آرشیو

آرشیو شماره ها:
۲۲

چکیده

این مقاله در صدد است نشان دهد که چگونه استخراج نتایج اساسی ترین اصل حکمت متعالیه، یعنی اصالت وجود، در حوزه انسان شناسی تصویری جدید از انسان و هویت وجودی او به نمایش می گذارد. در این راستا نویسنده از طریق تحلیل و تبیین نکته نظرهای ویژه ای که صدرالمتألهین را نسبت به پیشینیان وی، در موقعیتی متفاوت قرار می دهد، بر این مطلب تأکید دارد که تمام جذابیت و خردپذیری آراء انسان شناسانه وی مدیون توجه به نقش اصالت وجود در این حوزه است و قرائت اصالت ماهیتی از انسان شناسی صدرایی، نه جذاب به نظر می رسد، نه خردپذیر است و نه مشتمل بر نکته ای جدید و متفاوت از آراء پیشینیان. نتیجه این رهیافت، معرفی انسان به عنوان موجودی برخوردار از هویتی یگانه و تشکیکی است که دو نوع پویایی تاریخی و جوهری دارد و هویت وجودی اش برساخته از تحول تاریخی نوع انسان و تحول جوهری برآمده از کنش های نظری و عملی خود او است.

تبلیغات