آرشیو

آرشیو شماره ها:
۱۵۴

چکیده

متن

بطوریکه از مطالعهء پرونده‏های جزائی و نتایج نهائی آنها استنباط و استنتاج‏ میشود یکی از علل عدم رضایت متظلمین از دستگاه دادگستری و مراجع قضائی این است‏ که مقامات و مراجع قانونی بشکایات شاکیان صرفا از نظر وظیفه و تکلیف خود نگاه‏ میکنند و با دیدهء احقاق حق و هدایت نمینگرند و تصمیماتی میگیرند که از نقطه نظر وظایف قانونی خود آنان شاید صحیح باشد لکن در عمل دردی از تمظلمین بی اطلاع که‏ در طرح شکایات از اصطلاحات و تشریفات قضائی بیخبرند دوا نشده و پس از صرف وقف‏ ممتد و انتظار فراوان بیک نتیجه منفی میرسند و احیانا بجریمه قانونی نیز بنام اینکه‏ دعوی حقوقی را بصورت جزائی در آورده‏اند محکوم یا بنام مفتری تعقیب میشوند و باصطلاح‏ عوام بامید سبیل میروند ریش خود را نیز از دست میدهند و یک بدبینی عمیق در خاطر آنها بوجود میآید.
مثلا در بخشها و دهستانها بر سر تقسیم ارث یا ندادن اجرت کار یا عدم رعایت نوبت‏ آب یا چیدن محصول ملک مشاع مشترک یا ضبط مواشی و اغنام و امثال اینها بین افراد اختلافاتی حادث میشود.
شاکی بنزدیکترین مرجع قضائی یا ضابط دادگستری شکایت میکند و در عرف و اصطلاح خود تعدی حقوقی طرف را سرقت و خیانت و کلاهبرداری یا جعل مینامد و خواهان احقاق حق یعنی رد مال خود میشود و بهیچوجه منظور او اعلام جرم و نسبت دادن‏ امر کیفری و مجازات طرف نیست.
لکن مرجع تظلم که ضابط دادگستری یا امین صلح و دادستان است بجای آنکه‏ بماهیت شکایت نظر کند و شاکی را در همان ابتدای امر هدایت و راهنمائی کند که‏ مطلب خود را روی اوراق مخصوص بنویسد و مدارک خود را طبق تشریفات قانونی در نسخ متعدد بمرجعی صالح تسلیم نماید و یا باصطلاح بوی اخطار رفع نقص کند(با آنکه‏ در آئین دادرسی مدنی و قانون امور حسبی قبول دادخواست شفاهی نیز در مراجع حقوقی‏ پیش‏بینی شده)با وصول شکایت بلافاصله یک پرونده کیفری تشکیل داده بشاکی هم‏ احیانا وعده میدهند که طرف را چنین و چنان کنند و او را بمجازات برسانند.
ولی پس از تحقیقات مفصل و سیاه کردن اوراقی نظریه میدهند که شکایت فاقد جنبهءکیفری است و قرار منع تعقیب متهم را صادر مینمایند و برای اسکات و ارضاء شاکی او را وادار بشکایت پژوهشی مینمایند و پرونده را بمرکز استان(و در استان مرکز بتهران) میفرستند-در دادگاه استان هم بدیهی است که قرار مزبور تائید و گاهی شاکی محکوم‏ بتأدیهء جریمه(هزینه دادرسی)و یا از طرف متهم تهدید بتعقیب بعنوان مفتری میشود و در نتیجه شخص متعدی مال شاکی را خورده و دستگاه قضائی هم وظیفه قانونی خود را انجام داده ولی در زوایای روح متظلم یک کینهء بی پایان و یک بدبینی غیر قابل توصیف‏ باقی میماند و غالبا داستانهای دلخراش بوجود میآید...
لذا بر مراجع اولیهء شکایات لازم است که بمحض وصول شکایت یا مراجعهء شاکی‏ درد او را تشخیص داده در همان وهلهء اول او را هدایت کنند که شکایت خود را در قالب‏ تشریفات و مقررات ریخته و منظور واقعی خود را آنطور که قانون دستور داده طرح نماید تا بنتیجه‏ای که انتظار آنرا دارد برسد و در نتیجه متظلم امیدوار و متعدی خائف و دادگستری نیز در نظر هر دو محبوب و محترم شود.
هر گاه متصدیان امر بشکایات و تظلمات با دیدهء احقاق حق بنگرند نتیجه چنین‏ خواهد شد و چنانچه صرفا از نظر تکلیف شخصی بنگرند و کار را از سر باز کنند مآل‏ کار همین است که هست و جز پر کردن آمار و انباشتن بایگانیها و افزودن ناراضیها حاصلی ندارد.

تبلیغات