگر بخواهیم همه آنها را در نگارش، مورد توجه و تحلیل قرار دهیم، خود کتاب قطورى رامى‏طلبد که این مقال کوتاه گنجایش آن را ندارد، امید است که با توفیقات الهى در فرصتى دیگر این مباحث را مورد مداقه قرار دهیم!
در نماز مبنا و زیربناى سعادت و خوشبختى دنیوى پایه‏ریزى گشته آثار و ثمرات معنوى واخروى مورد توجه قرار گرفته است.
در نماز ریشه و اصول اعتقادى تکمیل مى‏گردد، معرفت و عرفان حقیقى اسلامى به دست مى‏آید، روح تعبد و معناى عبادت، روشن و عملى مى‏شود. عالیترین روشهاى اخلاقى و تربیتى اجرا مى‏گردد، به بهترین وجه مسائل اجتماعى، حقوقى و انسانى تعلیم مى‏شود، به پاکترین نوع به مسائل مالى واقتصادى توجه مى‏گردد منزه‏ترین و انسانى‏ترین معناى سیاسى مطرح مى‏شود! وبالاخره بهداشت جسم و روح و طهارت تن و روان، مورد توجه عمیق قرار مى‏گیرد و...
احرام کعبه نماز
مى‏دانیم که قبل از نماز وظائفى به عنوان مقدمات نماز، به عهده نمازگزار است که یکى از آنها طهارت و پاک بودن انسان است و یکى از طرق به دست آوردن طهارت و پاکى، وضو گرفتن یا غسل کردن (1) مى‏باشد، چنانچه به چگونگى تشریع این وظیفه، اندکى تامل کنیم، مى‏بینیم چه اندازه به بعد انسانى و تربیتى او توجه شده است و چگونه در تلطیف و طهارت روح و پاکیزگى جسم و جان نقش چشمگیرى دارد؟!
وضو، همانند احرام بستن، براى ورود به حرم و وصول به معبود در عمل الهى حج، مقدمه ورود به نماز و آمادگى و تهیؤ براى تشرف به محضر محبوب است!
انگیزه و نیت، سرچشمه اخلاق و تربیت
نخست‏باید نیت کنیم که: این عمل و همه اعمالم، تنها و تنها براى خدا و براى رسیدن به قرب اوست! با این وظیفه درون را شستشو مى‏دهیم و با دیده دل به کمال و جمال محض مى‏نگریم و زمینه دل را از آنچه غیر اوست پاک مى‏سازیم که نخستین مراحل عرفان و تربیت، از اینجا آغاز مى‏شود، اگر درون را تصفیه کردیم، اگر خویشتن راتزکیه نمودیم، اگر جلوه‏هاى جلال و جمال را در خود مشاهده کرده پروراندیم، زمینه همه فضائل و زیبائیها را در وجود خویش آماده کرده‏ایم!
شاید به همین جهت‏باشد که در فرهنگ اسلام به موضوع انگیزه و نیت، سفارش و تاکید شده و رسول اکرم‏صلى الله علیه وآله فرموده است: «انما الاعمال بالنیات ولکل امرى ما نوى‏»بى‏تردید ارزش همه اعمال به نیتها بستگى دارد و تنها ارزش نیت است که براى هر انسانى مى‏ماند.
زیرا نیت مربوط به درون انسان است و چنانچه درون، کشش به سوى زیبائیها داشت، انگیزه به وجود مى‏آید و اگر انگیزه به دست آمد، عمل، نتیجه و ثمره طبیعى آن خواهد بود.
وبه عبارت دیگر: نیت و انگیزه خود نوعى عمل است که واکنش و عکس‏العمل ویژه آن، به صورت رفتار و عمل بروز مى‏یابد که امام صادق‏علیه‏السلام در این زمینه فرموده است: «صاحب النیة الصادقة، صاحب القلب السلیم... والنیة افضل من العمل الا وان النیة هى العمل‏» (2) کسى که داراى نیت راستین و صادق است، داراى قلب و دلى سلیم... و نیت از عمل برتر است، و آگاه باشید که نیت، همان عمل است.
بدیهى است کسى که از قلبى سلیم و دلى پاک و خداجو بهره‏مند باشد که مکان خداى لامکان است و همواره توجه به سوى او داشته باشد، در واقع، همواره به سوى جمال محض و زیباى مطلق در حرکت است و هیچ‏گاه طالب زشتى و زشتکارى نخواهد بود! از این جهت تزکیه درون و توجه به حق و نیت‏خالص و انگیزه الهى، بهترین زمینه و عامل تربیت و تکامل مى‏باشد و در همه احکام اسلام، حتى در امور عادى و مباح نیز مورد توجه قرار گرفته است!
توجه داشتن به شرائط وضو که رعایت آنها واجب و نبودن آنها موجب بطلان عمل وضو مى‏گردد. هرکدام درسى براى تربیت، تزکیه و انسان‏سازى و خودسازى است، مانند: پاک و مطلق بودن آب (3) مباح بودن آب، ظرف و فضائى که در آن وضو انجام مى‏گیرد، فقط به قصد «قربت‏»وانجام فرمان خدا وضو گرفتن و آنکه استعمال آب براى وضو گیرنده مانع و ضررى نداشته باشد، (4) همگى نشانگر این است که انسان مسلمان، به حق مردم، مال مردم احترام کامل قائل است و به پاکى و طهارت جسم و جان بسیار اهمیت مى‏دهد و حساسیت‏بهداشت روح و روان را از وظائف و فرائض مى‏داند!
این اشاره کوتاه به اندکى از فلسفه حکم وضو، در رابطه با مقدمات نماز است که نقل و تحلیل مستوفانى آنها، بحثى گسترده و فرصتى دیگر را نیاز دارد، و پرداختن به مستحبات مانند: مسواک کردن، هنگام وضو، مضامین عالى و سازنده دعاهاى وضو، مضمضه، استنشاق و... و خود مطلبى خطیر و مجزا است که همگى ناظر بر خوشبختى و سعادت فردى واجتماعى و تربیت ابعاد روحى و جسمى انسان مى‏باشد. (5)
مدرسه عشق و عرفان
در طول تاریخ و در عصر ما، بسیارى از عرفان، دم زده و مى‏زنند و برخى با این ادعا و از این راه به کژى و انحراف کشیده شده به نتیجه معکوس ضد عرفان دست مى‏یابند! که: «من آثر العرفان للعرفان فقد قال بالثانى‏» (6) لحظاتى که عارف واقعى مى‏خواهد مرتبه وجودى خود را به وجود مطلق نزدیک نماید و با تعالى، تکامل و رقاء به مقام «قرب‏» که همان نزدیکى و قرب وجودى است، نائل گردد، او از تمام تعلقات و وابستگى‏ها مى‏گسلد و خویشتن را از همه چیز آزاد مى‏سازد و تنها و تنها به معشوق و معبود مى‏اندیشد، او را مى‏بیند، آواى او را مى‏شنود و همه چیز را اثر و مخلوق او مى‏داند، فقط او را مى‏طلبد و مى‏جوید، براى او زندگى مى‏کند و براى او مى‏میرد!
غلام همت آنم که زیر چرخ کبود زهر چه رنگ تعلق پذیرد آزاد است مگر تعلق خاطر به ماه رخسارى که خاطر از همه غمها به مهر او شاد است
عارف حقیقى، از آنجا که حقیقت وجودى خویش را مى‏یابد و مى‏شناسد، و مى‏داند که وجودى از سنخ وجود باریتعالى وانسانیتش بعد الهى او است که: «ثم نفخ فیها من روحه فمثلت انسانا» (8) پس از آن خداى متعال از روح خود در او دمید، آنگاه به صورت انسان متمثل گشت و انسان شد ارزش خود را درمى‏یابد و بزرگوارى و کرامت نفس خویش را مى‏فهمد و دراین معرفت و شناخت‏به عظمت وجو مطلق بیش از پیش پى برده عاشقانه به «وصول ولقاء» مى‏اندیشد که رسول اکرم‏صلى الله علیه وآله فرمودند: «معرفة النفس طریق الى معرفة‏الحق‏» (شنااخت‏خویشتن خویش، راهى است‏به سوى شناخت‏حق مطلق) و به این جهت مى‏کوشد تا خود تجلیگاه اسماء و صفات خداوندى گردد، واجد زیبائیها و از زشتیها به دور و منزه باشد.
به جهت این که: «من عرف نفسه فقد عرف ربه‏» (9) باور مى‏کند که همواره در محضر اوست و او که محیط، بصیر، علیم و قادر است، بر همه حیاتش احاطه دارد و ناظر است، رضاى او را مى‏طلبد و وصل او را آرزو مى‏کند تعهد و تکلیف را ادراک مى‏کند وظیفه و مسئولیت را شرط حیات خود مى‏شمارد و انجام آنها را طریق عشق و راه وصول و مسیر سلوک الى الله مى‏داند و طبعا راهى جز راه او نمى‏پوید و سخن جز بر رضاى او نمى‏گوید تا به مرحله «عشق و تعبد» نائل گردد! که تعبد ثمره و نتیجه معرفت و آگاهى است، تعبد مرتبه‏اى است که انسان، معبود و معشوق رامى‏بیند و با وله و حرص، قرب و نزدیکى او را مى‏جوید و در هر حال واله و شیداى او، خوشنودى او را مى‏طلبد، مطیع و منقاد بى‏چون و چراى او مى‏شود. در اینجا مقام و منزلت «عبودیت‏» را مى‏فهمد و از اینکه «عبداوست‏»، سر به آسمان مى‏ساید که: «الهى کفانى فخرا ان تکون لى ربا و کفانى عزا ان اکون لک عبدا انت کما ارید فاجعلنى کما ترید». (10)
نماز عالیترین مصداق ذکر و مستقیم‏ترین صراط قرب است!
در بسیارى ا ز آیات کریمه قرآنى هرگاه سخن از «ذکر» به میان آمده نماز را مترادف و مصداق آن معرفى کرده است: «قد افلح من تزکى و ذکراسم ربه فصلى‏» (11) به تحقیق رستگار شد کسى که خویش را تزکیه کرد و یا دو ذکر پروردگارش را در دل داشت و سپس نماز گزارد و در آیه دیگر:»... اذا نودى للصلاة من یوم الجمعة فاسعوا الى ذکرالله‏» (12) هنگامى که روز جمعه براى نماز ندا داده شدید، پس بشتابید به سوى ذکر خدا.
ودر مورد شیطان که جلوى نماز را مى‏گیرد مى‏فرماید: «و یصدکم عن ذکرالله و عن الصلاة‏» (13) شیطان شما را از ذکرالله باز مى‏دارد و مانع مى‏گردد.
ملاحظه مى‏کنید که نماز بهترین وسیله براى توجه و یاد خداى متعال است.
ادامه دارد
پى‏نوشتها:
1) به فتواى اکثر مراجع عظام، در میان غسلها تنها با غسل جنابت مى‏توان نماز خواند.
2) سفینة‏البحار محدث قمى.
3) آب خالص و نه مضاف، مثل گلاب، آب میوه، آل گل آلود و...
4) به رساله توضیح المسائل مراجع عظام وکتب فقهى، باب وضو مراجعه شود.
5) به مدرک قبل و کتب ادعیه و حدیث مراجعه شود.
6) کسى که عرفان را براى عنوان عرفان پى جوئى کند، به دو خدائى قائل شده و مشرک است!
7) قرآن مجید: از روح خود دراو دمیدم.
8) نهج البلاغه، خطبه 1، ص‏29، فیض الاسلام.
9) بحارالانوار، ج‏70.
10) به صحیفه سجادیه مراجعه شود.
11) اعلى، 15.
12) جمعه،9.
13) مائده،91.

تبلیغات