آرشیو

آرشیو شماره ها:
۸۳

چکیده

متن

عارفی به مریدی گفت: شیطان بر پدر و مادر تو «آدم و حوّا» سوگند خورد که نصیحت گر آنان است و دیدی که با ایشان چه کرد. حال که به گمراهی تو سوگند خورده است و خطاب به پروردگار گفته است: «فبعزتک لاغوینّهم اجمعین؛ به عزّت و جلالت قسم که جملگی خلق را گمراه خواهم کرد»1 معلوم است که با تو چه کند. اینک کمر همت را ببند و خود را از کید و فریبش برهان.
پا پاسخ منطقی خ منطقی
منصور دوانقی امر کرد، مردی را که درباره او سعایت کرده بود آوردند. آن مرد نیز شروع به طرح دلایل خود کرد. منصور برآشفت و گفت: آیا نزد من دوباره به تکرار حرفهایت می‌پردازی؟
آن مرد پاسخ داد، خداوند می‌فرماید:
«یوْمَ تَأتی کُلّ نَفْسٍ تُجادِلُ عَنْ نَفْسِها؛ یادآور روزی را که هر نفسی برای رفع عذاب از خود به جدل و دفاع برخیزد.»2
تو با خدا مجادله می کنی و ما چیزی به تو نمی گوییم. حال مرا به این گستاخی‌ام مؤاخذه می‌کنی؟
منصور از این پاسخ مبهوت شد و دستور داد تا جایزه‌ای به او دهند.
1ـ سوره ص، آیه 82‌. 2ـ سوره نحل ، آیه 111.

تبلیغات