آرشیو

آرشیو شماره ها:
۸۳

چکیده

متن

به نظر می‌رسد مقاله «همراه موسی(ع)» که در شماره 15 آن مجله چاپ شده بود، دارای ابهامات و اشکالاتی باشد که به صورت مختصر تقدیم می‌کنم.
1. حضرت موسی(ع)، حرکت دفاعی خود ـ‌که غیر عمد، منجر به قتل قبطی شد‌ـ را عملی شیطانی تلقّی نکرد، بلکه اصل درگیری و کتک‌کاری بین قبطی و بنی اسرائیلی را نشأت گرفته از وساوس شیطانی دانست.
در تفسیر المیزان آمده است: «هذا» در آیه «هذا مِنَ عَمِل الشیطان…» اشاره به آن کتک‌کاری است که میان آن دو مخاصم واقع شده بود … و آیه این معنا را افاده می‌کند: این کتک‌کاری که در میان آن دو اتّفاق افتاده، از جنس عملی است که به شیطان، نسبت داده می‌شود و یا از عملِ شیطان ناشی می‌گردد؛ چون شیطان بوده که میان آن دو دشمنی و عداوت افکنده و به کتک‌کاری وادارشان کرده و کار بدانجا منجر شده که حضرت موسی مداخله کرده است.1 (جواب سؤال 2)
2. منظور از ظلم به نفس در جمله «قالَ ربِّ اِنّی ظَلَمتُ نَفسی فَاغفِرلی …»: بی احتیاطی و ترک اولایی است که از آن جناب در این جریان سرزده بود و بنابر تفیسر نمونه:
مسلّماً موسی در این جا گناهی مرتکب نشد، بلکه در واقع ترک اولایی از او سر زد که نمی‌بایست چنین بی احتیاطی می‌کرد تا به دردسر و رنج و زحمت افتد. او در برابر همین ترک اولی از خدا تقاضای عفو کرد و خدا نیز او را مشمول لطفش قرار داد.2 (جواب سؤال 3)
3. آیه: «ربِّ بِما اَنعَمتَ عَلَی فَلَن اکونَ ظهِیراً لِلمُجرمین» عهد و پیمانی است از طرف حضرت موسی که دیگر هیچ مُجرمی را در جُرمش کمک نکند و مُراد از نعمت ـ‌با توجه به این که قیدی ندارد‌ـ ولایت الهی است زیر جمله: «فاولئک مَعَ الّذینَ اَنعَمَ اللّهُ علیهم مِنَ النبیین والصدیقین والشهداء والصّالحین» شهادت می‌دهد بر این که، نعمت یافتگان الهی عبارتند از: پیامبران، صدّیقان، شهیدان و صالحان. این نامبردگان، اهل صراط مستقیم هستند که به حکمِ آیه: «اهدنا الصراطَ المستقیم، صراطَ الّذینَ اَنعَمتَ علیهم» از ضلالت و غضب خدا ایمنند. از همین جا معلوم می‌شود که مراد از مجرمان، امثال فرعون و درباریان اویند نه امثال آن مرد اسراییلی که حضرت او را یاری کرد؛ چون نه یاری رسانی حضرت موسی به اسراییلی جرم بود و نه سیلی زدنش به قبطی، تا از آن عمل توبه کند و چگونه ممکن است مرتکب جُرم شده باشد با این که او از اهل صراط مستقیم است که هرگز معصیت خداوند نمی‌کند تا گمراه شود. خداوند، او را در زمره مخلصانی معرفی می‌فرماید که شیطان، راهی برای فریب آنان ندارد و در شأن آن جناب فرموده: «اِنّه کانَ مُخلصاً و کانَ رسولاً نبیاً» و نیز در تأکید فرموده که به او حکم و علم داده شده و از نیکوکاران و متقیان بوده است. چنین کسی را هرگز، تعصّبِ فامیلی یا غضب بی‌جا گمراه نمی‌کند و او را به یاری مجرم در جُرمش وا نمی‌دارد.3
4. در جلسه‌ای مأمون از امام رضا(ع) می‌پرسد: یابن رسول اللّه؟ آیا اعتقاد تو آن نیست که انبیا معصومِ از گناهند؟
فرمود: بلی.
گفت: پس معنای آیه: «فَوکزَهُ موسی فَقَضی علیه قالَ هذا مِنْ عَمَلِ الشَّیطان» چیست؟
فرمود: این نزاعی که بین این دو نفر در گرفت، نقشه شیطان بود، نه این که فعل من از عمل شیطان بود.
مأمون گفت:‌بنابراین چه معنا دارد که موسی بگوید: «رَبِّ اِنّی ظَلَمْتُ نفسی فَاغفِرلی».
امام فرمود: معنایش این است که پروردگارا! من خود را در آن موقعیتی که نباید قرار دهم، قرار دادم، من نباید وارد این شهر می‌شدم و «فَاغفرلی» یعنی مرا از دشمنانت پنهان کُن (چون غفران به معنای پوشاندن است) تا بر من دست نیابند و مرا به قتل نرسانند. خدا هم «غَفَرلَهُ اِنَّهُ هُوَ الغفور الرّحیم» او را از چشم دشمنان پوشانید که پوشاننده رحیم است….4
با توجه به این روایت نورانی، منظور از «ظَلَمْْتُ نَفْسی» این است که: من با ورود به این شهرِ پر از ظُلم و جُور، مجبور به کارِ حقّی شدم که برایم دردسر آفرین شد و با آن، خودم را در معرض خطرِ کشته شدن قرار دادم. از این رو ترک اولایی که از موسی سر زده است، اصل ورودِ به شهر بوده، نه دفاع از مظلوم و دفع شرّ ظالم از راهی خطا و شیطانی.
این روایت شریف، تقویت کننده این نظریه علاّمه ـ‌در تفسیر المیزان‌ـ است که خروج حضرت موسی از قصر، در حقیقت فرار از دستِ فرعون بوده، چرا که آیین موسی برای فرعون فاش شده بود و دیگر، قصرِ فرعون به هیچ وجه جای امنی برای ماندن نبوده است از این رو راه بهتری در پیش پای حضرت موسی بود و آن هم، پناه بُردن به شهری که زیر سلطه فرعون نباشد. موسی(ع)، انتخاب راه خوب را در مقابل راه بهتر، ظُلم بر نفس نامیده و خواهان آن شده تا خداوند آثار سوء این ترک اولی را از او دفع فرماید.
1. ترجمه تفسیر المیزان، موسوی همدانی، ج16، ص22 و 23.
2. تفسیر نمونه، ج16، ص43.
3. ترجمه المیزان: ج16، ص26.
4. ترجمه المیزان: ج16، ص29، به نقل از تفسیر قمی، ج2، ص137.

تبلیغات