آرشیو

آرشیو شماره ها:
۲۸۱

چکیده

متن

ضرورت شناخت و بررسى دیدگاههاى آیت اللّه مدنى در عصر حاضر بیش از هر زمان دیگر احساس مى‏شود چرا که نقش ایشان در قانونمندى معادلات سیاسى و حاکم قابل بررسى است.اصول حاکم بر دیدگاههاى سیاسى آیت‏اللّه مدنى و اخلاق سیاسى آن حضرت با رعایت موازین عدم جدایى دین از سیاست، حاکمیت اخلاق دینى بر اخلاق سیاسى، هدف وسیله را توجیه نمى‏کند، حدود تنظیم روابط با دیگران و نفس تساهل و دهها مورد دیگر در بعد سیاسى شامل مى‏شود.
1- خدا باورى.
2- قاعده نفى سبیل.
3- امر به معروف و نهى از منکر.
4- جهاد و دفاع.
5 - حفظ عزت و اقتدار.
6- مقابله با مرفهان بى درد.
7- انقلابى نما.
8 - حفظ نیروهاى انقلابى.
9- حمایت از مستضعفان.
در این مقاله در مقدمه به تعریف واژه اخلاق سیاسى از دیدگاه آیت‏اللّه مدنى به طور مبسوط توضیح داده شده است و سپس به بحث پیرامون اصول فوق الذکر که همان اصول سیاسى از منظر ایشان است پرداخته شده است.
مقدمه‏
معادلات سیاسى موجود در جهان امروز که بر مبناى نگرش مادى به جهان و انسان تنظیم گردیده است هدف از آن، حاکمیتى روز مدارانه بر بشریت است با توسعه روز افزون دین و دین خواهى انسانها در برابر جهان همخوانى نداشته، و نیازهاى آنان را نتوانسته پاسخى شایسته دهد. بنابراین بیش از هر زمان دیگر به قاعده ساختن و قانونمند کردن این معادلات سیاسى بر پایه دین و اخلاق دینى ضرورى به نظر مى‏رسد. دین اسلام به عنوان کاملترین دین و توانمندترین نظام در اداره امور جارى بشر از زمان ظهورش به تنظیم قوانین و سیاستهاى مورد نیاز در ابعاد مختلف پرداخته که این قوانین در طى قرون و اعصار شکل تکامل به خود گرفته و بر اساس اصول و قوانین عدم جدایى دین از سیاست ،حاکمیت اخلاق دینى. حاکمیت دین بر اخلاق سیاسى، هدف وسیله را توجیه نمى‏کند، ضرورت امر بمعروف و نهى از منکر، حفظ عزت و اقتدار مسلمانان و مؤمنان، خدمت به مردم و حمایت از محرومان و... باید توسعه سیاسى بر محور دین و اخلاق پى‏گیرى شود. آیت‏اللّه شهید مدنى از پیشتازان چنین حرکتى است. بزرگداشت آیت‏اللّه مدنى، افزون بر پاسداشت و قدردانى از بزرگان دین، یادآورى و بازسازى فرهنگ و میراث گرانبهایى است که آن بزرگوار در فهم و گسترش آن، عمر نهادند. تا با انبوه مشکلات طاقت فرسا، اسلام ناب و آرمان‏هاى اهل بیت (ع) را به مردم بشناساند. و کاروان اندیشه بشرى را به آرامى به پیش برد.
یاد آیت‏اللّه مدنى تجلیلى است از غیرت دینى و تلاش آن بزرگمرد براى ایجاد حکومت دینى و اقتدار و عزت اسلامى. کند و کاو در آموزه‏ها و روش سیاسى آیت‏اللّه مدنى ضرورتى است که نباید فراموش شود و راه کارهاى آموزنده انسان ساز آن هماره راهنماى ما باشد.
تعریف اخلاق سیاسى‏
کلمه اخلاق به معناى روشها و منشهاى عملى فرد که از باورهاى او مشتق شده مى‏باشد کلمه سیاسى از ریشه سوس و ساس گرفته شده است که به معناى تأدیب و تربیت و نیز سرپرستى امور است. سائس به شخص تادیب و تربیت کننده مى‏گویند، در کتاب اقرب الموارد در ذیل کلمه سوس «سیاست» و سیاستمدار عبارت است از همت گماشتن به اصلاح مردم با ارشاد و هدایت آنان به راهى که در دنیا و آخرت موجب رهایى و نجاتشان مى‏گردد. بنابراین سیاستمدار کسى است که در جهت ارشاد دنیوى و اخروى مردم کوشا بوده و بر اساس عدل و قسط، تدبیر معاش نماید. در زیارت جامعه کبیره که که لفظ ساسة العباد را براى ائمه - علیهم السلام - به کار مى‏برد همین معنا مستفاد است، واژه مترادف و هم معناى سیاست کلمه دهى مى‏باشد و ادهى یعنى سیاستمدارترین شخص. امام على علیه السلام در بیان سیاستمدار بودن خودشان مى‏فرمایند: واللّه ما مُعاویةُ بادهى‏ مِنّى و لکنّهُ یغدِر و یَفجُر و لولا کراهیةُ الغدر لکنت من ادهى‏ الناس(1).
به خدا سوگند هرگز معاویه زیرک‏تر و سیاستمدارتر از من نیست امّا او بر اساس غدر و فجور و خدعه و نیرنگ و حیله عمل مى‏کند و حیله گرى و حقه بازى در صحنه سیاست را جایز مى‏شمارد. اگر نبود زشتى و قباحت و غدر و حقه بازى که معاویه به کار مى‏برد البته که من سیاستمدارترین مردم مى‏بودم ولکن هر غدر و حقه ازگناه و جزء فجور است و هر گناهى نیز نافرمانى خدا و کفر آور است.
بنابراین مفهوم سیاست و سیاستمدارى دینى امثال شهید مدنى با شیوه دیپلماتیک امروز دنیاى غرب و غربزدگان سازگار نمى‏باشد زیرا که سیاست اساس آن بر دروغ و نیرنگ و حقه بازى و کلاهبردارى رسمى استوار است و امروز امریکاییها میداندار سیاست و نیرنگ و خدعه هستند. شهادت عده‏اى از فقهاى شیعه در طول تاریخ نیز خود گواه بر عدم جدایى دین از سیاست است.
رهبرى امت اسلامى نیز باید سیاستمدارترین فرد جامعه باشد. امام على علیه السلام مى‏فرماید: آفة الرئاسة ضعف السّاسه؛ یعنى ضعف سیاست آفت رهبرى است.
اخلاق سیاسى آیت‏اللّه مدنى‏
شاخصه اخلاق سیاسى آیت‏اللّه مدنى عبارتند از کفر ستیزى، در پرتو خدا باورى و حاکمیت دین خدا است و اداى تکلیف از بارزترین ویژگى این سیاست است. بنابراین اصول سیاسى ایشان عبارتند:
1. خدا باورى:
آیت‏اللّه مدنى در تبیین و اثبات این که باید محور مبارزه اداى تکلیف و تلاش بر حاکمیت دین خدا باشد.
این نحوه نگرش به زندگى و مبارزه در همه زوایاى زندگى و دیدگاههاى آن حضرت متجلى است.
شخصیتى را به ما مى‏شناسد که اخلاقیات و ارزشهاى الهى حاکم بر همه عملکردش مى‏شود به صورت هدف وسیله را توجیه نمى‏کند مصلحت اندیشى جایگزین حقیقت بینى نمى‏گردد. امیال فردى بر اجتماعى غلبه نمى‏کند.
نمونه‏هاى آن:
الف: دین
جلوه‏اى از اخلاص در عالم سیاست ، در حیات شهید مدنى و عشق به امام و سیاستمدارى.
شهید مى‏گوید:وقتى دینم به من مى‏گوید باید امروز خودت را فراموش کنى و خود را زیر پاى این مرد یعنى امام خمینى بگذارى تا یک قدم بالا بیاید و بدنبال ایشان حرکت کنى.(2)
در باب ضرورت انجام تکلیف و مبارزه با طاغوت شهید مدنى مى‏فرماید: ما به امام حسین(ع) تأسى مى‏کنیم و آن حضرت تکلیف ما را روشن کرده است.
ب: اصلاح نفس‏
وقتى ما مى‏توانیم از این پیروزى نسبت به خودمان استفاده صحیحى بکنیم که اول نفس را اصلاح کرده باشیم.(3)
ج: حکومت اللّه، رهبرى امام خمینى
برادران در اثر همان تقوایى که به واسطه الهام از امام یعنى رهبرى بزرگ انقلاب حاصل شده. واللّه این شخص، علاوه به حیات ظاهرى، حق حیات معنوى بر ما دارد.(4)
2 - ظلم ستیزى و قاعده نفى سبیل‏
از ویژگیهاى بارز آیت‏اللّه مدنى که تربیت یافته مکتب حسینى است مبارزه با ظلم و خروشیدن بر ظالم است و همین ویژگى ایشان و قائد عظیم‏الشّأن انقلاب است.
ایشان مبارزات سیاسى و اجتماعى خود را از دوران تحصیل در شهر شهادت و قیام آغاز کرد. در اولین فعالیتهاى خود به ستیز با بهائیت بعنوان ابزار تفرقه و انحراف در منطقه آذرشهر پرداخت.
در حوزه مبارکه نجف اشرف در کنار فعالیتهاى علمى. لحظه‏اى از فعالیتهاى سیاسى غافل نبود. همواره در مسائل سیاسى و مبارزات علیه طاغوت، پیشگام و پیشتاز بود.
وى در دوران زمامدارى جمال عبدالناصر در رأس هیأتى از علماء و فضلاء نجف اشرف براى افشاء رژیم طاغوتى ایران به مصر سفر کرد.
وقتى گفته شد رژیم آل‏سعود بر عربستان مسلط شده طلاب را جمع کرده و گفت باید به نجف اشرف حرکت کنیم و برویم با آل سعود مبارزه کنیم. آیت‏اللّه مدنى در این فکر بود که باید در حجاز به مبارزه چریکى دست زد. لکن به علّت کار و فعالیت زیاد، به خون‏ریزى گلو و سینه مبتلاء گشت و در بستر بیمارى افتاد در زمان عبدالکریم قاسم، حاکم وقت عراق، آیت‏اللّه مدنى کفن پوشید و به میان مردم رفت بدین مقصود که معتقد بود اگر نمى‏توانیم کاظمین، بغداد و نجف را حرکت دهیم. پس با پوشیدن لباس مرگ بمیریم تا علت یک حرکت بشویم و باعث تحرک بشویم. چون حکومت عراق با گسترش اندیشه‏هاى مارکسیستى علیه اسلام تبلیغ مى‏نمود.
مبارزات او هم زمان در سال 1342 با حرکت عظیم ملّت مسلمان ایران به رهبرى حضرت امام خمینى در جهت سرنگونى رژیم طاغوت آغاز گردید.(5)
او نخستین کسى بود که در نجف به نداى امام لبیک گفته، با تعطیل کردن کلاسهاى خود در افشاى چهره پلید رژیم سفاک پهلوى گام بر مى‏داشت.
سفرهاى تبلیغى ایشان در ایام تعطیلى حوزه به طور مرتب به ایران در همین راستا بود و در هر شهر مختلف به تبلیغ و روشنگرى مى‏پرداخت.
مبارزه با مفاسد اجتماعى و مظاهر طاغوت یکى از آرمانهاى اصلى ایشان در سفر به دیارها بود. ایشان به هر دیار سفر مى‏کرد تبعید مى‏شد این مبارزه سرلوحه فعالیت‏ها و حرکت ایشان بود.
سالهاى 1341 - 1351 در همدان: سالهاى 1351 تا 1354 در خرم آباد؛ 1354 - 1357 بیانگر این مبارزات و ظلم ستیزى هاست. ایشان بر اساس قاعده نفى سبیل ؛ که خداوند در قوانین شریعت اسلام هیچ گونه راه نفوذ و تسلط کفار بر مسلمین را باز نگذارد. پس کافران در هیچ زمینه نمى‏توانند شرعاً مسلط بر مسلمانان باشند و هرگونه رابطه و اعمالى که منجر به تفوق کافران بر مسلمانان باشد و این شامل کلیه قراردادها و معاملات سیاسى، اقتصادى، فرهنگى، و نظامى است چون موجب تسلط آنان بر مسلمانان تلقى مى‏شود حتى قاعده او فوابالعقود یا وفاى به عهد را نیز مى‏تواند شامل قرار داد و آن را وتو کند.
نمونه‏اى از نفى سبیل در مورد ایشان را مى‏توان به مبارزات ایشان علیه بهائیت و دیگر فرق ساختگى دید.
ایشان با سخنرانیهاى روشنگرانه مردم راعلیه طرفداران و تبلیغ کنندگان مرام بهائیت بسیج کرد و با تحریم مصرف برق و خرید و فروش با این فرقه گمراه، مبارزات خود بر ضد بهائیت را تشدید کرده و سرانجام شهر آذرشهر را از لوث این فرقه استعمارى پاک کرد.در این هنگام حوادث پیش آمده از طرف شهربانى وقت پیگیرى گردید و آن بزرگوار را تنها عامل تحریکات ضد بهایى شناختند و در نتیجه به همدان تبعید شد.(6)مبارزه با رفراندم به اصطلاح انقلاب سفید شاه در راستاى همین نفى قاعده سبیل بود.
3. امر به معروف و نهى از منکر
آیت‏اللّه مدنى در بحث‏هاى تبلیغى خود همواره بر امر به معروف و نهى از منکر بحث مفصلى را در این رابطه با این دو فریضه الهى مطرح مى‏کند و آن را وظیفه تمام افراد جامعه و مسلمانان مى‏داند. ایشان هرگونه مسامحه و تساهل در این دو فریضه را جایز نمى‏دانند. ملا مهدى نراقى در کتاب ارزشمند جامع السعادات مسامحه و تساهل در این دو فریضه را ناشى از ضعف نفس و طمع انسانى دانسته و مى‏گوید: تسامح در امر به معروف و نهى از منکر از چند چیز ناشى مى‏شود. از ضعف و حقارت نفس و یا به دلیل طمع به مالى از سوى فرد مورد مصامحه قرار گرفته است.
ملا مهدى نراقى با شمردن برخى از منکرات عظیم نظیر بدعت در دین، جهل به اصول و فروع اعتقادى‏و... بر هر فرد مسلمانى واجب مى‏دانند که جهت اصلاح خود و دیگران، امر به معروف و نهى از منکر کند.

بخشى از کلام ایشان قابل تأمل و دقت است.
«لو امکن لمؤمن دین ان یغیر عنده المنکرات کلاّ، او بعضاً بالاحتساب فلیس له ان یقصد فى بیته... بل یجب به الخروج للنهى و التعلیم و...
پس اگر مؤمن دین دارى ممکن باشد که همه یا بعضى از این منکرات را دفع و منع نماید. نباید در خانه بنشیند بلکه بر او واجب است که براى بازداشتن و تعلیم و آشنا کردن مردم از خانه بیرون آید. این بخش از سخنان ایشان ذهن و وجدان خواننده را به یک دید تطبیقى نسبت به منکرات که در جامعه وجود دارد متوجه مى‏سازد و انسان‏هاى غیور را به نوعى شورش، علیه منکرات دعوت مى‏نماید.
مطالعه مباحث ظلم و عدالت در جامع السعادات نیز آشکارا انسان‏ها را به عدالت و ستیز علیه ظلم و استبداد و بى‏عدالتى شایع آن زمان، دعوت مى‏کند و در واقع این مباحث نراقى نوعى صدور اندیشه را در پى دارد.
آیت‏اللّه مدنى از نظر فقهى معتقد بودند: امر به معروف و نهى از منکر از امورى هستند که مورد اهتمام شارع اقدس است، یعنى در هیچ شرایطى نباید این منکر تحقق پیدا کند مانند حفظ جان مسلمانها، حفظ نوامیس،حفظ اسلام، حالا اگر کسى بخواهد بیاید همه این‏ها را از بین ببرد شعائر اسلام را از بین ببرد. خانه خدا را محو کند، باید ملاحظه اهمیت را کرد. که ما سرمایه گذارى مى‏کنیم به چه مى‏خواهیم برسیم جان ما نسبت به آنچه بدست مى‏آوریم آیا ارزش دارد یانه؟ آنچه بدست مى‏آید در امر به معروف و نهى از منکر. باید ارزش آن بالاتر باشد که عده‏اى زندان و تحمل رنج و مصیبت بکشند این فداکارى را باید بکنند همه جا هر ضررى تکلیف امر به معروف و نهى از منکر را ساقط نمى‏کند.
آیت‏اللّه مدنى مى‏فرماید: ما به امام حسین(ع) تأسى مى‏کنیم و آن حضرت تکلیف ما را روشن کرده است.
کمتر فقیهى در زمان قبل از انقلاب چنین بیان کرده است.
همه فقهاى عظام ما بر اساس این روایات فتوا دادند که شرط ضررى را باید در نظر گرفت که در صورت ضرر تکلیف ساقط است. علامه حلى در کتاب منتهى، مقدس اردبیلى در کتاب مجمع الفائده نراقى اول در جامع السعادات و خیلى از فقها قائل به این شرط بودند.
حتى شهید اول در دروس، شهید ثانى در مسالک، مقدس اردبیلى در مجمع الفائده، فرمودند: اگر امر به معروف و نهى از منکر مستلزم خطر باشد حرام است نه تنها واجب نیست بلکه جایز هم نیست.
این مطالب و فتواى فقهاء فضاى کلى را در این زمینه روشن مى‏کند ولى من مى‏گویم ما به تبعیت مکتب ائمه علیهم السلام مبارزه با طاغوت و سلطان جابر را واجب مى‏دانیم. امّا اهل سنّت در مقابل مى‏گویند: آنها اولى الامر هستند و اطاعت از آنها واجب است.
اما آیت‏اللّه مدنى مى‏فرماید: ما به امام حسین(ع) تأسى مى‏کنیم و آن حضرت تکلیف ما را روشن کرده، تکلیف ما را معلوم کرده است خود امام حسین(ع) فرمود: «لکم فىّ اسوه»،«من رأى سلطاناً جائراً...»، حضرت تکلیف عمومى را بیان کردند. آیت‏اللّه مدنى این باب را براى همه گشودند و فرمودند: این حرکت اختصاصى نبوده در همه زمان‏ها جارى است.
آیت‏اللّه مدنى جریان امام حسین را به تبع زعیم حوزه علمیه امام‏خمینى وارد فقه ساخت و مورد احتجاج قرار گرفت و عملاً پرچم اسلام را بدست گرفت و به میدان مبارزه آمد و با تأسى راه را علماً و عملاً باز کرد زیرا این باب مسدود نشده بود.
آیت‏اللّه مدنى تا آخر عمر به این روش ادامه داد. در مقابل شاه و.. ایستادگى کرد و فرمود: تکلیف ما را امام حسین(ع) روشن کرده است.
اگر در این بعد نمونه‏اى بخواهیم ذکر کنیم عبارتند از: قیام علیه مفاسد اجتماعى در سال 1331 ه .ش در آذرشهر. که با سخنرانیهاى روشنگرانه مردم را علیه طرفداران و تبلیغ کنندگان مرام بهائیت بسیج کرد و با تحریم مصرف برق آن خرید و فروش از این فرقه گمراه، جوّ مبارزات ضد بهائیت را شدیدتر کرد و سرانجام شهر مذهبى آذرشهر را از لوث این فرقه استعمارى پاک کرد. در عید همان سال، نماز پرشکوه عید فطر در بالاى تپّه کنار شهر برگزار شد در بازگشت، نمازگزاران راهپیمائى اعتراض‏آمیزى به پا ساخته و حرکت کردند، سرانجام پس از این حادثه دادستان تبریز در محل حاضر شد ضمن مذاکره با آیت‏اللّه مدنى قول داد ظرف 15 روز کارخانه برچیده شود. دیگر به دنبال حوادث مذکور آیت‏اللّه مدنى احضار گشته و از سوى استاندارى تکلیف شد که نباید در شهر آذرشهر بماند.
مبارزات بر علیه طاغوت‏
سومین مرحله امر به معروف و نهى از منکر بصورت عملى مبارزه با طاغوت بود، نمونه‏اى از آن سال 1341 که رژیم شاه با تبلیغات گسترده مى‏خواست رفراندوم به اصطلاح انقلاب سفید را برگزار کند.
آیت‏اللّه مدنى در 9 آذر 1341 در مسجد جامع همدان، سخنرانى تندى علیه انتخابات ایالتى و ولایتى ایراد کرد. مردم را به عواقب شوم آن آگاه ساخت. ایشان در این سخنرانى گفت: مردم شما چقدر بى حس هستید اگر این انتخابات ملغى نشود، در روز قیامت شما مسئول مى‏باشید، باید با علماى قم همکارى کنید و از آنان پشتیبانى نمایید.(7)
چهارمین مرحله امر به معروف و نهى از منکر تبعید ایشان است‏
مبارزه با مفاسد اجتماعى و مظاهر در رأس امر به معروف و نهى از منکر بود. ایشان به هر دیارى سفر مى‏کرد تبعید مى‏شد، این مبارزه سرلوحه فعالیتها و حرکت‏ها و برنامه وى قرار داشت.
آیت‏اللّه مدنى حرکت تبلیغى و امر به معروف و نهى از منکر را از همدان و از روستاى دره مرادبیک آغاز کرد، چنانچه خود ایشان فرموده است، من دیدم باید همدان را تکان بدهم از یک ده شروع کردم تا مردم ببینند، بعد گرایش پیدا کنند و به همین جهت دستور دادم کسى حق ندارد بدون حجاب اسلامى وارد بشود. همچنین فروختن و خوردن مشروبات را ممنوع و دره مراد بیک یک ده نمونه شد.
البته آیت‏اللّه مدنى در دوران حضور در همدان علاوه بر فعالیتهاى مبارزاتى خدمات و آثار ماندگارى به یادگار گذاشته که از جمله مى‏توان مدرسه تحت عنوان مدرسه دینى در همدان در روستاى دره مراد بیک مدرسه علمیه در همدان، مؤسسه مهدیه، صندوق تعاون و امور اجتماعى و...نام برد.
تبعید ایشان در سالهاى 1341 - 1351 در همدان ؛ سالهاى 1351 تا 1354 در خرم آباد؛ سالهاى 1354 در نورآباد ممسنى، سال‏هاى 1356 در گنبد کاووس، سالهاى 1357 بندرکنگان، تابستان 1357 مهاباد در راستاى همین فریضه بوده است.
جهاد و دفاع‏
نمونه‏هاى این جهاد و دفاع را مى‏توان در زندگى ایشان مشاهده کرد: ایشان در حوزه علمیه نجف اشرف در کنار فعالیت‏هاى علمى، لحظه‏اى از فعالیتهاى سیاسى غافل نبوده و همواره در مسائل سیاسى و مبارزاتى علیه طاغوت پیشتاز بود.
و در ایران سخت‏ترین روزهاى آیت‏اللّه مدنى را مى‏توان در جهاد و دفاع ایامى خواند که او در میان آشوب خلق مسلمان قرار گرفت:در این غائله خطرناک آیت‏اللّه مدنى بارها از جانب همین گروه ضد انقلابى مورد تهدید قرار گرفت. آنها جایگاه نماز جمعه را به آتش کشیدند و از برگزارى نماز جلوگیرى کردند: اما آیت‏اللّه مدنى در روز جمعه کفن پوشید و پیشاپیش جمعیت حرکت کرد و گفت تا من زنده‏ام و در این شهر نماینده امام هستم، نماز برگزار مى‏کنم. ایشان در جبهه نبرد، حماسه آفرید آیت‏اللّه مدنى با شرکت در جبهه و در کنار سپاهیان و شرکت در مجالس دعا و نیایش: مشوّق براى رزمندگان اسلام بود و گاهى نیز بر دستان برادر ارتشى که هواپیماى متجاوز عراقى را سرنگون ساخته به عنوان نماینده امام بوسه مى‏زند و کمال تواضع را که از عرفان و اخلاق الهى‏اش بر مى‏خاست و در مقابل مجاهدان فى سبیل اللّه نشان مى‏دهد.
حضرت امام هیچ گاه و هیچ وقت اجازه نمى‏دادند که ایشان سنگر تبریز را رها کنند و به جبهه بروند. البته این حرکت ایشان هم نشانه عشق به شهادت و انقطاع ایشان بود از دنیا.(8)
حفظ عزت و اقتدار مسلمانان‏
تحقق این فرمان الهى که مى‏فرماید: «انتم الاعلون ان کنتم مؤمنین» از آرزوها و خواسته آیت‏اللّه مدنى بود که همواره مى‏کوشید تا ملّت براى محقق کردن این فرمان خود را باور کنند.
اگر امروز مى‏بینیم مردم چون قامت جاودانه در برابر همه تزویر، زورگوییهاى دشمنان ثابت قدم ایستاده است مدیون همان باورى است که امثال آیت‏اللّه مدنى در مردم ایجاد کردند.
حفظ نیروها و تکریم مردم‏
از ویژگیهاى بارز انسانهاى والا به تعبیر شهید بهشتى داشتن جاذبه در حد اعلاء و دافعه در حد ضرورت است.
آیت‏اللّه مدنى در برخورد با افراد احزاب و گروهها تکریم مردم را سرلوحه و روش و منش خویش قرار دادند و همواره کوشیدند تا ضمن کرامت انسانها در جامعه هر کس در جاى خودش قرار گرفته و فراتر از توانمندى اش مسؤولیتى به او واگذار نشود.ضمن اینکه مبارزه فکرى، اعتقادى، اجتهادى حضرت ایشان بر مبناى تکریم و تعظیم مردم بود. آیت‏اللّه مدنى بر این باور بودند که مردم در همه اصول و فروع نقش داشته باشند و متولیان امور باید خود را خدمتگزار مردم بدانند و اساساً حفظ نظام را آیت‏اللّه مدنى مرهون همراهى و حمایت بى دریغ مردم دانسته‏اند.
آیت‏اللّه مدنى آنچنان جاذبه داشت که اگر کسى به ایشان مى‏رسید خیال مى‏کرد که با پدرش یا محرم اسرارش روبه‏رو شده و آنچنان دافعه‏اى داشت که وقتى دشمن ایشان را از دور مى‏دید مى‏لرزید: قبل از پیروزى انقلاب، یک شب ایشان در منزل دامادشان بودند که ناگهان صدایى به گوش رسید، پرسیدند این صدا چیست؟ که از خیابان به گوش مى‏رسد. گفته شد بچه‏ها هستند از پائین خیابان چهارمردان به قسمت شیخان مى‏آیند و شعار مى‏دهند و هر شب این کار را انجام مى‏دهند و بعد پلیس آنها را متفرق مى‏کند. گفتند: پس ما چه هستیم، بلند شویم برویم. نمى‏توانم بیان کنم آن شب این حرکت تا چه اندازه در روحیه افراد مؤثر بود.
مقابله با مرفهان بى‏درد
از منظر ایشان انقلاب اگر بخواهد دین خدا را در زمین حاکمیت ببخشد باید مبارزه با زراندوزان را به همراه اصول دیگر مبارزه سیاسى مبناى کار خود قرار دهد. در غیر این صورت همان طور که قارون در حکومت موسى(ع) حسابى براى خود باز کرد. خطر زراندوزان و متکاثران ثروت به تعبیر امام بزرگوار مرفهین بى درد همواره انقلاب و جامعه اسلامى را تهدید مى‏کند.
مقابله با متحجران و مقدس نما
بهره‏گیرى از حربه مذهب علیه مذهب یکى از عمده‏ترین مشکلات مبارزاتى آیت‏اللّه مدنى بود. به گونه‏اى که آن بزرگوار از نقش استعمارگران در ترویج این شعار انحرافى سخن مى‏گفتند: مصیبت بزرگ در کج فهمى اکثریت و ناآگاهى بود که معتقد بود مبانى اسلام را به تعبیر امام بر مبناى اسلام آمریکایى مى‏اندیشند.
انقلابى نما
یکى از عمده‏ترین مشکلات مبارزاتى آیت‏اللّه مدنى همین تفکر گمراه کننده بود نمونه بارز آن خلق مسلمان بود. معضل بزرگ حزب خلق مسلمان بود اما به سبب آگاهى و هوشیارى مردم غیور آذربایجان و شخصیت مقبول ایشان و فعالیت شبانه روزى و هوشیارى و درایت آیت‏اللّه مدنى این توطئه منجر به شکست مى‏شود.(9)
و سالها پس از شهادت آن بزرگوار حضرت امام به وجود چنین افرادى هشدار مى‏دهند. از تجربه تلخ روى کار آمدن انقلابى نماها، و به ظاهر عقلاى قوم که هرگز با اصول و اهداف روحانیت آشتى نکرده‏اند عبرت بگیرند. که مبادا گذشته تفکر و خیانت آنان را فراموش و دلسوزیهاى بى مورد و ساده اندیشى‏ها سبب مراجعت آنان به پست‏هاى کلیدى و سرنوشت ساز نظام شود.(10)
اسلام مورد علاقه انقلابى‏نماها جایى بود که با نگرش آنها همخوانى داشته باشد و با فکر حاکم بر محیطهاى روشنفکرى منطبق باشد. امّا درایت و ژرف اندیشى امام به این بود. در حقیقت تمسک به قرآن و نهج البلاغه براى کوبیدن اسلام و قرآن است تا راه را براى رهبران غربى و شرقى باز کنند.(11)

و در جاى دیگر مى‏فرماید:
الآن وضع این طور شده است، اشخاصى که در زمان طاغوت طرفدار طاغوت و بلندگوى طاغوت بودند، پشتیبان طاغوت بودند امروز طرفدار اسلامند، به حسب ظاهرمخالف با طاغوت مى‏گویند هستیم، مخالف با رژیم سابق مى‏گویند هستیم. اینها اشخاصى هستند که هر روزى نان را به نرخ آن روز مى‏خورند.(12)
حمایت از مستضعفان
از نکات برجسته اندیشه سیاسى آیت‏اللّه مدنى حمایت و دفاع از محرومان و مستضعفان به معناى اعم کلمه یعنى مستضعفان فرهنگى، سیاسى، بویژه اقتصادى و به عبارتى همه کسانى که خوى استکبار، بزرگ بینى و نخوت و برترى جویى ندارند.
حمایت از مستضعفان و محرومان در قاموس و منظر آیت‏اللّه مدنى منحصر به مستضعفان داخلى نیست بلکه شامل همه انسانهایى است که در این کره خاکى به نحوى مورد استضعاف قرار گرفته‏اند. در پایان این مجموعه آنچه مورد بررسى قرار گرفت دو شاخصه عمده در سیره نظرى و عملى آیت‏اللّه مدنى که مى‏توان نتیجه گرفت آن خدامحورى و مردم باورى است.
و در پایان متذکر مى‏شوم: بزرگداشت عالمان بزرگ که آثار ارزنده و ماندگار از خود به یادگار گذاشته‏اند و منشأ تحولى گشته و در حوزه‏هاى مختلف علوم، نظریات بدیع و ابتکارى داشته‏اند. بیش از آنکه بزرگداشت شخصى آنان باشد، پاسداشت شخصیت والاى علمى آنان به شمار مى‏رود. از این رو همایش مربوط به آنان به معناى احیاء آثار و معرفى و تبیین افکار. ادامه راه و مکتب آنان نیز به معناى الگو پذیرى از شیوه حیات علمى و عملى آنان مى‏باشد تا از این رهگذر، شعاع علمى آنان گستره بیشترى یابد و افزون‏تر از سرچشمه دانش و حکمت آنان سیراب گردند.
پى‏نوشت‏ها: -
1. نهج البلاغه، خطبه 191.
2. مدنى و سید اسداللّه مدنى، یاران امام به روایت اسناد ساواک مرکز بررسى اسناد تاریخى وزارت اطلاعات چاپ اول، 20 شهریور ماه 1377ص پ ل.
3. همان، ص 41.
4. همان، ص 41.
5. همان، ص 13.
6. همان، ص 12.
7. همان، ص 15.
8. همان، ص 35.
9. همان، ص 35 و 34.
10. صحیفه نور، ج 21، ص 95.
11. اقتباس از صحیفه نور.
12. صحیفه نور، ج 10، ص 284.

تبلیغات