آرشیو

آرشیو شماره ها:
۷۶

چکیده

غزالی یکی از بزرگ ترین متکلمانی است که برای منطق منشأ وحیانی قائل است. او خدا را معلم اول، جبرئیل را معلم ثانی و پیامبر اکرم6 را معلم ثالث می شمرد. مهم ترین ابتکار غزالی در علم منطق، استخراج قیاس های منطقی از قرآن کریم است که با مثال های اصولی و اسلامی آمیخته و آنها را در کتاب «القسطاس المستقیم» آورده است. از دیدگاه غزالی، قرآن کریم نور است و از آن جهت نور خوانده می شود که مشتمل بر موازین منطقی است. قرآن کریم تمامی حقایق عالم را به صورت مجمل و مضمر داراست. او بین منطق و آموزه های قرآنی از طریق ارجاع قیاس های منطقی به پنج میزان قرآن کریم، رابطه عمیق برقرار کرده است. او برای جایگزینی اصطلاحات یونانی، از مثال های شرعی فقهی و کلامی استفاده نموده است. این رابطه بدین گونه است: میزان تعادل بر «قیاس اقتران حملی»، میزان تلازم بر «قیاس استثنایی متصل» و میزان تعاند بر «قیاس استثنایی منفصل» منطبق است. میزان تعادل خود بر سه گونه است: میزان اکبر (شکل اول)، میزان اوسط (شکل دوم) و میزان اصغر (شکل سوم) که در مجموع به پنج مورد خلاصه می شود. پیامد نظریه غزالی این است که منطق را به جای امامت گذاشته و روی این مسأله تأکید کرده است که با وجود منطق، به امام معصوم نیازمند نخواهیم بود. در مقاله حاضر به انطباق این موازین با قیاس های منطقی پرداخته ایم.

تبلیغات