چکیده

"در چند دهه اخیر بویژه از زمان فروپاشی اتحاد جماهیر شورو ی، دموکراسی جایگاهی برجسته در میان دیگر شیوه های حکومت در جهان یافته و از همین رو مطالعه فرایند گذار از رژیم های اقتدار گرا به نظام های سیاسی مردم سالار، به یکی از مباحث مهم جامعه شناسی سیاسی معاصر تبدیل شده است . جهانی شدن ارزش های دموکراتیک از یک طرف و تجارب ناشی از تحولات سیاسی اجتماعی بسیاری از کشورها برای استقرار یا تحکیم دموکراسی از طرف دیگر ادبیات علمی گسترده و مناسبی برای تبیین علمی گذار جوامع به دموکراسی تولید کرده است. همچنین در سال های اخیر نقش جنبش های اجتماعی در سپهر سیاسی اجتماعی جوامع افز ایش و دامنه فعالیت این جنبش ها از سطوح ملی به بین المللی گسترش یافته است. با عنایت به این دو موضوع، این مقاله به دنبال ارائه الگویی نظری در تبیین نقش جنبش های اجتماعی بویژه جنبش جوانان در گذار به دموکراسی در جوامع مختلف بویژه جوامع در حال توسعه می باشد . این الگو با تکیه بر فاز جدید ادبیات علمی گذار و با بهره گیری از نظریات اندیشمندانی چون کلاوس اوفه، هابرس، لاکلائو و موفه به طور همزمان بر عوامل داخلی و بین المللی و عوامل سیاسی، اقتصادی و اجتماعی تاکید کرده، از این رهگذر نقش جنبش های اجتماعی را در این فرایند برجسته می نماید. "

تبلیغات