آرشیو

آرشیو شماره ها:
۴۷

چکیده

کسب دانش معتبر از بافت های قدیمی شهرها به عنوان یک پدیدار که در یک فرآیند زمانی و متکی بر تعاملات انسانی افراد ساکن در آن شکل گرفته است، نیازمند ورود سازمان یافته و منطقی به آنهاست. هر گونه برنامه ریزی در بافت های قدیمی به عنوان یک واقعیت اجتماعی در حقیقت به منزله پی گیری یک فرآیند تحقیق علمی در این بافت هاست. هویت هر تحقیق علمی وابسته به روش شناسی حاکم بر آن است. در روش شناسی علمی سه عنصر هستی شناسی، معرفت شناسی و روش نقش آفرینی می کنند. روش شناسی های کمی گرایانه و کیفی گرایانه هر کدام با پیش فرض های خاص خود از مسیرهای متفاوت در این سه عنصر، به واقعیت وارد و سپس جهت تحلیل و تصمیم سازی پیرامون آنها از آن خارج می شوند. بافت های قدیمی شهرها که محصول ساخت و ساز انسانی است از یک هویت فرهنگی منحصر به فرد برخوردارند که هر نگاه کمی گرایانه، محیط محور و یا پروژه محور نمی تواند به شناخت درست از آن ها منجر شده و تغییراتی جهت تحولات ساختاری در آنها پیشنهاد نماید. نگاه کیفی گرایانه که متکی بر روش شناسی کیفی است به این بافت ها به عنوان یک پدیدار می نگرد و معتقد است که محقق با یک تجربه زیسته مواجه است که این حیات به لحاظ زمانی، فضائی و روابط درونی آن قابل تعمق است. بر اساس این روش شناسی، بافت قدیمی شهر در فرآیندی که به وجود آمده هر گونه دخالت نتیجه مدار، باعث مقاومت های ساکنان در مقابل تغییرات پیشنهادی توسط برنامه ریزان شهری می شود. این مقاله ضمن معرفی روش شناسی های علمی (اثباتی، تفسیری و انتقادی) و تعریف آنها از واقعیتی که برنامه های توسعه جهت شناسائی دقیق و تغییر در آن طراحی می گردند، به ارزیابی برنامه های توسعه اقتصادی- اجتماعی بافت های قدیمی شهرها در ایران می پردازد. در این بررسی سعی بر این است که ضمن معرفی و توضیح روش شناسی پدیدار شناسانه، بافت قدیم را به عنوان یک پدیدار در نظر گرفته تا نگاه برنامه ریز از اعتبار نظری و عملیاتی لازم برخوردار گردد. در نهایت با توجه به تجربیات علمی موجود، به مختصات نگاه فرهنگ مدار بجای بسترمدار، انسان گرا به جای محیط گرا و فرآیندی بجای نتیجه ای پرداخته می شود.

تبلیغات