آرشیو

آرشیو شماره ها:
۱۰۳

چکیده

"نویسنده در این مقاله می‌کوشد تا نقش ایدئولوژیک و باورساز رمان را نشان دهد. رمان به مثابه یک ژانر ادبی خاص، محصول قرن هیجدهم است. در این قرن، رشد فناوری اوقات فراغت قابل توجهی برای بورژوازی فراهم ساخت. می‌بایست برای سرگرمی این طبقه تمهیدی اندیشید و یکی از تمهیدات، رمان بود. اما نقش آن در این حد نماند و به تدریج از این ابزار سرگرمی برای مقاصد دیگری از جمله ترویج ایدئولوژی‌ها و فلسفه‌های مختلف سود جسته شد. اهمیت این ژانر ادبی به جایی رسید که برخی از اندیشمندان، قرن بیستم را قرن رمان نامیدند. در این قرن بود که برخی از فیلسوفان برای ترویج اندیشه‌های خود از این ژانر به نیکی استفاده کردند. برای مثال می‌توان از ژان‌پل‌سارتر نام برد که عمده اندیشه‌های فلسفی خود را در قالب رمان بیان کرده است. هواداران انقلاب اکتبر روسیه نیز این قالب را مناسب ترویج عقاید خود دانستند و آثاری چون دُن آرام را آفریدند، البته مخالفان کمونیست‌های روسی نیز از اهمیت رمان غافل نبودند، در نتیجه‌ اثری مانند دکتر ژیواگو پدید آمد تا ردیه‌ای باشد بر تفکر مارکسیسم روسی. اهمیت رمان امروزه در حدی است که حتی می‌توان آثار آموزشی فلسفه و ادیان را در قالب آن دید، «دنیای تئو» و «دنیای سوفی» نشان‌دهنده اهمیت این قالب است. نویسنده پس از نشان دادن جایگاه رمان در تفکر معاصر، بر آن است که می‌توان و باید از این قالب برای ترویج آموزه‌های دینی سود جست و این پندار نادرست را که رمان تنها وسیله سرگرمی و وقت‌کشی است، کنار نهاد. وی آنگاه به نمونه‌هایی از رمان‌های فارسی و چگونگی رویکرد آنها به دین اشاره می‌کند و با تحلیل وضعیت رمان در ایران، توجه قرآن را به قصه به مثابه ابزار عبرت‌گیری و عبرت‌آموزی نشانه ظرفیت‌های فراوان این قالب در ترویج آموزه‌های دینی می‌داند. "

تبلیغات